آقای احمدی نماد شور و اشتیاق در زندگی است. او با تلاش و کوشش خستگیناپذیر توانست بر آنچه روزگار برای او رقمزده، پیروز شود و با نوشتن خط زیبای نستعلیق به افراد بیاموزد که بهتر است اتفاقات بد زندگی را واقعبینانه پذیرفت و بهجای رفتن در لاک انزوا و افسردگی، راههای کنار آمدن با لذت زندگی را بهعین تجربه کند. آقای احمدی که از ناحیه دودست دارای معلولیت است به زیبایی میتواند خطاطی کند. او در حاشیه بازار تهران با قلمش هنر عشق را بهعنوان مشق زندگی، تحریر میکند. او درباره فائق شدن بر محدودیتهای معلولیت میگوید: «شاید انجام کار در ابتدا سخت یا غیرممکن به نظر برسد ولی با تمرین میتوان بدان دست پیدا کرد، انجام همه مارها در شروع سخت است، مهم قدم اول است که برداشته شود و استمرار داشته باشد. آقای احمدی باوجود معلولیت در هر دودست خود توانسته با تمرین در نوشتن خط نستعلیق به توانمندی خوبی دست پیدا کند. او از این طریق بخشی از هزینههای زندگیاش را تأمین میکند. این انسان شریف میتواند الگوی خوبی برای افرادی باشد که در اوج نعمت و سلامتی، روزگار میگذرانند و مشکلات چنان بر آنها چیره شده که قدر نعمتهایی که در کنارشان دارند را نمیدانند. به بیان ایشان یکی از نعمتهای شیرین خداوند وجود بدرو مادر است که تا زمانی که فرد آنها را دارد باید از وجود پرارزش آنها سیراب شود. نعمتی که آقای احمدی هم از داشتن آن محروم شده و هنوز باغم و اندوه از آن یاد میکند. اما او باشکوه توانسته از این فقدان بهسلامت عبور کند وزندگی خود را بسازد. دکتر علی صاحبی در کتاب «اراده به خردورزی» به افراد توصیه میکند وقوع اتفاقات بد در زندگی به معنی فاجعه نیست و افراد را نابود نمیکند . رویکرد عقلگرا میتواند به افراد کمک کند تا تأثیر شرایط پیشآمده را کاهش دهند و اثرات منفی آن کم کنند. اگر فرد نمیتواند اقدامی کرد و شرایط از را تغییر دهد، بهتر است عواقب اتفاقات بد را بپذیرد و بهتدریج به شور زندگی بازگردد. آقای احمدی اراده به خردورزی را معنا بخشیده است . دانش روانشناسی حول محور تحمل ناکامیها و راههای کنار آمدن با آن است. آنچه آقای احمدی در زندگی بدان عمل میکند در گوش افراد جامعه بخواند وامید به عمل کردن توصیههای روانشناسان، آرمانشهر مطلوبی شده که آقای احمدی در حال تجربهی آن است . مولانا در شعرش به زیبایی توانسته بیتابی نکردن در سختیها را به افراد گوشزد کند و آنها را از فرورفتن در نقش قربانی بر حذر دارد . هرلحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر آرامتر از آهو بیباکتر از شیرم مجموعهای از رفتارهای مختلف که افراد در ناکامیها از آنها استفاده میکنند شامل: اجتناب، بحث، اخم، فریاد، عقبنشینی، تهدید، گلایه و... انجام هر یک از این رفتارها توسط فرد انرژی او را از بین برده و بهجای آنکه فرد ناکام در جهت حل مشکل گام بردارد با انجام این رفتارها مشکلات دیگری را بر مشکل قبلی میافزاید ،پس راهی جز پذیرفتن عواقب رفتاری که فرد هنگام ناکامی آن را انتخاب کرده، وجود ندارد. مدیریت و تنظیم احساسات اولین گام در شناسایی و پذیرفتن آنهاست.