کد خبر : 696861 تاریخ : ۱۴۰۳/۱۱/۲۴ - 03:03
آشفتگی اورژانس قلب تهران/ ازدحام، معطلی،صف نوبت دهی، ظرفیت ناکافی و... ستاره صبح - پری ثابت: عنوان بیماری قلبی همواره نوعی اضطراب و تنش را به ذهن متبادر می‌کند. بیماری قلبی و فشار خون می‌تواند بر اثر تنش و آلودگی هوا بیشتر شود. دراین شرایط بیمار چاره‌ای ندارد جز این که به اورژانس مراجعه کند. انتظارش این است که با محیطی آرام رو به رو شود.

چندی پیش یکی از دوستانم را به اورژانس قلب تهران بردم. شنیدم بهترین مرکز قلب است. پذیرش، معاینه‌ها و آزمایش‌ها دقیق بود، اما موضوعاتی به چشمم خورد که لازم دیدم بنویسم تا مسئولان چاره کنند. ما ساعت 11 شب رفتیم و ساعت هشت صبح پس از چکاپ بیرون آمدیم. روند طولانی من و بیمار را به راستی در هم شکست.

ازدحام بیماران
ازدحام بیماران قلبی و همراهانشان در اورژانس نشانه کمبود امکانات برای ارائه خدمات بود. فضای اورژانس پاسخ‌گوی میزان مراجعات بیماران قلبی که بر اثر آلودگی هوا هم تعدادشان روز به روز بیشتر می‌شود نبود.

هوای آلوده اورژانس
جای نشستن کافی برای بیماران نبود. در هر مرحله بیمار باید خودش به بخش‌های مختلف مراجعه می‌کرد. همراهان دائم در سالن به این سو و آن سو می‌رفتند تا از نوبت جا نمانند. هوای سالن اورژانس به قدری آلوده و پر از نفس‌های مردم بود که می‌ترسیدیم عن قریب به کرونا و سرماخوردگی مبتلا شویم. تهویه سالن مناسب نبودو لای هر پنجره‌ای را باز می‌کردیم بلافاصله دیگری می‌آمد و آن را می‌بست.

نبود جا برای نشستن
مرحله اول پذیرش بیمار با ارائه کارت ملی و گرفتن فشار خون انجام می‌گرفت. اگر مسئول پذیرش بیمار را اورژانسی تشخیص می‌داد پذیرش می‌کرد. باجه دیگری فیش پرداخت می‌داد و شماره‌ای برای قرار گرفتن در نوبت نوار قلب. در این فاصله جایی برای نشستن بیمار نبود. صندلی‌ها آن موقع شب پر بود. حتی دستگاه‌های خودپرداز نوشیدنی که از آب و خوراکی خالی شده بودند شارژ نشده بود. دوستم باید چند قرصی را که در اتاق آزمایش به او داده بودند می‌خورد ولی ما آبخوری ندیدیم و در حالی که دستگاه خودپرداز از بطری‌های آب خالی شده بود نتوانستیم آب بخریم بنابراین به ناچار از بیمار دیگری قدری آب گرفتیم.

ایستادن در نوبت
مرحله بعد نوبت ایستادن در باجه پذیرش برای گرفتن نوبت ویزیت پزشک بود. تقریباً سی و چند نفر جلوی ما بودند. هی سر می‌زدیم که نوبتمان نگذرد. بعد نوبت آزمایش خون شد. در هر مرحله توی صف طولانی بودیم. بیمار باید با پای خود مسیرها و مسافت‌ها را با آن حال پراسترس و پرتنش می‌پیمود. بالاخره نوبت آزمایش فرارسید. نمونه خون را گرفتند و گفتند سه ساعت دیگر رأس فلان ساعت بیایید.
نمونه خون را باید خودمان به آزمایشگاه که در ساختمان دیگری بود می‌بردیم و منتظر می‌شدیم.

هوای سرد سالن
در فاصله این سه ساعت سعی کردیم در ساختمان دیگری یک صندلی خالی برای بیمار پیدا کنیم. جایی نشستیم اما هوا سرد بود و سوز می‌آمد. استرس و نگرانی از حال بیمار یک طرف سرمای سالن هم یک طرف دیگر. باز سعی کردیم به سالن‌های دیگر بیمارستان خودمان را برسانیم که فاصله ما را با اورژانس بیشتر می‌کرد. باز نگران بودیم که بیمار برای بازگشت به اورژانس باید فاصله طولان را طی کند اما چه کنیم دنبال صندلی و سالنی گرم‌تر می‌گشتیم.

ازدحام برای نمونه گیری
روی کاغذ نوشته بودند که ما باید ساعت دو و بیست دقیقه به بخش نمونه گیری مراجه کنیم. باز بیمار را کشان کشان به آن سمت بردیم. اما با ازدحام مردم پشت در نمونه گیری مواجه شدیم. ساعت دو و بیست دقیقه بود اما افراد دیگر با نوبت‌های قبلتر از ما که مربوط به بیست دقیقه به دو و ساعت دو بود هنوز پشت در معطل مانده بودند. ما نگران بودیم که گذشت زمان روی آزمایش دوم تأثیر بگذارد. ناگهان جمعیت از خشم و عصبانیت منفجر شد. درست جایی که بیماران قلبی با حداکثر تنش مواجه شدند. حراست سر رسید و گفت اگر مشکل دارید بروید به رئیس اورژانس بگویید.

شکایت به رئیس
من به عنوان روزنامه نگار به رئیس اورژانس مراجعه کردم و گفتم از طرف مردم آمده‌ام و درخواست می‌کنم یک نیرو اضافه کنید تا از ازدحام کم شود. به هر حال پس از گذشت زمان یک نیروبه اتاق نمونه گیری اضافه شد و آزمایش‌های بعدی سرعت گرفت.

خسته و خواب آلود
آزمایش خون دوم را دادیم و باز باید سه ساعت منتظر می‌ماندیم البته باز هم نمونه خون را باید خودمان به آزمایشگاه که در ساختمان دیگری بود می‌بردیم.
نزدیک صبح بود. خسته و خواب آلود و نگران بدون اینکه جایی برای استراحت بیمار باشد باز راهروهای سالن‌های دیگر را پیمودیم تا اینکه یک نفر ما را راهنمایی کرد که به نمازخانه برویم. اول خوشحال شدیم اما متوجه شدیم نمازخانه با ما فاصله زیادی دارد و در طبقه دیگری است. چاره‌ای نبود. باز با بیمار کشان کشان به نماز خانه رفتیم. شاید یک ساعتی وقت مانده بود که دمی در آنجا آرام بگیریم. دیدیم خانم‌های دیگری هم در نمازخانه دراز کشیده بودند. دیگر چه می‌کردیم. چاره همین بود.
باز برای گرفتن جواب آزمایش کشان کشان همه راه‌های طولانی را به اورژانس برگشتیم. جواب را گرفتیم و دوباره از پذیریش نوبت ویزیت گرفتیم. باز در نوبت ایستادیم. هنوز هیچ صندلی اورژانس برای نشستن خالی نشده بود. پس از ویزیت دکتر فهمیدیم که باید سیتی آنژیود بگیریم. کار ما با اورژانس تمام شده بود.

فوریت یعنی دو هفته بعد
باید از خود بیمارستان وقت می‌گرفتیم. دیگر بیش از این نمی‌نویسم که نوبت گرفتن سی تی آنژیو هم خودش داستانی بود و علیرغم اینکه پزشک زیر نامه نوشته بود سی تی با فوریت انجام شود، در بخش سی تی گفتند ما فوریت نداریم و وقت سی تی را دو هفته دیگر دادند.
بنابراین ما شب تا صبح فقط دو تا آزمایش دادیم و اورژانس نتوانست هیچ حرکتی به فوریت جهت بهبود حال بیمار انجام دهد.
این گزارش را نوشتم تا بگویم اورژانس قلب تهران با این که طبق گفته‌ها بهترین اورژانس تهران است اما ظرفیت کافی برای پذیرش این حجم از بیماران که از تهران، شهرستان‌ها و حتی عراق می‌آیند را ندارد.