کد خبر : 696719 تاریخ : ۱۴۰۳/۱۱/۱۷ - 03:23
علیرضا عباسی- کارشناس ارشد حقوق بین‌الملل تأمین منافع ملی از سه منظر مفهوم منافع ملی از موضوعات محوری در سیاست ‌بین‌‌الملل است. پژوهشگران مبحث منافع ملی را از 3 نظریه روابط بین‌الملل بررسی می کنند.

مفهوم منافع ملی از موضوعات محوری در سیاست ‌بین‌‌الملل است. پژوهشگران مبحث منافع ملی را از 3 نظریه روابط بین‌الملل بررسی می‌کنند.

1- منافع ملی و تجارت آزاد
«آدام اسمیت» نظریه‌پرداز لیبرالیسم کلاسیک، معتقد است که روابط میان دولت‌ها به‌وسیله تجارت آزاد می‌تواند زمینه‌ پیشرفت اقتصادی را فراهم کند. تجارت آزاد ضمن اینکه باعث رفاه مردم می‌شود، می‌تواند زمینه‌ صلح و امنیت جهانی را بهبود بخشد. اسمیت معتقد است، افرادی که منافع شخصی خود را دنبال می‌کنند به‌طور خود به خودی سبب افزایش ثروت کل ملت می‌شوند به عبارتی عمل آنها به‌صورت ناخواسته موجب می‌شود که رفتارهای خودخواهانه را به مصلحت عمومی جامعه تبدیل نمایند. دنبال کردن منافع شخصی زمینه‌ساز خدمت به مصلحت عمومی را فراهم می‌کند.

• امنیت مقدم بر رفاه
اندیشه‌ اسمیت، نگاهی بی‌قیدوشرط نسبت به تجارت آزاد نیست. بلکه امنیت را مقدم بر رفاه تلقی می‌کند؛ چراکه بدون امنیت، تجارت مختل می‌شود. بنابراین ملت‌ها تنها مجموعه‌ای از افراد نیستند که بدون مرزهای ملی با یکدیگر به تجارت آزاد می‌پردازند؛ بلکه ملت‌ها می‌کوشند از امنیت خود در مقابل تجاوز دیگران محافظت کنند. همچنین هنگامی‌که دولت‌های رقیب از صنایع داخلی خود در مقابل محصولات وارداتی ارزان‌تر حمایت می‌کنند در چنین شرایطی می‌توان از سیاست‌های حمایت‌گرایانه متقابل استفاده کرد. البته این امر هنگامی پذیرفته است که منجر به جنگ حمایت‌گرایانه تصاعدی نشود. بنابراین منافع ملی از منظر اسمیت از این منظر ریشه می‌گیرد که عالی‌ترین منافع فرد و جامعه به‌طور طبیعی باهم انطباق دارند. حال‌ اینکه، تلقی او از منافع ملی به دلیل اهمیت امنیت و اتخاذ سیاست‌های حمایت‌گرایانه متقابل علیه حمایت‌گرایی دولت رقیب، مشروط می‌گردد.

2- منافع ملی و منافع تقسیم‌ناپذیر و تقسیم‌پذیر
بر اساس مدل «بت مگاوئن و استیون واکر» می‌توان چنین استدلال کرد که مسئولیت خاص دولت ایجاب می‌کند که در رابطه با امنیت ملی به‌گونه‌ای مستقل از گروه‌های طبقاتی عمل نماید؛ چراکه این موضوع به‌عنوان منافع تقسیم‌ناپذیر شناخته می‌شود. بنابراین هنگامی‌که دولتی با تهدید امنیتی مواجه می‌شود در این صورت شهروندان آن کشور نفع مشترکی در این رابطه دارند.

• بزرگنمایی تهدیدات امنیتی
برخی اندیشمندان ‌مانند «فرنک کافسکی» معتقدند چنین نظری قابل انتقاد است؛ چراکه گاهی دولت‌ها از سیاست‌های امنیتی خود به‌عنوان توجیه برای اقدامات دیگر استفاده می‌کنند. به‌عنوان نمونه دولت ترومن به ایجاد مجموعه عظیمی از سخت‌افزارهای نظامی و نجات یک صنعت هواپیمایی ورشکسته پرداخت و از طریق بزرگنمایی تهدیدات امنیتی دوران جنگ سرد کوشید وجوه عمومی را به سمت بخش خصوصی هدایت نماید. بنابراین بزرگنمایی در رابطه با تهدیدات خارجی می‌تواند به‌عنوان وسیله‌ای جهت نفع گروه‌های سیاسی و اقتصادی داخلی مورداستفاده قرار گیرد و این امر نشان می‌دهد امنیت ملی برخلاف تصور «واکر و مگاوئن«می‌تواند به‌عنوان منافع تقسیم‌پذیر شناخته شود.

• تعرفه‌های گمرکی
در حوزه تعرفه‌های گمرکی، تصمیمات دولت‌ها به‌روشنی گویای برندگان و بازندگانی است که به‌عنوان منافع تقسیم‌پذیر شناخته می‌شوند. به‌عنوان‌مثال تولید‌کنندگان مواد معدنی که دارای کارایی جهانی هستند می‌کوشند تا از رقابت با فعالانی که از سیاست‌های حمایتی و یارانه‌ برخوردار هستند، رهایی یابند. حال اینکه، سازندگان وسایل نقلیه‌ که فاقد کارایی جهانی هستند، انتظار دارند که دولت برای حمایت از آنها در برابر رقابت خارجی مداخله کند. به بیان واضح‌تر، منافع تقسیم‌پذیر گویای دو نگرش متفاوت بین حامیان سرمایه‌داری فراملی و سرمایه‌داری ملی است.

3- منافع ملی، حق و عدالت
از نگاه مکتب «انگلیس»، اصول اخلاقی مشترک نقش ارزنده‌ای در هدایت رفتارهای بین‌المللی ایفا می‌کند. خودخواهی تنگ نظرانه که جلوی فراتر رفتن رفتار دولت‌ها را از منافع خود مانع می‌شود دیگر مبنای تعیین‌کننده برای تعریف منافع ملی محسوب نمی‌شود. به عبارتی این اشتباه است که چنین فرض شود که دولت‌ها در تعقیب منافع راهبردی و اقتصادی توجهی نسبت به اخلاق و حقوق بین‌الملل ندارند.
«هدلی بول» از صاحب‌نظران مکتب انگلیس معتقد است، جامعه‌ای متشکل از دولت‌ها وقتی وجود دارد که گروهی از دولت‌ها با آگاهی از برخی منافع و ارزش‌های مشترک، جامعه‌ای را تشکیل می‌دهند به این معنا که آنها خود را مقید به پیروی از مجموعه مشترکی از قواعد در روابط خود با دیگران فرض می‌کنند و بدین منظور با یکدیگر مشارکت می‌کنند. پیروی از ارزش‌های مشترک جامعه بین‌المللی می‌تواند منافع ملی دولت‌ها را نیز تأمین کنند. به عبارتی متفکران مکتب انگلیس، اندیشه ناسازگاری اخلاق و منافع ملی و تضاد دائمی که بین خودخواهی و دیگر خواهی از منظر واقع‌گرایان مطرح می‌شوند را رد می‌کنند و میان این دو جنبه نوعی تعادل و هماهنگی متصور می‌شوند. با‌این‌حال، او اضافه می‌کند که، تفاوت سطوح توسعه، موضوعی اخلاقی است که بر نظم جهانی تأثیر می‌گذارد و لازم است جامعه بین‌المللی به سمت حق و عدالت گام بردارد؛ چراکه این امر هماهنگی بیشتری میان منافع ملی و موضوعات مشترک اخلاقی ایجاد می‌کند.
مفهوم منافع ملی همچنان در گفتمان سیاست بین‌الملل محل گفت‌و‌گو است و هنگامی‌که بحث منافع ملی گشوده می‌شود، پرسشی که موضوعیت می‌یابد این است که کدام منافع ملی، موردبحث است. این امر نشان می‌دهد که به‌رغم کاربرد این مفهوم در جدل‌های سیاسی، کماکان تفاوت‌‌ نظر در این رابطه وجود دارد.

برگرفته از کتاب:
«منافع ملی در نظریه‌های روابط بین‌الملل» نوشته اسکات برچیل