کد خبر : 696375 تاریخ : ۱۴۰۳/۱۰/۳۰ - 03:30
فائزه صدر - خبرنگار به یاد همکارانم که قلم و ذوقشان در غربت خشکید زیستن در این سرزمین، قبل از اینکه باهم دشمن شویم، به هم بد و بیراه بگوییم و زیرآب هم را بزنیم چه شکلی بود؟

چطور رویمان می‌شود به اقلیم رنگارنگ ایران بنازیم، درحالیکه حاضر به پذیرش تکثری که از دل این تنوع زیستی برخاسته، نیستیم؟
اگر امروز صلح تمدنی‌مان متزلزل شده، نتیجه دهه‌ها بی احترامی به تنوعی است که در ذات این آب و خاک بود و پاسداشت آن، عمر و غنای سازشمان را ارتقا می‌داد.
هویت ملی ما چتری به وسعت سرزمینیِ ایران است که بی شمار نظام ارزشی را در خود جا داده. این انسجام به احترام و با صیانت از دیگر فرهنگ‌ها و عقاید حفظ می‌شود.
عده‌ای مثل ابراهیم نبوی می‌روند، آن کسی که نمی‌خواهد بماند بهانه رفتنش را پیدا می‌کند. برای غربتِ آنهایی که همیشه مدارک ثبت نام در لاتاری گرین کارت را آماده داشتند و با رویای زندگی کارت پستالی از کشور خارج شدند، دل نمی‌سوزانم. بغض من سنگین شده برای کسانی که به دلیل متفاوت بودن در عقیده، عضویت در گروه‌های خاص، زاویه داشتن با حاکمان سیاسی یا هر تعریف وتقسیم دیگری، بی احترامی دیدند، منزوی شدند، شغل و معیشتشان از دست رفت، امنیتشان به خطر افتاد و عرصه برایشان آنقدر تنگ شد تا مجبور به مهاجرت شدند. از دست رفتن آدم‌هایی که فقط تنشان را با خود برده بودند به نفرین می‌ماند. درک این نکته برای ذهن افراط‌ گرایی که همواره سعی کرده رقبای خود را به هر قیمتی از میدان به در کند سخت است، به مهاجرانی فکر کنید که در سال‌های آینده دنیا عوض می‌کنند، جسمشان در گورستان‌های غرب اسیر خاک شده، درحالیکه روحشان در کوچه‌های شرق سرگردان است.
این آدم‌ها اگر امنیت داشته باشند، برمی‌ گردند. امروز حتی کسانی که فعالیت سیاسی نداشتند از سفر به ایران هراس دارند و حاضر به بازگشت نیستند. ترساندن مردم کار خودش را می‌کند، ولی به چه قیمتی؟! “ارگان‌های قدرتمند و ذی نفوذ مانع فعالیت ایرانیانی می‌شوند که از خارج برگشته‌اند.” این را محمود تجلی مهر گفت که دو بار برای ماندن آمد و هر بار آنقدر نامهربانی دید و تهدید شد تا اینکه روحش را در کوچه‌های وطن ول کرد و برای همیشه به کشور پذیرنده بازگشت. تعداد بسیاری ازایرانیانی که هوای بازگشت به سر دارند، از تخصص، تحصیلات و سرمایه قابل توجهی برخوردارند. حتی اگردرصدی ازآنها برگردند ایران با موجی ازنیروهای توانمند مواجه می‌شود. بله، با بازگشت چنین نیروی کارآمدی، دیگر جای خیلی‌ها پشت میز نیست!
اگر دنیای عده‌ای بر منافع ملی ترجیح دارد و همچنان خط قرمز گروهی مسدود نگه داشتن مسیر توسعه است؛ لااقل اجازه بدهید دوران دیده‌ها و سالخوردگان این قوم برگردند، آن‌ها که جان جبران اشتباهات ما را ندارند!