مادرانی مثل مریم کم نیستند. آنها بیخبر از همه جا، از طریق همسرانشان به اچآیوی مبتلا شدهاند و بعد از بارداری با تستهای غربالگری تازه متوجه بیماری خود میشوند. علارغم ترس و نگرانی این مادران برای جنین خود، متخصصان میتوانند بیماری مادر را کنترل کنند تا فرزندشان سالم متولد شود.
مریم اولین بار حین آزمایشهای مرسوم دوران بارداری متوجه بیماری خود میشود. او را به یک بیمارستان تخصصی ارجاع میدهند تا دوباره آزمایش بدهد؛ جواب مثبت است. به همین خاطر از شوهر او هم تست میگیرند و هردو متوجه بیماری خود میشوند. مریم میگوید: «اصلا باورم نمیشد، فقط نگران بودم که بچهام تا الان نگرفته باشد. میخواستم سقط کنم ولی میترسیدم مدیون آن طفل معصوم شوم.» انتقال ویروس اچآیوی از مادر به فرزند، میتواند در سه مرحله رخ دهد: بارداری، زایمان یا شیردهی. با این حال، پیشرفتهای پزشکی نشان داده است که میتوان با استفاده از روشهای پیشگیرانه، این خطر را به حداقل رساند. اولین گام، مشاوره و آموزش است. مریم و همسرش را به یک کلینیک تخصصی ارجاع میدهند که در آن جا در مراقبتهای یک پزشک متخصص قرار میگیرد. «دکتر گفت چرا میترسی؟ این همه آدم مثل شما هستند. من هزار تا زن مثل تو دیدهام که فرزندشان را سالم به دنیا آوردهاند.» مهمترین اقدام، استفاده از داروهای ضدرتروویروسی (ART) است که در صورت مصرف منظم، میزان ویروس در بدن مادر را به حدی کاهش میدهد که احتمال انتقال به کمتر از ۵ درصد میرسد. انتخاب روش زایمان نیز تأثیر زیادی در کاهش خطر دارد. بهعنوان مثال، زایمان سزارین پیش از شروع دردهای زایمانی، از تماس نوزاد با مایعات بدن مادر جلوگیری میکند. از طرفی، پزشکان معمولا توصیه میکنند مادران مبتلا از شیردهی خودداری کرده و از شیر خشک استفاده کنند، چون شیر مادر میتواند یکی از راههای انتقال ویروس باشد.
در کنار آن، پس از زایمان نیز لازم است نوزادان تحت مراقبت ویژه قرار گیرند تا از سلامت آنها اطمینان حاصل شود. داروهای پیشگیرانه برای نوزادان و آموزش مادران درباره مراقبتهای پس از تولد از جمله خدمات حیاتی نظام سلامت است. مریم میگوید: «به دنیا که آمد سالم بود، ولی تا دوسالگی هر دو ماه یک بار باید از پسرم آزمایش میگرفتند. من در این دو سال مردم و زنده شدم تا خدا را شکر به خیر گذشت.»
این روزها، زندگی با اچآیوی دیگر به معنای مرگ یا محدودیتهای شدید نیست. درمانهای مؤثر ضدویروسی به بیماران اجازه میدهد که زندگی طولانی و سالمی داشته باشند و حتی به فرزندآوری فکر کنند. با این حال، این افراد همچنان با انگ و تبعیض اجتماعی روبهرو هستند که گاه از خود بیماری سختتر است. مریم در مورد تجربه خودش از بیماری میگوید: «جز خواهرم، هیچکس دیگری هنوز نمیداند من مبتلا هستم. شهر ما کوچک است و آدمها اطلاع زیادی در مورد اچآیوی ندارند. راستش هنوز از برخورد اطرافیانم میترسم.»
حمایتهای روانی و اجتماعی نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا دارد. گروههای حمایتی، برنامههای آگاهیبخشی و مشاوره میتوانند به کاهش تبعیض کمک کنند. مریم میگوید: «وقتی به من گفتند این بیماری را داری، اصلا نمیدانستم یعنی چه. تا شش ماه حالم بد بود. بعد کمکم دیدم آدمهای شبیه من کم نیستند. الان با مادرهای زیادی دوستم که آنها هم مثل من اچآیوی دارند ولی بچهشان سالم است.»
علاوه بر این، سبک زندگی سالم مانند تغذیه مناسب، ورزش و پرهیز از رفتارهای پرخطر، به حفظ سلامتی آنها کمک میکند. زنانی که این مسیر را طی کردهاند، تاکید دارند که امید و پیروی از درمان، کلید موفقیت آنها بوده است. مریم و همسرش یازده سال پیش به خاطر این که کاری پیدا نمیکنند، از یکی از روستاهای خوزستان به تهران میآیند و شوهرش در تهران شروع دستفروشی میکند و بعدها به کار خلاف کشیده میشود. شوهر مریم از شش سال قبل تا الان به خاطر حمل مواد در زندان است. مریم میگوید: «در زندان بهشان میرسند و مراقبش هستند. خودم هم فقط شب تا شب باید یک قرص بخورم و مراقب باشم سیستم ایمنی بدنم ضعیف نشود. خدا را شکر هیچ مشکلی نداشتم تا حالا. شبها به به کارهای خانه میرسم و صبح تا عصر کار میکنم که زندگی خودم و پسرم را بچرخانم.»
منبع: فراز دیلی