کد خبر : 685909 تاریخ : ۱۴۰۳/۱۰/۲ - 00:53
یدالله اسلامی- دبیر کل مجمع نمایندگان ادوار مجلس سخن گفتن با اشک خاتمی در سال 75 قصد کاندیداتوری نداشت اما با اصرار طرفدارانش پذیرفت و در دوم خرداد بیست میلیون ایرانی به او رای دادند. خاتمی با کار شکنی مخالفان دست و پنجه نرم می کرد و گفت هر 9 روز یک بحران پیش پای او می‌گذارند.

هنگامی که خاتمی برای دور دوم پای به وزارت کشور نهاد وآهنگ نام نویسی کرد بغضش ترکید و اشکش جاری شد، سروده‌ای درهمان لحظه برقلمم جاری شدواین بیت در آن جای داشت که: “اشک تو درد فراوان وطن ….. از چه با اشکت تو می‌گویی سخن “. و اینک که گریه‌های پزشکیان در مراسمی دیده می‌شود و بی‌شرمی‌های پایان‌ناپذیر آن گریه را نشانه ناتواتی می‌دانند نه وفاداری وعشق. بازهم داستان خاتمی در برابرم زنده می‌شود.
خاتمی در سال 75 قصد کاندیداتوری نداشت اما با اصرار طرفدارانش پذیرفت و در دوم خرداد بیست میلیون ایرانی به او رأی دادند. خاتمی با کار شکنی مخالفان دست و پنجه نرم می‌کرد و گفت هر 9 روز یک بحران پیش پای او می‌گذارند.
او در دور دوم قصد داشت عطای ریاست جمهوری را به لقایش ببخشد و با قدرت خداحافظی کند اما باز هم طرفداران به او فشار آوردند که باید بماند و در خدمت مردم باشد. خاتمی با چشم گریان به وزارت کشور برای ثبت نام رفت تا به طرفدارانش بگوید برآوردن مطالبات آنها کاری بس دشوار است. مردم در دور دوم 22 میلیون به وی رأی دادند. یعنی 2 میلیون بیشتر از دور اول. پزشکیان هم پس از جهار ماه از ریاست جمهوری اش در مراسمی که به مناسبت خانواده برگزار شده بود بغضش گرفت و نتوانست به سخنانش ادامه دهد.
پزشکیان مرد هزار چهره سیاست نبوده و نیست. او ژرفای ریاکاری‌ها ودروغ‌ها وحیله گری هارا نمی‌شناخت و نمی‌شناسد. او دلسوز وطن بوده وهست ولی گمان می‌کرد با توزیع پست‌های مدیریتی وفاقی و دعوا نکنیم تمامیت خواهان، وطن دوست می‌شوند ودست از دشمنی با مردم و رقیب بر می‌دارندو دلشان نرم می‌شود و همراه وهمدل می‌شوند، اینک او مثل خاتمی آشکارا مرگ امیدها و آرزوهایش را در بحران های فراگیر وکارشکنی‌ها می‌بیند و او با آنکه نخواسته است گزارش وضع موجود وعملکرد دولت سه ساله دولت سیزدهم را بدهد وگمان می‌برده که این پیام آشتی وبه گفته خودش وفاق شنیده خواهد شد ولی بازهم با مشکل و کارشکنی روبه‌رو می‌شود درهم می‌شکند. مگر یک انسان به چه میزان توان دارد که درمیانه بحران‌ها وکمبودها ودشمنی ها، مانع تراشی‌ها وکارشکنی هارا، همچنان برقرار وپایدار ببیند وآه ازنهاد برنیاورد.؟اشکش در نیاید؟
نگذاشته‌اند فیلترینگ را چاره کند و چاله وچاه حجاب را درمسیرش کنده‌اند، ودر زمانه‌ای چنین پر آشوب شعارهای تند وهیجان‌ها فرو نمی‌نشیند.!
پزشکیان فرصتی برای گذر ازبحران پیدا نمی‌کند وهربحرانی بابحرانی دیگر پیچیده‌تر می‌شود. کسانی که باید پاسخ بدهند طلبکارند. آن‌ها که باید همراه باشند گوئی دلی دربند میهن ندارند. آقای پزشکیان فرصتی برای گریه آشکار پیدا کرد و با اشکش با مردم سخن گفت و ناتوانیهایی ناشی از کارشکنی‌ها ونفوذها ودشواری حل مشکلات را به رخ کشید. وسخن پایانی وپایان دهنده این بود: «همینه که هست»...