1-شورش و قیامی که به رهبری «هیئت تحریر الشام» صورت گرفت بدون مقاومت ارتش سوریه و فرار سربازان سوری تعجب همگان را برانگیخت زیرا بشار اسد و حامیانش نمیدانستند که آن نظام پوسیده و فاسد با یک باد یا طوفان از هم میپاشد. سوریهای گرسنه از مقامات گرفته تا افراد عادی مثل لبنانیها آدم فروشی و برای اسرائیل جاسوسی میکنند. 2-دولتهای غربی، روسیه و ترکیه در تلاشند تا با گروه «تحریر الشام» ارتباط برقرار کنند. کشورهای منطقه هم در تکاپو هستند تا در سوریه برای خود جا پیدا کنند؛ اما نشانهای از ایران در این باره دیده نمیشود؟ شواهد میدانی نشان میدهد که جریانی در تلاش است تا ایران و روسیه را که متحد حافظ اسد و بشار اسد بودهاند، از معادلات سوریه و منطقه حذف کنند؛ البته امکان دارد روسیه بر سر ایران دوباره مثل گذشته با غرب معامله کند و از پشت خنجر بزند. آیا غرب میتواند معاملهای با «هیئت تحریر الشام» وکشورهای عربی، ترکیه، قطر و روسیه انجام دهد یا خیر؟ 3-دولت دموکرات آمریکا که به دنبال سازش با ایران بود 46 روز دیگر جایش را به دولت جمهوریخواه که نماد آن دونالد ترامپ است خواهد داد. ترامپ برای همه دنیا بد است، برای ایران بدتر و برای اسرائیل یک فرصت طلایی خواهد بود. ضربهای که «حماس» و «حزبالله» از «اسرائیل» خوردند و سقوط بشار اسد، اسرائیل را در مقابله با محور مقاومت و ایران جسورتر از قبل خواهد کرد. مهم اینکه 46 روز آینده خطرناک است و بعد از آن هم همین طور. خطر آنجاست که ترامپ درجایی گفته وسعت اسرائیل کوچک است. اسرائیل به پشتوانه ترامپ پس از سقوط اسد بخشی از خاک سوریه (بلندیهای جولان) را اشغال کرده و صدها نقطه نظامی این کشور را در ادامه حملات 10 سال گذشتهاش از بین برده تا دولت آینده دمشق ناتوان، درمانده، ضعیف و تسلیم خواست اسرائیل شود. هرچند «هیئت تحریر الشام» اعضایش در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار دارند و آمریکا 10 میلیون دلار جایزه برای ردپای جولانی تعیین کرده بود، اما بعید نیست که این گروه بنیادگرا مشابه گروه تروریستی طالبان تن به سازش و معامله با ایالاتمتحده علیه ایران و محور مقاومت بدهد که اتفاق بدی برای ایران خواهد بود. غرب وقتی احساس کرد ایران گرفتار مشکلات داخلی، سوریه، لبنان، غزه، عراق و ... است، سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان با ارسال نامهای به شورای امنیت اعلام کردند قصد دارند «مکانیزم ماشه» یا (snapback) را علیه ایران فعال کنند. آرمانگرایان مجلس یازدهم روز 18 آذر 1399«قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» را وضع کردند. بر اساس خط و نشان این قانون تحریمها که برداشته نشد بماند، بر حجم آن نیز افزوده شد. «مهدی طائب» آرمانگرا سال 91 گفت: «اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم...». ما نباید یک وجب از خاک خودمان را با سرزمینهای دیگر معاوضه کنیم. حال که سوریه از دست رفته پیشنهاد میشود مهدی طائب و همفکرانش بروند آنجا را آزاد کنند. روحانی دیگری در صداوسیما گفت: اسرائیل از اجنه برای جاسوسی استفاده میکند! واقعیت این است که شرایط کشور به علت مشکلات فزاینده اقتصادی، زیست محیطی، گرانی، کاهش ارزش پول ملی و سقوط قدرت خرید افراد خوب نیست. اوضاع در منطقه هم به ضرر ایران شده است. مهمتر اینکه سه کشور اروپایی یعنی فرانسه، انگلیس و آلمان خیز برداشتهاند تا مکانیزیم ماشه پیشبینی شده در معاهده برجام را علیه ایران فعال کنند. اگر این اتفاق بیافتد که احتمالش زیاد است شش قطعنامه الزام آور برای کشورهای جهان یعنی قطعنامه، 1696-1737-1747-1803-1835-1929 فعال خواهد شد و تمام تحریمهایی که در قالب تحریمهای 2231 لغو شده بود دوباره بر سر ملت آوار خواهد شد. مردم نان، آب، هوا، برق، گاز و.. میخواهند. میخواهند خوب زندگی کنند نه در میانه مشکلات اقتصادی و دود بمانند. ریشه این مشکلات در سیاست خارجی تهاجمی است که بستر را برای انزوای کشور و افزایش تحریمها فراهم کرده است. قانون گذاران آرمان گرا قانونی نوشتند و برای غرب خط و نشان کشیدند که تحریمها باید برداشته شوند ولی در عمل تحریمها بیشتر شد. اگر در اداره کشور به جای نگاه آرمانی نگاه ملی باشد همه سیاستها با نگاه به درون، منافع ملی و منافع مردم تنظیم میشود.