ستاره صبح - مصطفی فروغی: قیام مخالفان بشار اسد که روز چهارشنبه 7 آذر یعنی در روز آتش بس حزب الله با اسرائیل صورت گرفت، هچنان ادامه دارد. سقوط شهرها و روستاهای سوریه روز گذشته ادامه داشت و شهر درعا و قنیطریه و شهرکهای اطراف دمشق یکی پس از دیگری سقوط کردند. پیشروی مخالفان به دمشق ادامه دارد و پایتخت از شمال و جنوب به محاصره مخالفان درآمده است.تحریر الشام هم با بشار اسد و هم با روسیه و هم با ایران بد است. به نظر میرسد آنچه روسیه و ایران در سال های گذشته در سوریه بافته بودند با پیروزی مخالفان بشار اسد پنبه خواهد شد. تصاویری در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد تعدادی از سربازان سوری لباسهایشان را کنده و لباس غیرنظامی بر تن کردهاند. خبر دیگر اینکه حدود دو هزار نیروی نظامی سوری به عراق گریختهاند. شواهد و قرائن نشان میدهد ارتش سوریه انگیزهای برای جنگیدن برای حفظ دیکتاتور ندارد. نظامیان خسته و ناراضی هستند، زیرا ژنرال سوری در ماه صد دلار حقوق دریافت میکند. چنین ژنرالی و سربازان تحت امرش نگران زندگی خود و آینده فرزندانشان هستند به همین دلیل زمین را واگذار و فرار را برقرار ترجیح دادهاند. در همین حال اخبار حاکی است که شورشیان از شمال و شرق وارد شهر استراتژیک حمص شدهاند. سقوط حمص سقوط دمشق را آسان میکند. مهمتر اینکه مخالفان مجسمه خاندان اسد را هر جا پیدا میکنند به زیر میکشند و به آن لگد میزنند. با این حال روز گذشته مذاکره در دوحه قطر بین ایران، روسیه و ترکیه برای آینده سوریه جریان داشت. به نظر میرسد توافق پنهانی بین روسیه و غرب برای برکناری بشار اسد صورت گرفته است. در عین حال شنیده شده نیروهای سپاه قدس در اقدامی درست برای حفظ جان خود و خانوادههایشان از سوریه به ایران یا لبنان رفتهاند. اسد اکنون تنها و بی یار و کس شده است. او احتماالا به خاطر دارد که پدرش در سال 1982 هزاران نفر را در شهر حماه قتل عام کرد و خودش هم در سالهای گذتشه خون هزاران سوری را بر زمین ریخت و میلیونها نفر را آواره کرد. اکنون او چارهای جز ترک قدرت ندارد. شنیدهها حاکی است که اسد خانوادهاش را به امارات یا مسکو فرستاه است تا از گزند معارضان در امان باشد. منابع خبری گزارش دادند که اردن ومصر از بشار اسد خواستهاند دمشق را ترک کند و دولت در تبعید تشکیل دهد. پرسش این است، حال که وضع سوریه این چنین است آیا ایران باز هم امید به ماندن اسد در قدرت دارد یا خیر. پرسش دیگر این است، آیا مسئولان از فرصت پیش آمده استفاده کرده و به ایران فکر میکنند یا به سوریه، عراق،لبنان یا یمن. مردم ایران با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. این مردم راضی نیستند که پول آنها در سوریه برای بقای دیکتاتور هزینه شود. البته کمک به جنگ زدگان چه در لبنان، چه در غزه، چه در سوریه امری پسندیده است اما ورود نظامی ایران برای حمایت از حماس، حزب الله و بشار اسد اشتباه بوده و هزینه فراوانی را برای ملت بر جای گذاشته است. اکنون وقت چرخش و شجاعت پذیرش واقعیت تلخیست که ایران به خاطر عربها با اسرائیل دو نوبت درگیر نظامی شده و چه بسا در آینده نیز این چنین شود. ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه است و جلوی ضرر را هر موقع بگیری نفع است. مردم انتظار دارند اولویت حاکمیت مسائل درون باشد نه برون. این واقعیت را دریابید که هوا پس است. شرایط در خاورمیانه و غرب به ضرر ایران، روسیه و سوریه رقم خورده است، اگر هوشیاری باشد میشود با دیپلماسی بحران را مهار کرد.