این بادها که میوزند توفان خواهند شد تدبیر که از میان برداشته شد وهیجان و شعار جای آن نشست توفان همه چیز را درهم میشکند وویرانی به بار میآورد. آنچه در سوریه میگذرد یک شبه رخ نداده است. در هم کوبیدن اعتراضات مسالمت آمیز مردمی وجنون کشتار وآوارگی راه را بر گفتوگو و تدبیر بست. اینک بادهای کاشته شده توفان شدهاند. میتوانیم بازهم شعار بدهیم ولی واقعیتها منتظر شعارهای ما نمیماند. هنگامی سخن از تدبیر در موضوع سوریه به میان میآمد با توپخانه تندروها روبهرو میشد. نویسنده سال ۹۵ پرسشهایی از چند و چون وچرایی حضور ایران درسوریه به میان آورد که کیهان با تندترین واکنش به این موضع گیری پرداخت و درهمان زمان نوشتم آقایان با واکنشهای تند تلاش میکنند ترس را حاکم کنند تا کسی جسارت نقد نداشته باشد. بادمجان دور قاب چینان وچاپلوسان ازهرحرکتی درسوریه پشتیبانی کردند وامکان نقدررا ازهمه گرفتند وبه جای نقد تقدیس رفتارها را درپیش گرفتند. ان همه کشته وآواره اعتبار حکومت اسد را بر باد داد. ولی تریبون داران باد به غبغب انداختند و براساس ذهن خود تحلیل کردند و وعدههای پوچ ورؤیایی دادند. میدان را چنان پروبال دادند که دیپلماسی به محاق رفت ومیدان بر تدبیر حاکم شد. میدان دیدشان چنان محدود شد که هیچ چیز جز خود ورؤیاهای خودرا ندیدند. به جای استفاده از فرصتها و واقعیتها دل به وعدههای روسیه بستند. راه روسیه به سوریه با کمک ایران باز شد وبه قول ظریف ما پیاده نظام روسیه در سوریه شدیم واینک بادها توفان شدهاند. توفان درهم میشکند ودرهم میکوبد. اینک باید پرسید تدوین سیاستهای ایران درسوریه برچه مبنایی صورت گرفت؟ میزان هزینههای ایران چه میزان بوده وسرنوشت بدهی سوریه به ایران که به گفته فلاحت پیشه، رئیس پیشین سیاست خارجی مجلس بین 25 تا 30 میلیارد دلار بود، چه شده وچه میشود؟ آیا کسی پاسخگوی آن سیاستها وهزینه های انجام شده هست؟ آن سرکوبها گسست بین مردم وحاکمیت سوریه را چنان گسترده کرد که در این روزها ارتش سوریه هم در برابر نیروهای مسلح مخالف تن به تسلیم وفرار میدهد. آیا مدعیان شناخت سوریه، توان دیدن این روزها را داشتند؟ پرسشها بسیار است وزمان پاسخگویی فرا رسیده است.