کد خبر : 685222 تاریخ : ۱۴۰۳/۸/۲۷ - 03:53
علیرضا عباسی- کارشناسی ارشد حقوق بین‌الملل سایه پیروزی ترامپ بر سیاست جهان آمریکا شاهد رقابتی تنگاتنگ میان دو برنامه سیاسی و اقتصادی بود. این امر گویای آن بود که جامعه آمریکایی بیش از گذشته دوقطبی شده است. آنچه به ذهن مخاطبان و پژوهشگران خطور می‌کرد پیش‌بینی‌ناپذیر بودن شخصیت همیشگی ترامپ بود؛ اما موفقیت خیره‌کننده او، ذهن‌ها را به سمت هرچه بیشتر پیش‌بینی‌ناپذیری جامعه آمریکا سوق داد.

گرچه برخی از تحلیلگران، به چالش‌های موجود و برنامه‌های سیاست خارجی ترامپ و خانم هریس متمرکزشده بودند؛ اما موضوعات اقتصادی و اجتماعی موجود در آمریکا نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرد.

موضوعاتی از قبیل سیاست‌های اقتصادی، مهاجرت ازاین‌دست موارد بودند. برنامه انتخاباتی دموکرات‌ها، نتوانست روی موضوعاتی تمرکز کنند که با اقبال اکثریت مردم آمریکا باشند به عبارتی نتوانست برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی خود را متقاعدکننده به مردم آمریکا ارائه دهند. چراکه برنامه‌های خانم هریس جذابیت نداشتند و از طرفی دیگر او، نتوانست خود را شخصیت متفاوت از بایدن نشان دهد، گرچه ویژگی‌هایی همچون رنگین‌پوست بودن و زن بودن او نقش متمایزی داشت اما سمت معاون بودن او در دولت بایدن چنین القا می‌کرد که او تفاوت عمده‌ای با بایدن ندارد.

به‌هرروی پیروزی ترامپ، اکنون بر سیاست جهانی سایه انداخته است؛ چراکه منافع ملی آمریکا درعین‌حال که به موضوعات امنیتی مرتبط است به تصمیمات پیش‌بینی‌ناپذیر ترامپ نیز تبدیل‌شده است. گرچه سیاست خارجی او می‌تواند از میزان هزینه‌های خارجی بکاهد اما از سوی دیگر پشت کردن بر موضوعات زیست‌محیطی و پشتیبانی بی‌چون‌وچرا از اسرائیل می‌توانند ارزش‌های جهان‌شمول اخلاق و منافع جهانی را کمرنگ نمایند.

از سوی دیگر نزدیک شدن دولت ترامپ به روسیه و استقبال روسیه از صلح به سبک ترامپ گرچه می‌تواند نزدیکی این دولت‌ها را فراهم کنند اما ممکن است آمریکا را با ناتو با چالش همراه کند.

همچنین برنامه افزایش تعرفه‌ها به‌ویژه بر کالاهای چینی زمینه‌ساز برجسته شدن مقابله تجاری می‌شود. جنگ اقتصادی از طریق تحریم‌ها با این تاکتیک که دولت ایران به سمت مذاکره در برنامه‌های هسته‌ای و دیگر مسائل با آمریکا گرایش یابد که اگر توافق نشود می‌تواند جنگ اقتصادی داشته باشد. بااین‌حال، رویارویی تجاری آمریکا و چین می‌تواند ممری برای دولت‌هایی باشد که نمی‌خواهند با آمریکا همکاری اقتصادی و سیاسی داشته باشند.

گرچه روسیه خود از پیروزی ترامپ، برگ برنده‌ای دارد اما چالش‌های پیش روی جنگ اوکراین محدود به تسلط روسیه بر بخشی از خاک اوکراین نیست بلکه درخواست عضویت اوکراین به ناتو به‌عنوان چالش دیگری همچنان باقی می‌ماند.


*دولت انزوا گر
چنین تحلیلی مطابق با برنامه‌های انتخاباتی ترامپ، این پرسش را ایجاد می‌کند که آیا سیاست‌های آینده او می‌تواند منافع ملی آمریکا را تأمین کند. گرچه سیاست‌های خارجی ترامپ به‌دوراز واقعیت‌های دیگر می‌تواند گویای دولت انزوا گرا باشد؛ اما خوانش متفاوت منافع ملی از سوی ترامپ با جامعه دو پاره آمریکا همراه است و می‌تواند توجیه‌گر بخشی از جامعه باشد مگر اینکه بپذیریم برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی ترامپ عامل پیروزی او بود.

از طرفی دیگر طرح صلح برای جنگ اوکراین، گرچه سبب ایجاد چالش‌هایی با اروپا و ناتو را فراهم می‌کند اما همراهی بی‌چون‌وچرا از اسرائیل تا حدودی نقاط مشترکی با دولت‌های اروپایی است که میزان این دست از چالش‌ها را کاهش می‌دهد. گرچه دولت‌های اروپایی برخلاف دولت رادیکال نتانیاهو خواهان طرح دو دولت مستقل اسرائیل و فلسطین هستند که از این زاویه، بر میزان چالش‌ها و تفاوت نظرها می‌افزاید.

بااین‌حال، می‌توان تفاوت‌هایی بین دولت اسرائیل و دولت ترامپ مشاهده کرد. طبق برنامه‌های سیاست خارجی ترامپ تنها شیوه برجسته دولت او، برای مقابله با دولت‌های غیرهمسو، جنگ اقتصادی است اما ممکن است اسرائیل پیش‌دستی کند و دولت آمریکا را در برابر عمل انجام‌شده قرار دهد؛ به‌گونه‌ای که اهداف ترامپ را به‌سوی دیگر سوق دهد.

بنابراین برنامه‌های انتخاباتی ترامپ ممکن است هم مانند شخصیت پیش‌بینی‌ناپذیرش با چالش‌ها و موانع دیگری مواجه گردد.