حماس برای آزادی سرزمینهای اشغالی میجنگد و سازماندهی و برنامه ریزی مبارزه محصول اندیشه رهبران آن سازمان و مردم فلسطین است. در زمانی که ایران از بشار اسد پشتیبانی میکرد حماس هم به مخالفان اسد پیوسته بود و اگر اندکی به گذشته برگردیم در جنگ ایران و عراق هم گروهی از فلسطینیها در خدمت ارتش صدام بودند. در حمله ۷ اکتبر (15 مهر 1402) هم ایران نقشی نداشت. بارها گفته ونوشته شده است که جنگ اسرائیل و اعراب و فلسطینیها هم دعوای بر سر سرزمین است و از همان نخست مقولهای عبری-عربی-غربی بوده است و دفاع ایران از فلسطین دفاع از حقوق انسانی است، اما وارد جنگ شدن با اسرائیل مبنای پذیرفتنی نداشته و ندارد، چون موضوع مناقشه عبری-عربی است نه ایرانی. در حالی که کشورهای عربی با استفاده از فرصت به رشد وتوسعه خود پرداختهاند، اما هزینههای فراوان برکشور ما تحمیل شده است. حماس برای رهایی از اشغال میجنگد وما منابع و آینده کشور را به آنها گره زدهایم و کشور را در وضعیت شبه جنگ قرار دادهایم. شعار نابودی اسرائیل چه سودی برای ملت داشته است؟ سهم اعراب برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی چیست؟ چرا آنها از مناقشه کنار کشیدهاند؟ در حالی که مردم کشورهای عربی در رفاه وآسایش زندگی میکنند چرا ایران هزینه جنگ و مخالفت با اسرائیل را به خاطر حماس و حزب الله به تنهایی باید بر دوش کشیده ودر معرض تهدید وخطر قرار گیرد و کشورهای عربی هم جاخالی بدهند؟ چرا همه فرصتها برای توسعه گروگان سیاستی شده است که به ما ربطی ندارد؟ ما باید از فلسطین حمایت کنیم، اما نباید قربانی آن شویم. زمان تنگ است و نمیتوان بیش از این خاموشی گزید. هنگامه آن آست که گروههای سیاسی و رهبران و حاکمیت با همبستگی ملی و بدون واهمه از غوعای تبلیغاتی وبدون سرزنش یکدیگر نقش کشور را به پشتیبانی سیاسی واخلاقی وکمک های انسانی به فلسطین محدود کرده و در همراهی باکشورهای عربی و مسلمان برای کاهش تنش وخونریزی نقش کلیدی وبرجستهای را به خود اختصاص دهد. ایران نباید هزینه فلسطین و اعراب درجنگ با اسرائیل را بپردازد. ایران میتواند با تغییر رویکردها وسیاستها جایگاه از دست رفته خودر ا به دست آورد. با هم بودن وبه ایران وآینده این سرزمین اندیشیدن این امکان را فراهم خواهد ساخت.