کد خبر : 675425 تاریخ : ۱۴۰۳/۸/۲۲ - 03:44
ابراهیم اصغرزاده، استاد دانشگاه در میزگرد روزنامه ستاره صبح: پزشکیان اگر پشتوانه مردم را داشته باشد می‌تواند با حاکمیت توافق کند اینکه پزشکیان در این 100 روز راهبرد داشته یا نه؟! باید گفت پزشکیان اساساً راهبرد ندارد، برنامه دارد. به این مفهوم که می‌گوید من سعی می‌کنم توافقی با حکومت انجام بدهم و بگویم چرا سیاست‌های قبلی به ویژه سیاست‌های کلان نظام به بن بست خورده است.

ستاره صبح - فائزه صدر: روزنامه ستاره صبح 16 آبان 15 ساله شد. این اتفاق باعث شد تا تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس، وزرای سابق، اقتصاددانان، صاحب نظران و... نقطه نظرهای خود را درباره فعالیت 15 ساله این نشریه بیان کنند. در این راستا روز یکشنبه ابراهیم اصغرزاده، عباس عبدی، علی ظفرزاده، هدایت الله و تنی چند از کارشناسان و صاحبنظران به روزنامه آمدند. علی صالح آبادی، مدیر روزنامه پرسشی را درباره عملکرد 100 روزه دولت چهاردهم از حاضران مطرح کرد. وی گفت: آمریکایی‌ها قاعده‌ای دارند که وقتی کسی رئیس‌جمهور می‌شود یا دولتی بر سر کار می‌آید 100 روز اول (First 100 Days) را مهم می‌دانند و عقیده دارند رئیس‌جمهور در 100 روز اول، برنامه‌ها و سیاست‌ها را نشان می‌دهد که شامل سیاست‌های ملی و خارجی است. بیش از 100 روز از انتخاب پزشکیان سپری شده ولی کابینه او 82 روز است که فعالیت خود را شروع کرده‌ است. نظر شما در رابطه با کارنامه پزشکیان چیست؟

ابراهیم اصغرزاده، نماینده پیشین مجلس و رئیس دفتر سیاسی جبهه اصلاحات:
آمدن پزشکیان و تشکیل دولت او نتیجه نوعی بن بست شکلی بود. ماجرا از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم نشان می‌دهد ایده‌ای که در ذهن سیاستمداران بود که اگر حکومت یک دست شود، جامعه گلستان می‌شود و همه با هم متحد خواهند شد و همه چیز خوب می‌شود، موفق از کار در نیامد.
به نظر می‌رسد تصمیمی که حکومت گرفت و تدبیری که انجام داد و پزشکیان را پذیرفت و به تبع چنین تصمیمی فضای سیاسی کمی باز شد، ناشی از این بود که حکومت با پذیرش پزشکیان می‌خواست از وضعیت انسداد قبل عبور کند.
شاخص‌های کلان به ویژه شاخص‌های کلان اقتصادی در دولت سیزدهم منفی بود و نشان نمی‌داد که پروژه یک دست سازی و خالص سازی جواب داده است. درست مثل چیزی که در دولت احمدی نژاد رخ داد. به نظر می‌رسد پزشکیان محصول یک تصمیم گیری عاقلانه در سیستم موجود است.

نبود راهبرد
اینکه پزشکیان در این 100 روز راهبرد داشته یا نه؟! باید گفت پزشکیان اساساً راهبرد ندارد، برنامه دارد. به این مفهوم که می‌گوید من سعی می‌کنم توافقی با حکومت انجام بدهم و بگویم چرا سیاست‌های قبلی به ویژه سیاست‌های کلان نظام به بن بست خورده است. اگر این توافق انجام شود کارها پیش می‌رود و این با دولت خاتمی فرق دارد که دارای یک ایده مرکزی بود. دولت روحانی هم ایده‌ مرکزی داشت.

کارگزار سیستم
دولت احمدی نژاد و دولت رئیسی کارگزار سیستم بودند و ایده‌ای نداشتند و می‌خواستند چهارچوب را حفظ کنند. ولی روحانی و خاتمی دارای ایده‌ای بودند و برای آن ایده سعی داشتند دولت تشکیل بدهند، توافق بکنند یا نه. به نظر می‌رسد پزشکیان ائتلاف گونه عمل می‌کند. وفاقی که پزشکیان در نظر دارد، نوعی ائتلاف و ابزار است. ایشان در تبلیغات انتخاباتی خود گفت برای ایران، برای اینکه ایران حفظ شود ولی نمی‌گوید برای چه راهبردی این همکاری را در نظر گرفته است؟
با توجه به این ابهام امکان دارد از این نقطه مشکلاتی برای پزشکیان پیش بیاید او نمی‌تواند به ایده‌ای مرکزی برسد و اعضای کابینه در آن جهت حرکت کنند. امروز در کابینه ملاک این است که همه بگویند ما به پزشکیان معتقدیم و پشت سر رئیس‌جمهور قرار بگیرند ولی اینکه رئیس‌جمهور چه کاری می‌تواند بکند؟ فضای پاسخ‌گویی به این سؤال گنگ است.

اجرای قانون
مقدم بر این قانون خواهی رئیس‌جمهور است. براساس اصل 113 قانون اساسی رئیس‌جمهور نفر دوم کشور است و در مراسم تحلیف مجلس سوگند می‌خورد که من قانون اساسی را اجرا می‌کنم. وقتی او نفر دوم قانون اساسی است باید بر تمامی کشور غیر از وظائف رهبری ریاست کند او تنها رئیس اداره جمهوری نیست که کابینه را اداره کند.
یک اشکال پزشکیان این است که وفاق را به دستگاه‌های اجرایی و دولت تقلیل می‌دهد. اگر وفاق قراردادی بین پزشکیان و حاکمیت باشد باید در همه زمینه‌ها همکاری شود.

شکاف دولت ملت
در این 82 روز پزشکیان در حال ساماندهی سازمان اداری خود است. اگر ایشان ایده مشخصی را روی میز گذاشته و می‌گوید من وفاق را برای پیشبرد این ایده می‌خواهم، این مبهم است. اگر ایده ایشان وحدت ملی و کاهش شکاف دولت ملت بوده باشد، در این خصوص موفق نبوده است.
آن 50 درصدی که در انتخابات شرکت نکردند باید لحاظ شوند. به قول عباس عبدی وفاق تنها با حکومت نیست وفاق با ملت هم هست. اگر وفاق به این مفهوم برداشت شود که رئیس‌جمهور این موضوع را مأموریت خود قرار بدهد که من با حکومت به وفاق می‌رسم برای پیشبرد سیاست‌های کلان نظام، این سؤال پیش می‌آید که مگر خاتمی یا روحانی وفاق نداشتند؟ مظفر اصولگرا وزیر آموزش و پرورش اش بود! وزیر اطلاعاتش دری نجف آبادی بود!

موانع وفاق
وفاق ایده نیست یک روش توافق است. باید مشخص شود توافق می‌کنیم بر سر چه؟ و این «چه» حلقه مفقوده موجود است. در این کشور 50 درصد در انتخابات شرکت نکردند. در نظر سنجی‌ها چیزی حدود 80 درصد جامعه ناراضی است. از این رو وفاق تنها نمی‌تواند بقای سیستم را تضمین کند و بخواهد مشکلات حکومت را حل کند. وفاق باید این شکاف را در نظر بگیرد.
شاید پزشکیان این را در نظر دارد که اگر شرایط نرمال شود بتوان کاری کرد. در دولت خاتمی یک گروه کفن پوشیدند، یک گروه لباس شخصی بودند یک گروه خودسر بودند. به اتوبوس گردشگران آمریکایی حمله کردند. قتل‌های زنجیره‌ای فاجعه بود، نویسندگان را به دره انداختند. پزشکیان از این اتفاقات درس گرفته‌ که به جای اینکه از روز اول این‌ها کفن پوش به خیابان بریزند روشی به کار می‌گیرم که به حالتی نرمال برگردیم و شرایط عادی شود و کم کم با تفاهم این مراحل را طی کنیم.
دولت حسن روحانی هم تقریباً با مقاومت ایجاد شد. دو وزیر خاتمی (نوری و مهاجرانی) را در خیابان کتک زدند. دولت در دولت است، دولت موازی داریم. دولت در سایه داریم. این وضعیت به دلیل ساختار و سیستم خاص قدرت در کشور شکل گرفته است. در دولت‌های رئیسی و احمدی نژاد دولت‌های پنهان وارد کابینه شدند و پشت میز نشستند. پزشکیان فکر می‌کند که می‌تواند کشور را به حالت عادی برگرداند و تا اینجا دستاوردهای او به لحاظ حداقلی از نظر دولتش مثبت است.

افکار عمومی ناراضی
اما افکار عمومی تا اینجا نظر مثبتی ندارد و پالسی که از افکار عمومی می‌رسد مثبت نیست. 50 درصد جامعه که رأی نداده ناراضی است. 27 درصدی که به پزشکیان رأی داده‌اند نیز انتظاراتی فراتر از وضع موجود دارند و منتقد حاکمیت هستند. باید دید این حالت احساسی توده‌های مردم و زودرنجی و قهر جامعه مانع کار پزشکیان خواهد شد یا نه؟! در حقیقت پزشکیان و انتخابات مسئله ثانویه ما است. ما جامعه‌ای ناراضی داریم، زیرا جامعه باور نمی‌کند این حکومت برای کشور کار می‌کند. این اشکال اصلی و گیر کار دولت است. اگر مقاومت در خیابان شروع شود، کار دولت سخت خواهد شد زیرا آنجا فرمان دست نیروهای نظامی است و پزشکیان کاره‌ای نیست. اگر کار به خیابان برسد همین حداقل دستآورد هم از بین خواهد رفت. وقتی جامعه دوقطبی شده و بین جامعه و حکومت گسل بی اعتمادی حاکم شده، دستاوردهای دولت باید برجسته، قابل مشاهده و ملموس باشد. پزشکیان باید بتواند با شجاعت اعلام کند که من جلوی فلان کار را گرفته‌ام. اگر نگوید، بخش انتصابی حکومت دستاوردهای دولت را می‌بلعد. یکی از این دستاوردها بحث فیلترینگ و لایحه حجاب است. قاعده این است که پزشکیان باید بگوید که من رأی دهندگانم و ناراضیانی که رأی نداده‌اند را نمایندگی می‌کنم. گفتن این حرف شجاعت می‌خواهد. وقتی چنین پشتوانه‌ای داشته باشد می‌تواند با حاکمیت توافق کند.