ستاره صبح، فائزه صدر: جنگ منطقه که از هفتم اکتبر(15مهر) سال گذشته آغاز شد، طی هفته های اخیر ماهیت تازهای پیدا کرد؛ به طوری که پذیرش جنگ، به نظر اجتناب ناپذیر میآمد. اما شرایط خاص منطقه، وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشورهای درگیر و تبعات جنگی گسترده همگان را بر آن داشت تا چگونگی کنترل شدت و دامنه جنگ را مورد توجه قرار دهند. هفته گذشته وزیر امور خارجه ایران یکی از فعالترین دولتمردان منطقه بود. تور سفر دیپلماتیک عباس عراقچی با دیدارهایی از لبنان در حین جنگ، عراق، سوریه، قطر و عمان و همچنین با پیش بینی سفر های وی به دیگر کشور های منطقه نشان میدهد حاکمیت در اوج تنش منطقه به دستاورد دستگاه دیپلماسی چشم دوخته است. ستاره صبح در گفتوگو با حسن مرادی، استاد دانشگاه تهران و کارشناس سیاست خارجی به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید:
با توجه به ظرفیتهایی که در دولت قبل برای گفتوگو و حل مشکلات ایران و سایر کشورها وجود داشت، آیا در این برهه حساس، دیپلماسی میتواند جبران کننده فرصت های از دست رفته باشد یا خیر؟ دیپلماسی همواره در رفع چالشها نقشی کلیدی داشته و خواهد داشت. در مشکلات پیچیده و چند وجهی مثل تنش اخیر منطقه، دیپلماسی میتواند گره و کلاف سردرگم که جنگ ایجاد کرده را باز کند. بزرگترین قابلیت دیپلماسی، گفتوگو و مذاکره است که مروج همکاری میان کشورها است. از این نظر دیپلماسی در دوران جنگ یک ابزار حیاتی است که میتواند صلح را میسر کند وگرنه جنگ طرفین را به هیچ جایی نمیرساند اما با گفتوگو و مذاکره میتوانند تضادها را مدیریت کنند. مگر جنگ تا کجا میتواند ادامه داشته باشد؟ منطقه تجربه جنگ های بسیاری را از سر گذرانده است. جنگ 8 ساله ایران و عراق یکی از فرسایشی ترین جنگ های منطقه بود که سودی برای طرفین درگیر نداشت. دیپلماسی به جای استفاده از اقدامات نظامی به میدان میآید. میدان دیپلماسی میز مذاکره است. حتی اگر دیپلماسی را آخرین راه حل بدانیم و به این نکته قائل باشیم که تنها در زمان بحران از این ابزار استفاده خواهیم کرد، باید گفت جنگ بحرانی ترین و دیپلماسی موثرترین ابزار جلوگیری از تشدید بحران است.
دستاورد سفر عباس عراقچی چیست؟ آیا میتوان کنترل حملات اسرائیل و ایجاد تعادل در تنش را به این تلاشها نسبت داد یا خیر؟ به شما اطمینان میدهم که فعالیت های دیپلماتیک همیشه موثر است، حتی حضور رئیسجمهور در سازمان ملل هم بخشی از فعالیت دیپلماتیک ایران بود. دولت ایران نوپا است و طبیعی است که بعد از تشکیل دولت وزیر امور خارجه دیدارهایی با همتایان خود در دیگر کشورها و به ویژه کشور های همسایه داشته باشد. دیدار های اخیر آقای عراقچی دیر یا زود اتفاق میافتاد، ولی وضعیت منطقه دستگاه دیپلماسی را با اضافه کاری سنگینی مواجه کرد. خوشبختانه تیم دیپلماسی دولت از افرادی با تجربه و کارکشته تشکیل شده و شاهد هستیم بعد از هر سفری با سربلندی بازمی گردند و دستاورد های تیم دیپلماسی در کنترل تنش مشهود است.
آیا تشدید تنش میان ایران و اسرائیل و مخاطب قرار گرفتن سران کشور های منطقه در سفر های دیپلماتیک به معنی پایان گفتوگوهای مستقیم ایران و آمریکا است؟ فکر میکنم این نکته در صحبت های وزیر امور خارجه اعلام شده بود که در شرایط فعلی امکان گفتوگوی مستقیم بین ایران و آمریکا وجود ندارد. آقای عراقچی در سفر خود به عراق اعلام کرد برای صلح و برای کمک به آتش بس در غزه و لبنان تلاش میکند. هدف رسمی اعلام شده دستیابی به اتش بس در غزه و لبنان است. بخش مهمی از استراتژی ایران، تلاش برای عبور از تنشها با دولت های منطقه و عادی سازی روابط است. اگر نتیجه این دیدارها به برقراری آتش بس بیانجامد، ایران به عنوان ستون اصلی محور مقاومت صلح طلبی خود را به جهان نشان خواهد داد. پس طبیعی است که دستگاه دیپلماسی با تمام توان در این مسیر قرار بگیرد. ایران همانطور که وزیر امور خارجه بارها اعلام کرده هدف محدود سازی اقدامات ماجراجویانه اسرائیل و برقراری آتش بس را دنبال میکند. اما در این سفرها نمایندگان وزارت امور خارجه از آمادگی ایران برای مقابله با تهدید های نظامی صحبت میکنند، این هم بخشی از دیپلماسی موثر و فعال ایران است. در مورد اسرائیل نباید پشتیبانی و حمایت آمریکا و اروپا را نادیده گرفت. سالها است که ایران برای گفتوگو با آمریکا از طریق کشورهای واسطه اقدام کرده است. درحالیکه نتیجه در گفتوگو و مذاکره مستقیم حاصل میشود نه مذاکره غیرمستقیم. ترویج صلح با جنگ افروزی، تهدید و ماجراجویی میسر نخواهد شد، بهترین راه همین است که طرفین درگیر برای دستیابی به آتش بس، در مقیاس منطقهای و جهانی مذاکره کنند.