اخیراً این استان دچار پدیده سوختبری گردیده است، مصرف روزانه گازوئیل کشور که در کامیونها و ناوگان سنگین مصرف میشود حدود ۶۵ میلیون لیتر است. این در حالی است که هر روز حدود ۱۲ میلیون لیتر آن قاچاق میشود که عمدتاً از مرزهای این استان است. روزانه حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیون لیتر گازوئیل وارد استان سیستان و بلوچستان میشود.
این در حالی است که مصرف روزانه استان ۴ تا ۵ میلیون لیتر است و بقیه قاچاق میشود. پدیده سوختبری در استان سیستان و بلوچستان و ایجاد درآمد ناشی از آن بخش بزرگی از نیروی کار استان را به خود جذب کرده است و موجب شده تا نظام عرضه نیروی کار و توزیع آن در بخشهای مختلف اقتصادی و زیربنایی جامعه دچار اخلال شود و رغبتی برای اشتغال کارگری و مهارتی در استان در مقایسه با درآمد سوختبری به وجود نیاید. اخیراً در چابهار کارخانه تولیدی شروع به کار کرده که نتوانسته کارگران مورد نیاز را استخدام کند و یا پیمانکاران در استان با کمبود شدید کارگران و افراد ماهر ساختمانی مواجه هستند. حتی در تولید میوههای گرمسیری نظیر انبه برای داشت و برداشت هم باغداران با مشکل مواجه شدهاند.
اگرچه امروزه طرحهایی برای حل مسئله به اجرا درمیآید ولی این طرحها با توجه به فقر استان، بیکاری و درآمد بالای سوختبری با موفقیت روبهرو نشده است.
از سویی هرگونه طرح جایگزین باید بتواند برای مردم درآمدی حاصل کند که قدرت رقابت با سوختبری را داشته باشد که چنین طرحهایی وجود ندارد، سوختبری صحنهآرای درآمد مردم است. این کار سبب شده تا در پاکستان تانکرها و وانتهای ایرانی که بعضاً تعداد آن به بیش از ۳۰ هزار دستگاه میرسد بدون مجوز در حال رفت و آمد باشند و درآمد حاصل از این سوداگری غیرقانونی بیش از ۱۰ میلیارد دلار در سال برآورد میشود.
تلاش برای زنده ماندن ترددهای مکرر، درآمدهای سرشار با یکی از ایالتهای پاکستان که خود از کنترل دولت مرکزی خارج است تبعات امنیتی و سیاسی فراوانی برای پشتیبانی مالی و رشد تروریسم علیه ایران و ورود همه نوع کالاهای غیر مجاز به کشور را فراهم کرده است، نظام عرضه و تقاضای کار در استان را مختل ساخته و قاچاق مواد سوختی لطمات زیادی به اقتصاد ملی ایران و عرضه و تقاضای انرژی در ایران وارد کرده است. منابع سوختی که به استان وارد میشود توسط تانکرهای حمل سوخت صورت میگیرد که از مبادی رسمی بارگیری شدهاند و عملاً شبکهای وسیع و قدرتمند وهوشمندی این ماجرا را راهبری میکند. از سوی دیگر چرا مردم سیستان و بلوچستان و قوم بلوچ و سیستانی که یکی از اصیلترین و نجیبترین اقوام ایرانی و دارای سوابق و افتخارات تاریخی در سرزمین ایران هستند دست به چنین کاری میزنند. وقتی دولتها طی ۵۰ سال گذشته نتوانستهاند از ظرفیتهای این استان برای توسعهی منطقهای و تولید ثروت، کار و اشتغال استفاده کنند و صنعت و کشاورزی و شیلات و بازرگانی پیشرفته را در آن منطقه اشاعه دهند، حق مردم است که از هر وسیلهای برای حیات و زندگی اقتصادی خود استفاده کنند.
خسارت پدیده سوخت بری این تلاش آنها برای زنده ماندن وحیات اقتصادی اشان است. پدیدهی سوختبری و ضررهای آن به توسعهی استان سیستان و بلوچستان و اخلال آن در اقتصاد ملی و نظام عرضه و تقاضای انرژی در ایران تاوان عدم رسیدگی اصولی دولتها به ساز و کار توسعهی منطقهای استان است، طرح محور شرق که در دولت مهندس موسوی و هاشمی رفسنجانی در استان سیستان وبلوچستان اجرا شد، صرفاً توانست بعضی از مسائل آموزشی، بهداشت و درمان و زیربنایی آنجا را هدفگذاری و تا حدی حل کند ولی نگاهی به مسائل اقتصادی و تغییر در شیوههای تولید سنتی و ورود تکنولوژیهای جدید و ایجاد تشویق و ترغیب برای سرمایهگذاری بخش خصوصی بخصوص در حوزه صنعت نداشت.
قانون برای توسعه استان امروزه با تصویب قانونی “برنامه توسعه و عمران سواحل مکران” که تبدیل به قانون شده و لازمالاجرا شده است میتواند بخش مهمی از مسائل استان را حلوفصل کرده و زمینههای تولید ثروت در استان را در دوحوزه توسعه درن زا وتوسعه برون زا فراهم سازد ولی این برنامه همه جانبه و وسیع محتاج سرمایهگذاری داخلی، فرا منطقهای و بینالمللی است و نمیتوان بدون این نوع سرمایهگذاریها که لازمهی توسعهی مکران است بدان دل بست.
راهکار برون رفت از مشکلات راهکار برون رفت از مسائل استان سیستان وبلوچستان، تنها نگاه به پدیده سوخت بری برای جلوگیری از ضررهای اتلاف سوخت وانرژی و دارایی ملی نیست . بلکه میبایست راهی برای توسعهی استان وبرون رفت از تله توسعه نیافتگی استان سیستان وبلوچستان یافت تا بتوان توسعهی منطقهای در خور مردم اصیل سیستان و بلوچستان رخ دهد و براساس اجرای برنامههای عملی توسعهی منطقهای، انتقال تکنولوژی، تولید ثروت، کار و اشتغال ایجاد شود وچهره استان تغییر یابد وپدیده سوخت بری از بین برود.