ستاره صبح، فائزه صدر: چندی پیش لطف الله دژکام، امام جمعه شیراز اعلام کرد: "اگر رهبری فرمان دهد، ملت ایران آماده است تا در برابر رژیم اسرائیل ایستادگی کند و تمام سربازان اسرائیلی را به دریای احمر بریزد." با آغاز جنگ غزه، برخی از ائمه جمعه و شخصیتهای سیاسی و رسانهای با اظهاراتی تند؛ به دفعات مشی حاکمیت در پرهیز از شتابزدگی را به چالش کشیدند. "به دریا انداختن اسرائیلیها" جملهای است که اولین بار توسط جمال عبدالناصر بیان شده بود. رئیس جمهور پیشین مصر گفته بود: "ما یهودی های غاصب فلسطین را به دریا می ریزیم." اما رهبری سال گذشته در دیدار با گروهی از بسیجیان گفت: به دروغ می گویند «ایران می گوید بایستی یهودیها یا صهیونیست ها را به دریا بریزند»؛ نه، این حرف را قبل ها دیگران یا کسانی از عرب ها گفتند؛ ما هیچ وقت نگفتیم این را؛ ما کسی را به دریا نمیریزیم." با روشن شدن دیدگاه های طرفین نسبت به تنش منطقه، به نظر میرسد دیپلماسی مطمئنترین راهی است که میتواند آرامش را به خاورمیانه بازگرداند. ستاره صبح در این رابطه با قاسم محب علی، مدیر کل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
آیا پس از خطبه های روز جمعه میتوان استقرار عقلانیتی به دور از شتابزدگی و تندروی را در فضای تنش میان ایران و اسرائیل متصور شد یا خیر؟ واکنش آن طرف در اختیار ما نیست، ولی شرایط تنش اخیر به نوع تصمیمات ایران نیز وابسته است. در این مقطع جمهوری اسلامی با هر حرکت خود نقشی حیاتی در سرنوشت این جنگ و آینده منطقه بازی میکند. با توجه به تهدیدات اسرائیل احتمال وقوع درگیری بین ایران و اسرائیل بالا است به عقیده من اسرائیل سطح تنش را بالا برده و نمیخواهد در این مرحله عقب نشینی کند و همچنان ادامه خواهد داد. اسرائیل میخواهد وضعیتی مشابه غزه را در لبنان ایجاد کند و همین برنامه را برای یمن دنبال خواهد کرد. امروز عراق، سوریه و ایران نیز در لیست اسرائیل قرار دارند.
آیا تنش های اخیر منطقه و رفت و برگشت پاسخ های نظامی و دفاعی میان ایران و اسرائیل میتواند با منحرف کردن مأموریت سیاست خارجی دولت چهاردهم، هدف دولت در تعامل با غرب را به حاشیه ببرد؟ بله، این تنش تأثیر خود را به جا گذاشته و هر گونه چشم انداز مذاکرات را غبار آلود کرده به طوری که میتوانم بگویم در شرایط اخیر هیچ زمینهای برای مذاکرات وجود ندارد. بعد از 1400 شرایط مذاکره ایران و غرب دچار پیچیدگیهایی شد. تا جاییکه در انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران این موضوع با قوتی بیشتر مطرح میشد که سیاست خارجی در اختیار رئیسجمهور نیست و آیا برگزیده اصلاحطلبی میتواند در برابر فشار های حاکمیتی و فشارهایی از خارج از سیستم وعده های خود را عملی کند؟! متأسفانه در حوزه دیپلماسی خارجی از 3 سال گذشته میراثی به جا مانده که بدون در نظر گرفتن تنش منطقه نیز سدی بر سر راه نتیجه گرفتن در مذاکره با غرب بود، حال مناقشه منطقه مانع دوم است که به ماجرای مذاکره اضافه شده است. در پایان دولت دوازدهم فضا برای گفتوگو با غرب و اخذ نتیجه در مذاکرات مساعد بود با توجه به بحران اوکراین میشد امتیازاتی از غرب گرفت ولی در استفاده از این فرصت تعلل شد. وزیر امور خارجه ما در آن زمان یک شخصیت سیاسی تراز اول بود و میتوانست مدیریتی بر فضای داخلی و خارجی مذاکرات داشته باشد. چون به طور طبیعی کار دیپلمات مذاکره در خارج است و معلوم نیست در داخل هم موفق شود یا نه؟! تیم مذاکره کننده در دولت حسن روحانی کار خود را در خارج به خوبی انجام داده بود و فضای کسب نتیجه فراهم بود اما در داخل کشور موفق نبودند. شرایط ایران با غرب که همواره با سطحی از پیچیدگی همراه بود، گره در گره شده و فعلا مذاکره در مورد مشکلات ایران و غرب از جمله گفتوگو های هستهای به حاشیه رفته و شاید تنها باب مذاکره برای آتش بس در لبنان باز باشد. زیرا ایران میتواند با چانه زنی به کاهش تنش نظامی در لبنان کمک کند.
با توجه به تشدید بحران در دو ماه گذشته، آیا چینش تیم دیپلماسی با جنس تنش منطقه هم خوانی دارد یا خیر؟ اتفاقاتی که پس از انتخابات رخ داد، وضعیت رئیسجمهور و دولت جدید را سختتر از آن چیزی کرد که به نظر میرسید. به نظر من آقای پزشکیان به سیاست خارجی و داخلی نگاهی بسیار ساده و سطحی داشت. مسائل و مشکلات سیاست خارجی ایران آوار 45 ساله است که با گفتار درمانی حل نمیشود. این آوار باید برداشته و بنایی نو به جای آن ساخته شود که کاری سخت و غیر ممکن به نظر میرسد. آقای پزشکیان تجربه سیاست خارجی ندارد. از طرفی با تجربه ترین رئیسجمهور هم برای انتخاب وزیر امور خارجه و چند وزیر دیگر کابینه اش دست بازی ندارد.آقایان ظریف و عراقچی در فضای انتخاباتی برای تحقق وعده مذاکره با غرب، انتخابی مناسب بودند ولی در شرایط فعلی این چینش چندان راه گشا نیست.