محل وقوع این داستان شمال شبه جزیره یعنی کره شمالی کنونی و بخشی از سرزمین منچوری به نام «سام وی ده بک» به معنای میان سه کوه آتشفشان است .البته تمامی مردم کره هم جنوب و هم شمال به این افسانه علاقهمند هستند .
در این افسانه چند موضوع مانند دو حیوان یعنی ببر و خرس به عنوان سمبل قدرت و جو و سیر به عنوان دو ماده غذایی تأثیر گذار بر روی بدن هر جاندار و غار به محل تاریکی همانند رحم برای رشد و نمو انسان مورد توجه قرار گرفته است . شناخت ادبیات هر ملتی ابعاد مختلفی از زندگی ملتها را روشن میکند . با خواندن این رمان خواهیم فهمید که علت حضور این دو حیوان در نقاشیهای کرهای به چه علت است؟ یا چرا اینقدر سیر در مواد غذایی کرهایها مورد توجه است. حال با درک مختصری که از فضای داستان به دست آمد .خلاصه این رمان را دنبال میکنیم: در زمانهای بسیار قدیم شاهزادهای باهوش و شجاع به نام هوان هونگ زندگی میکرد كه به پسرِ شاه آسمانی معروف بود. شاهزاده از پدرش خواست كه شبه جزیره زیبای كره را به او ببخشد. پادشاه شبه جزیره را به او بخشید. شاهزاده در حالیكه سه مهر آسمانی را با خود حمل میکرد به همراه سه هزار گل به زمین فرود آمد .
شاهزاده به زیر درخت مقدس روی كوه «بک تو» رسید و از تخت بالا رفت. در آن جا او شهر مقدسی را بنا كرد و وزیرانی را برای اجرای فرمانهایش منصوب کرد : «پرنگبِگ» (صدر اعظم ابر)، «اوسا» (صدر اعظم باران) و «اونسا» (صدر اعظم باد)، كه آنان حدود سه هزار و شصت شغلی که در رابطه با انسان است را مدیریت میکردند . آنها تمام كارهای انسان را تحت کنترل خود داشتند. در آن زمان خرسی و ببری با هم در غاری بزرگ در نزدیكی جنگل زندگی میکردند. آنها مصرانه آرزو داشتند كه انسان شوند. هر روز صادقانه جلوی درخت شاهزاده آسمانی كه اكنون حاكم سرزمین شده بود نیایش میکردند. شاهزاده بیست سیر و یك بسته جو به آنها داد و گفت: اینها را بخورید و خودتان را در عمق غار یك صد روز زندانی كنید، سپس شما انسان خواهید شد. خرس و ببر، سیر و جو را گرفتند و به غارشان رفتند. آنها با جدیت شروع به دعا كردند كه شاید آرزویشان برآورده شود.
خرس با صبر، سختیها را تحمل كرد و پس از بیست و یك روز زنی زیبا شد، اما ببر گریخت؛ زیرا نمیتوانست روزهای طولانی را در غار تاریک سپری كند. زن بیش از حد خوشحال بود و دوباره به جنگل رفت و دعا كرد تا شاید مادر یك بچه شود. دیری نگذشت كه او شاهزادهای به دنیا آورد كه نام این شاهزاده را تانگون، یا شاه جنگل گذاشتند . مردم سرزمین بسیار از تولد شاهزاده كه پس از این نخستین شاه شبه جزیره کره شده خوشحالی كردند. هنگامی كه او روی تخت شاهی نشست پایتخت جدید کره باستان را پیونگ یانگ (پایتخت فعلی کره شمالی) را بنا گذاشت و نام سلسله پادشاهی خود را چوسون (سرزمین صبح بامدادی) نامید .
این ماجرا چهار هزار و دویست و هشتاد و هفت سال پیش اتفاق افتاده است . او بعدها پایتخت را به منطقه بسیار زیبای میونگسان در شمال شرقی کره شمالی فعلی انتقال داد. جایی كه در آن جا اكنون سه مکان مقدس به نام سه پادشاه کره باستان که به سام سونگ معروف به میباشد قرار دارد. این سه مکان عبارتند از مکان پدربزرگ «تان گون هواناین» (شاه مقدس)، «هوان هونگ» (پدر تانگون شاهزادی مقدس) و «تانگون» (نخستین شاه بشری) . در كوههای میو یانگ سان ( منطقهای است رویایی و زیبا ی شبیه سوراکسان در کره جنوبی) غاری وجود دارد به نام تانگون كه منسوب به اولین پادشاه کره است.