ستاره صبح، فائزه صدر: افزایش تنش در خاورمیانه و شهادت حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان بازار های ایران را دچار التهاب کرد. دلار به میانه ۶۱ هزار تومان رسید و قیمت سکه امامی رکورد زد و به قیمت ۴۶،۹۰۰،۰۰۰ (چهل و شش میلیون و نهصد هزار) تومان به فروش رسید. قیمت خودرو و نفت نیز در مدار صعودی قرار گرفت. با وجود تجربه تلخ ایرانیان از تأثیر تنش های منطقهای و جهانی بر بازار های داخلی و همچنین با توجه به احتمال درگیری میان ایران و اسرائیل، وضعیت بازارها در صورت تشدید بحران موجب نگرانی جامعه شده است. ستاره صبح در این رابطه با محمدرضا جبل عاملی، اقتصاددان گفتوگو داشت که در ادامه میخوانید:
چه نسبتی بین بحران منطقه و اقتصاد ایران وجود دارد؟ تأثیر تنش اخیر در بازارها تا کجا ادامه خواهد داشت و در چه صورتی باید وضعیت التهابی را برای بازار پیش بینی کرد؟ سیاستگذاری به معنی تعیین مسیر حرکت کشور مهم ترین اثر گذاری را بر بازارها دارد. هر تصمیمی که ریسک ایجاد کند بر اقتصاد اثر میگذارد. ولی در یان میان برخی ریسکها غیر قابل کنترل است از جمله تنش های نظامی، درگیریها و جنگ ها، چون در این صورت سرمایهگذار نمیتواند وضعیت را مدیریت کند و پیش بینی داشته باشد. سیاستگذاری های دولتی مهمترین عوامل موثر بر کنترل بازار است. سیاست بینالمللی هم به همان میزان بر بازارها اثر دارند. در مورد ایران به طور مثال وقتی روابط با یک کشور میزان ورود و خروج ارز ما را تعیین میکند. یا وقتی توسط کشوری در تحریم اقتصادی قرار میگیریم و ورود و خروج ارز به کشور کاهش پیدا میکند. به این معنی است که روابط بینالمللی با افزایش تورم تأثیر خود را بر بازارها نشان میدهند. وقتی عاملی مثل همه گیری کرونا با تأثیر گذاری بر تمام سیاست های داخلی و خارجی تغییرات عمدهای ایجاد کرد و نقش خود را در ایجاد رکود در بازارها نشان داد، چگونه میتوان تأثیر عامل بزرگ و مهمی مثل جنگ را نادیده گرفت یا انکار کرد. شرایط شبه رفاه عمومی را کاهش میدهد و تورم و قیمت ارز را بیشتر میکند میکند. ایران امروز بر لبه تیغ تنش در خاورمیانه قرار گرفته و تنها یک حرکت اشتباه میتواند ما را وارد جنگ کند. به همین دلیل بازارها حساسیت خود به جنگ را در التهابات روزهای اخیر نشان دادند.
آیا اقتصاد توانایی درگیر شدن در جنگ با اسرائیل را خواهد داشت یا خیر؟! این سؤالی است که نظامیان و دولتمردان باید به آن پاسخ بدهند. اقتصاد و سیاست به یک دیگر وابسته هستند. وقتی تمام اخبار و تصمیمات سیاسی بر بازار تأثیر مستقیم دارد یک جنگ واقعی چقدر میتواند اقتصاد یک کشور را متاثر کند؟ هر اتفاقی گسترهای از افراد جامعه را درگیر میکند. مثلا سیل در یک بخش از کشور مردم یک شهر یا یک استان را درگیر میکند. یک یعنی چند درصد از افراد جامعه را درگیر میکند؟ اما جنگ درصد بیشتری از جامعه را به خود درگیر میکند. نباید جنگ را به معنی حضور نظامیان در میدان نبرد ببینیم. جنگ بودجه یک کشور را میبلعد و بر میزان حقوقها و دستمزدها اثر میگذارد. با تأثیر گذاری بر میزان تولید، صادرات و واردات تورم را بالا میبرد. شبکه بهداشت و درمان را درگیر میکند. صنایع را درگیر میکند. جنگ بازار و اقتصاد را تکان میدهد. بازار بر اساس خرید و فروش شکل میگیرد و تابعی از رفتار جمعی است. هر آنچه معیشت را تغییر دهد وضعیت بازار را نیز عوض خواهد کرد و میتواند تمامی معادلات اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد. به نوعی میتوان گفت که جنگ عاملی است که میتواند تمامی ابزارهای مهم اقتصادی را در اختیار بگیرد و بازارها را دگرگون کند.
آیا اقتصاد ایران در صورت درگیر شدن در جنگ، چشم انداز توسعه را به خود خواهد دید یا خیر؟ علت شروع جنگ هر چیزی که باشد، تحت تأثیر تبعات جنگ قرار خواهد گرفت. تبعات گرفتار شدن در جنگ با اسرائیل و حامیان آن برای ایران قابل جبران نخواهد بود. چون جنگ با اسرائیل به معنی جنگ با آمریکا است. غرب در برابر ضرباتی که از ایران به اسرائیل وارد میشود خاموش و حاشیه نشین نخواهد بود. جنگ با اسرائیل برای ایران به معنی: «زدی ضربتی، ضربتها نوش کن» خواهد بود. رفتار اسرائیل برای تحریک ایران و وادار کردن جمهوری اسلامی برای ورود به جنگ قابل درک است. نگه داشتن کشوری مثل ایران در جنگ، تقریبا به نفع اکثر کشور های همسایه و رقبای منطقه یا ایران است، پس در صورت شروع جنگ شاید روزهایی برسد که از خود بپرسیم چرا این جنگ تمام نمیشود؟! ایران کشوری قدرتمند است و نظام سیاسی اش نسبت به کشور های منطقه مترقی تر و مردمی تر است. تا اینجا تصمیمات ایران سرشار از هوشمندی بود. امیدوارم در ادامه نیز بر مدار عقلانیت حرکت کنیم.