کد خبر : 664326 تاریخ : ۱۴۰۳/۶/۲۸ - 02:31
حسین انتظامی - روزنامه نگار و مدیر رسانه تصمیم‌گیری برای فیلترینگ از تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران فیلترینگ خواهش می‌کنم کتاب «اینترنت و رفتار سیاسی در ایران» را بخوانند تا متوجه شوند سیاست‌های اعمالی تا چه حد درست و تا چه حد کارآمد است.

این کتاب شامل ٨ فصل است که مباحثی چون تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی، جنبش‌های سیاسی، قطبی‌شدگی و بی‌تفاوتی را در بر می‌گیرد و در فصل پایانی، راهکارها و ملاحظات راهبردی را ارائه می‌دهد.
نویسنده جوان این کتاب که مترجم ٣ اثر از مانوئل کاستلز (مبدع نظریه جهان شبکه‌ای) است برای این پژوهش-کتاب به حدود ۴٠٠ منبع فارسی و انگلیسی استناد کرده است که عمدتا جدیدند و از این جهت به کتابش تازگی خاصی بخشیده است.
او به درستی می‌گوید مشکل تئوری‌های کلان و از پیش موجود این است که اغلب آنها در زمینه‌ای متفاوت با ساختار سیاسی- اجتماعی و فرهنگی ایران ساخته و پرداخته شده‌اند و از این‌رو موضوع را در بافتار ایران و واقعیات موجود جامعه و سیاست ایران بررسی می‌کند.
شاخص‌های من در مواجهه با چنین آثاری به شرح زیر است: آیا خود نویسنده می‌داند دنبال چیست؟ (به عبارت بهتر، آیا توانسته است هدف خود را به خواننده منتقل کند و تمرکز و تسلط خود بر پیش‌راندن بحث را نشان دهد)؛ آیا روش تحقیق مناسب را انتخاب کرده؟ آیا توانسته است ادعایش را اثبات کند؟ پژوهش یا اثر او چقدر به دانش مخاطب می‌افزاید؟ چقدر در موجزگویی موفق است؟ و دایره واژگانی او چگونه است؟ انصافا در مطالعه این کتاب همه شاخص‌ها را در درجه بالا یافتم. نویسنده در ابتدای هر فصل، پرسش‌هایی مطرح می‌کند و در آن فصل با اتکا به منابع و پیمایش‌های دقیق تلاش دارد به روشنی و روشمند پاسخ آن سؤالات را عرضه دارد. نویسنده اگرچه دانش‌آموخته علوم سیاسی است اما تسلط نسبی او بر جامعه‌شناسی و ارتباطات، پاسخ‌یابی او را جامع‌تر کرده است.

او با اشاره به آرای کاستلز (ارتباطات توده‌ای و خود-ارتباطی توده‌ای، اولی معرف رسانه‌های سنتی جریان اصلی و دومی ناشی از عصر اینترنت) به ویژگی‌های اساسی خود-‌ارتباطی توده‌ای می‌پردازد و فضای ارتباطی جدید را جبهه‌ای ضد قدرت می‌شمارد که کنترل آن از سوی حکومت‌ها و شرکت‌ها دشوار است؛ یعنی یک تفاوت بارز با عصر قبلی رسانه. از اینرو اگرچه اینترنت، کنش‌گرهای جدیدی (هم‌رسانی، طومارنویسی آنلاین، بست‌نشینی، حملات مجازی، توفان توییتری و حتی دابسمش و...) را فراهم آورده است و به اَشکال سنتی رنگ و بویی جدید داده است و قطعا می‌تواند رفتار سیاسی را با نشاط‌تر و در عین حال تیزتر کند اما تأثیرش بر انتخابات، تابع متغیر مهم دیگری هم است: رقابت. نویسنده هشدار می‌دهد: «چنانچه اکثر شهروندان بر این دیدگاه باشند که انتخابات رقابتی نیست آن‌گاه تمام ظرفیت‌های مشارکت آفرین اینترنت ممکن است در خدمت دو گانه مشارکت/تحریم قرار گیرد. دوگانه‌ای که انتخابات را تضعیف می‌کند و به‌تدریج کل بازی سیاست نهادینه در جمهوری اسلامی ایران را به محاق خواهد برد. این روندی است که به ویژه از سال ١٣٩٨ به بعد در حل تبدیل شدن به روند غالب است».

انتخابات ریاست‌جمهوری ١۴٠٣ نشان داد این هشدار جدی گرفته شده و نظام تصمیم دارد روند قبلی را متوقف و رقابتی بودن را جایگزین سازد. او شباهت‌ها و تفاوت‌های تلگرام، توییتر، اینستاگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی را از زاویه کنش‌گری سیاسی فهرست می‌کند تا تصویری دقیق‌تر از مناسبات این عرصه را عرضه کند. نویسنده به‌درستی می‌گوید: «امروزه رفتار حکومت‌ها با اینترنت، خود به یکی از شاخص‌های سنجش میزان دموکراتیک و آزاد بودن آنها تبدیل شده است».