همافزایی دو توانمندی راه توسعه را هموار میکند. ضعیف شدن طبقه متوسط و کاهش نقش نهادهای مدنی و شکل نگرفتن احزاب سیاسی فراگیر و رانده شدن نخبگان از عرصههای گوناگون و کاهش سهم تولید دانش در دانشگاهها و سهمیهای شدن پذیرش دانشجویان و گزینشی شدن ایدئولوژیک اساتید، در ناتوانی جامعه و کشور نقش جدی و مهم داشتهاند و دولت و حاکمیت هم با خالصسازی و تصدیگری و محدودنگری و بسته انگاری و دخالت در امور زندگی مردم و دل بستن بهفرمان و دستور به فرسایش و ناتوانی خود کمک کرده است.
اینها اسباب گسست بین جامعه و حکومت شده است. این گسست بین جامعه و حکومت در کنار کمتوانی جامعه مدنی، باعث فرسایش ملی شده است. برای توانمند شدن دولت، شایستهسالاری، چابک سازی و کاستن از تنشها و گشایشهای اثرگذار و معنادار در روابط خارجی و بهرهگیری از فرصتها و امکانات جهانی گام نخست است.
برای جامعه گسترش نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد میتواند توانایی همراه با آگاهی و مطالبه محوری را رقم بزند. تودهوار شدن جامعه، توان ملی را فرسوده و سرمایه اجتماعی را با کاستی و ویرانی همراه کرده است. نهادهای مدنی نقشی مهمی در همبستگی ملی و پیوستگی معنادار مردم با حاکمیت بازی میکنند.
سرعت دگرگونیها در جهان با پیدایش فناوریهای تازه، همانند هوش مصنوعی و بالا رفتن سهم انرژیهای تجدیدپذیر بهجای سوختهای فسیلی (آلودهکننده محیطزیست) و از سوی دیگر اهمیت یافتن خدمات بهجای کالاهای صادراتی، نمایی از جهان کنونی است که در آیندهای نهچندان دور، روند شتابان و پیشروندهای که شاهد آن هستیم دگرگونی گستردهتر و غیرقابل باوری را در همه حوزههای زیست بشری و روابط بینالمللی پدید خواهد آورد.
در دوران جهانیشدن، فرصتهای کمیابی برای بهرهگیری از دانش بشری برای همه دنیا فراهم شد و کشورهایی همانند چین و هند و کشورهای حوزه خلیجفارس و… از آن بهرهها برده و سهم مناسبی از توسعه را رقم زدند، سهم کشور ما از این فرایند شتابان ناچیز است. اگر از هماکنون به درک درستی از دگرگونیها نرسیده و توانایی بهرهگیری و همگام شدن با دنیای آینده را از خود سلب کنیم و اهمیت توانمندی حکومت و جامعه را موردتوجه قرار ندهیم فاصلهای که از دنیا در دهههای گذشته در کشور پدید آمده جبرانشدنی نخواهد بود پس تا دیر نشده بجنبید تا از غافله رشد، توسعه و رفاه عقب نمانیم.