کد خبر : 654148 تاریخ : ۱۴۰۳/۶/۱۰ - 01:35
ستاره صبح در گفت‌وگو با مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسایل بین‌الملل تشریح می‌کند: پس‌لرزه جنگ اوکراین و غزه برای ایران گروه بین‌الملل: روسیه 5 اسفند 1400 به اوکراین حمله کرد. «ولادمیر پوتین» می‌پنداشت که ظرف 48 ساعت پایتخت اوکراین را تصرف خواهد کرد و فرد دست نشانده‌ای مانند «رمضان قدیراف» در چچن را در آنجا مستقر خواهد کرد اما مقاومت مردم اوکراین و رییس جمهور آن و البته حمایت غرب از کی‌یف، مسکو را در باتلاق جنگ فرو برد.

روسیه در تله غرب و آمریکا افتاد. به‌گونه‌ای که اکنون 31 ماه از جنگ می‌گذرد ولی پوتین نه‌نتنها دست آوردی نداشته بلکه بخشی از خاک خود را نیز از دست داده است. ستاره صبح در گفت‌وگو با مهدی مطهرنیا به این موضوع پرداخته که در ادامه می‌خوانید. این تحلیلگر معتقد است که چهره قدرتمند پوتین و حاکمیت روسیه نسبت به قبل از جنگ خدشه‌دار شده است.

تلاش پوتین برای بازسازی چهره روسیه
«مهدی مطهرنیا»، تحلیلگر مسائل بین‌الملل در پاسخ به این سؤال که در حال‌حاضر روسیه و پوتین چه جایگاه و وضعیتی دارند، به‌خبرنگار «ستاره صبح» می‌گوید: «ما حالا با روسیه‌ای روبه‌رو هستیم که نه‌تنها خود را میراث‌دار اتحاد جماهیر شوروی می‌داند بلکه چهره‌ای مانند «پوتین» را در رأس آن مشاهده می‌کنیم که خود را هم رسته پادشاهان کبیر روسیه می‌داند.
باتوجه به این تعریف کوتاه باید بگوییم از سیاست‌های مبتنی بر شعار که «دیمتری مدودف» و پوتین رهبری آن را بر عهده دارند انتظار آن می‌رود که بحث‌هایی مانند فروپاشی غرب، قدرتمندترین ارتش تحاجمی و دفاعی جهان، تسخیر کیف در کمتر از دو هفته، حمله هسته‌ای و ... را بشنویم. ولی هنگامی که تاریخ مصرف این شعارها می‌گذرد مشاهده می‌کنیم که با چهره تضعیف شده روسیه روبه‌رو می‌شویم. کرملین در «تله مار بوا» گرفتارتر شده است.
روسیه برای آنکه بتواند از این چهره خشن و قدرتمند خود که به دست رهبران آن ساخته شده است دفاع کند و همچنان بر توانایی خود مغرور باشد مجبور است که استراتژی‌ تهاجمی و اشتهای حمله بیشتری داشته باشد. به‌این صورت است که مانند «یک مار بوا» آرواره‌های خود را آنقدر در طعمه فشار می‌دهد تا در دام شکارچی گرفتار شود. جنگ با اوکراین در واقع همان تله‌ای است که گروه ناتو به رهبری ایالات متحده آمریکا برای مسکو گسترده است.»
این استاد دانشگاه با در نظر گرفتن اینکه احتمال پیروزی روسیه در جنگ با کی‌یف وجود دارد ادامه می‌دهد: «این مورد را در نظر بگیریم که با تمام بزرگ‌نمایی سیستماتیک حکومت کرملین باز هم با یک ارتش حرفه‌ای و تا دندان مسلح روبه‌رو هستیم. شاید روسیه بتواند کی‌یف را به عقب براند ولی دیگر آن چهره قدرتمند سابق خود را نمی‌تواند بازسازی کند. در این مورد باید به نکاتی اشاره کنیم که باعث تضعیف چهره پوتین و روسیه شده است.
قیام نیروهای ویژه واگنر که تا نزدیکی مسکو آمدند، ناتو، نه‌تنها در اطراف مرزهای روسیه خیمه زده است بلکه همراه با ارتش اوکراین وارد خاک روسیه شده است.
از همه مهم‌تر اینکه حتی با حمایت شریکان استراتژیک خود یعنی تهران و پکن نتوانست در جنگ اوکراین موفق شود. روسیه با همراهی دوستان خود می‌خواست برنامه‌های بلند پروازانه را در دستور کار قرار دهد و نظم نوینی در نقشه جهان ترسیم کند ولی هنوز نتیجه‌ای در اختیار تحلیلگران نیست و تنها بلوف‌هایی باقی‌اند که قابل محاسبه نیست.»
مطهرنیا در پاسخ به اینکه بحث تبادل آتش بین ایران و اسرائیل چقدر به روسیه-اوکراین مربوط است ادامه می‌دهد: «ایران در دو سمت خود دو جنگ طولانی و سنگین را مشاهده می‌کند.
در یک سوی خود جنگ مسکو-کی‌یف را دارد که مواضعش کاملا مشخص است و در سوی دیگر همواره درگیر جنگ بین حزب‌الله-اسرائیل بوده است.
حالا جمهوری اسلامی ایران، تشکیلاتی را در نزدیکی خود می‌بیند که اسرائیل نام دارد و هر روز توسط حمایت‌های آمریکا بزرگتر و خطرناک‌تر می‌شود و حتی دامنه ترور را تا شمال شهر تهران گسترش داده است. مسئولان این تشکیلات به‌نیابت از آمریکا تلاش می‌کنند که پای ایران را به میدان جنگ باز کند تا در این بین تنها «بنیامین نتنیاهو» به هدف خود خواهد رسد.
از سوی دیگر ایران به‌عنوان قدرت بزرگ منطقه تلاش می‌کند که چهره خود را حفظ کند ولی در عین حال نمی‌خواهد وارد جنگ تمام عیار با اسرائیل شود. از نظر اینکه ایران و روسیه هردو در جنگ نیابتی با آمریکا درگیر هستند می‌توان وجه تشابه باشد.»