مقدمات کودتا پس از این پیروزی در طول یک سال برنامه ریزی گروههای سازمان یافته و هدایت شده مزدوران داخلی و نقش آنان در توفیق برنامههای دول استعماری و هماهنگی دربار منتهی به کودتایی شد که عامل ادامه دیکتاتوری شد. بر این مبنا قابل مطالعه است. همان سیاهی لشکر در یکروز دو چهره متفاوت از خود نشان میدهد : تا قبل از امرداد ماه 32 حمایت از مصدق غیرقابل انکار است اما در روز کودتا مردم در یک خیابان به نفع مصدق شعار میدادند در مسیری دیگر شعار مرگ او سرداده میشود. لازم است با ادبیات مناسب هر دو طرف ماجرا را بررسی کرد. به این ترتیب که هموطنان بیشتر با تکیه بر «شورشان» وارد کنشهای سیاسی و اجتماعی میشوند تا تکیه بر «بلوغشان» که برآمده از بینش و مطالعه و تحلیل است. به عبارت دیگر طی جنبش ملی شدن صنعت نفت، شاید بتوان گفت «مردم حضوری از سر شور داشتند نه بر مبنای بلوغ سیاسی» این دلیل تغییر رویکرد مردم از آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت پیش آمد و به وقایعی منجر شد که زمینهساز کودتا شد. این شر و شور را در روزهای خاص و ایام مذهبی میتوان مشاهده کرد.
بلوغ به جای شور بنابراین بر متفکرین و رهبران راستین، دلسوز، میهن دوست و آیندهنگر جامعه است که این شور را به بلوغ تبدیل نمایند تا به تابعیت محض تبدیل نگردد. یعنی یک روز «در حمایت از حرکت گروه یا هر جنبش اجتماعی - سیاسی» و روز دیگر «بیتفاوتی و به نظاره نشستن» که شرایط مطلوبی در پی نخواهد داشت .
نقش جبهه ملی اما اینکه چرا جبهه ملی ایران تشکل سیاسی معتبر، متشکل و دلسوز آن زمان نتوانست از هوادارانش بخواهد برای حمایت از رهبرشان در روزهای مانده به 28 مرداد به خیابان بیایند ... تا حدودی از همین شناخت نشأت میگرفت. در این رابطه باید گفت «جبههی ملی اول» از احزاب: (ایران ـ ملت ایران ـ زحمتکشان و مجمع مجاهدین اسلام ) تشکیل شده و یک حزب تک بعدی نبود که حمایت و حرکت آنان را به سادگی بتوان هدایت و مدیریت کرد، به این دلیل که: «حزب ملت ایران» به رهبری داریوش فروهر را ناسیونالیستهای تندرو هدایت میکردند و از قدرت چندانی برای سازماندهی مردم برخوردار نبودند و به همین دلیل نقش بارزی در جریان ملی شدن صنعت نفت و مبارزه با کودتا ایفا نکردند. «حزب ایران» دیگر حزب این ائتلاف، به وسیلهی گروهی از روشنفکران و اساتید دانشگاه که اندیشهی ناسیونالیستی داشتند مانند زیرکزاده، حسیبی، شاپور بختیار، نظامالدین موحد، کریم سنجابی و اللهیار صالح بنیانگذاری شده و از پایگاه اجتماعی چندان مستحکمی برخوردار نبود و نمیتوانست نقش مؤثری برای سازماندهی توده مردم داشته باشد . «حزب زحمتکشان» قدرت بسیج مردم را داشت ولی به مرور و با شدت گرفتن اختلاف ملکی و بقایی و اعلام انشعاب ملکی و تشکیل گروه «خط سوم» هر چند که تا پایان وفادار به مصدق ماند ولی وقوع این انشعاب بیانگر ضعف شدید تشکیلاتی در نیروی تشکیلدهندهی جبههی ملی بود. «مجمع مجاهدین اسلام» به رهبری کاشانی که با پوشش روحانی و حضور بر منابر مردم را برای قیام تهییج میکرد و خروج او این حربه را از دست سیاسیون وقت خارج کرد. افول«جبههی ملی» و خروج حزب زحمتکشان، فاجعه 28 مرداد به وقوع پیوست.
انتخاب مصدق احزاب ایران، ملت ایران و مجاهدین اسلام رسماً در تاریخ 10 آبان 1328 اعلام موجودیت میکنند و در بیانیهی رسمی تلاش برای ملی شدن صنعت نفت را جزو اهداف خود قرار دادند واعضاء فعال این جبهه مصدق که از سال 1323 در مخالفت با واگذاری نفت شمال - به شوروی نقش فعالی داشت را به عنوان رهبر منصوب میکنند.
مصدق در دادگاه مصدق در دفاعیات خود میگوید: من یک گناه بیشتر نکردهام و آن این است که تسلیم تمایلات خارجی نشده و دست آنان را از منابع ملی کشورم کوتاه کردم و در تمام مدت زمامداری از لحاظ سیاست خارجی و داخلی یک هدف داشتم و آن این بود که ملت بر مقدرات خود مسلط گرددو هیچ عاملی در سرنوشت مملکت جز ارادهی ملت دخالت نکند و در ادامه میگوید : امیدوارم تمامی طبقات و آحاد، افراد از پیر و جوان، در هر مسلک، مذهب و دین و در هر شغل و مقامی این معنا را به خوبی درک کنند ... واقعه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ همواره موضوعی مناقشهبرانگیز در تاریخ معاصر ایران بوده، از یک سو، طرفداران سلطنت این واقعه را پیروزی بر یک دولت دیکتاتور و قانونگریز میدانند، و از سوی دیگر ملیگرایان جمهوریخواه آن را کودتایی علیه دموکراسی و سرآغازی برای استبداد پهلوی و نهایتاً انقلاب ۵۷ تلقی میکنند. روایت چهار شب از ۲۵ تا ۲۸ مرداد، از شکست کودتا تا عزل مصدق با حمایت حزب توده نا اگاه نیازمند، نظامیان، روحانیون و دخالت انگلیس و آمریکا رخ داد قابل تأسف و پند آموز است.