کد خبر : 653971 تاریخ : ۱۴۰۳/۵/۲۹ - 03:07
یدالله اسلامی- دبیر کل مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی تاریخ برای خواندن نیست برای درس گرفتن است روزی به دیدار استاد تاریخ، زنده‌یاد باستانی پاریزی رفتم. از هر دری سخنی به میان آمد. او از زادگاه من پرسید که به نیکی می‌شناخت، کتابی از نوشته‌های خود به من هدیه داد که به تاریخ همان منطقه می‌پرداخت. نکته‌ای گفت که در مناسبت‌های دیگر هم گفته بود و آن اینکه:”تاریخ برای خواندن نیست برای درس گرفتن است” .

طنین آن صدا را هنوز در گوش دارم. بسیار شنیده‌ و خوانده‌ایم که اگر تاریخ می‌خواندیم. اشتباهات گذشته را تکرار نمی‌کردیم. ولی درست‌تر آن است که اگر از تاریخ درس می‌گرفتیم به اصلاح مسیر و از میان برداشتن نارسایی‌ها همت می‌گذاشتیم.

یکی از صحنه‌هایی که هنوز در برابر ماست جنگ ویرانگر هشت‌ساله ایران و عراق است. هنوز کشور از مصیبت‌های ناشی از آن جنگ خونین کمر راست نکرده است. اختلاف بین سپاه و ارتش در لابه لای خاطرات آقای هاشمی دیده می‌شود که پرده از واقعیت‌های تلخی برمی‌دارد که هنوز واکاوی نشده است.

دلیل پذیرش قطع‌نامه در نامه امام خمینی به مسئولان و نمایندگان مجلس سوم که هم به ادعاهای محسن رضایی درباره پیروزی در جنگ و هم نامه روغنی زنجانی که توان جنگیدن نداریم می‌پردازد این مهم هنوز به‌درستی بازخوانی نشده و مورد توجه جدی نیز قرار نگرفته است. شعارها و واقعیت‌ها دو روی سکه‌ای هستند که نیاز به بازخوانی و نتیجه گیری دارند.

کاش آقای روغنی زنجانی لب به سخن باز کنند و به بازخوانی واقعیت‌های زمان جنگ اوضاع اقتصادی و کمبود منابع و همه آنچه تاکنون به‌خوبی واکاوی نشده است بپردازند. کمی دورتر برویم، در مورد مشروطیت و موضع‌گیری‌های شیخ فضل‌الله نوری و آیت‌الله بهبانی نیز وضع به همین منوال است که نه تاریخ به‌خوبی خوانده و نه به‌درستی از آن درس گرفته می‌شود.

اگر آن رخدادها و دیدگاه‌های به‌خوبی بررسی و دانسته می‌شد و درس می‌گرفتیم به بازنگری بسیاری از برنامه‌ها و دیدگاه‌ها می‌پرداختیم. از یاد نبریم که دیدگاه‌های آیت‌الله نائینی و آخوند خراسانی نیز مورد کم‌توجهی قرارگرفته است و از آن‌ها سخن گفته نمی‌شود.

مهم‌تر اینکه در جنگ‌های ایران و روس که عهدنامه ننگین عهدنامه گلستان و ترکمنچای حاصلش بود و در قالب این دو عهدنامه شهرهای بسیاری را از ایران جدا شد و در کل 250 هزار هکتار کیلومتر مربع خاک ایران را روس‌ها بلعیدند که هنوز داغ این جدایی‌ها برجای‌مانده است به نقش سید محمد مجاهد و دعوت او به جهاد و آنچه گذشت کمتر پرداخته می‌شود.

انتقاد تنها به نالایقی دولت قاجار محدود می‌شود در حالی که دیگران نیز در شکست نقش داشتند. بسیاری از این واقعیت‌ها پنهان مانده است. آن‌هایی که دم از ترسو بودن و بزدل بودن مخالفان جنگ احتمالی ایران علیه اسرائیل می‌زنند باید نیم‌نگاهی به شجاعت کسانی همانند سید محمد مجاهد و میر فتاح مجتهد تبریزی در جنگ ایران و روس هم بیندازند و پیامد آن شجاعت‌های شعاری بی‌پشتوانه و آنچه را که بر سر کشور آمد و ماندگار شد از یاد نبرند و تاریخ و هزینه جنگ ایران و عراق را هم به‌درستی بازخوانی کنند.‌

ترسو بودنی که همراه با خردورزی، آینده‌نگری و مصلحت اندیشی واقعیت‌ها باشد به‌مراتب شجاعانه‌تر از شجاعتی است که بر پایه شعار و هیجان و سطحی‌نگری استوار باشد و نتیجه‌اش زیان باشد نه سود.