کد خبر : 633817 تاریخ : ۱۴۰۳/۵/۱۰ - 01:59
نگاهی به نمایشگاه «به گسست آری بگویید» مرا به نام خطاب کن طه رادمنش - منتقد: والتر بنیامین در تز هشتمِ «تزهایی دربارۀ مفهوم تاریخ» نوشت: «سنت ستمدیدگان به ما می‌آموزد که وضعیت استثنائی یا اضطراری‌ای که در آن به سر می‌بریم، خودِ قاعده است. باید به تصوری از تاریخ دست یابیم که با این بصیرت خواناست. آنگاه به‌روشنی درخواهیم یافت که وظیفۀ ما ایجاد یک وضعیت اضطراری واقعی است.»

در بیانیه‌ای (استِیتمنت) که به‌میانجی نمایش آثار «آیدین باقری» در «گالری شریف» منتشر شده، بیشتر از همه دال مرکزی «بی‌نام‌ماندگان» است و مطرودان و محذوفینی که یا زیر ذره‌بین تاریخ نرفته‌اند، یا به قول معروف، زیر پونِزی قرار گرفته‌اند که نقشۀ «جغرافیای انسانی و مردمی» جهان را آویزان کرده. «به گسست آری بگویید» دنبال بازیافتن (یافتن) همان بی‌نام‌هایی است که شاید حضور فیزیکی داشته باشند، اما حضور «تاریخی» ندارند. و خواندنِ همان استیتمنت، ناخواسته و ناخودآگاه، ذهن و چشم و قلمم را سمت گزارۀ تاریخی والتر بنیامین بُرد.
به طُرُق گوناگون می‌توان دست به شناسایی مطرودان و گمنامان و بی‌نامان تاریخ دست زد، و باید از تمام امکانات و «پلتفرم‌ها» به این مهم پرداخت. یکی از این مدیوم‌ها استفاده از عکس به‌میانجی گالری، نمایشگاه، استنسیل و ... است. به‌میانجی تصویر است که می‌توان افراد بی‌نام و نامرئی را نام‌دار و مرئی ساخت. و از طریق نمایشگاه است که می‌شود آن را تبدیل به «رخداد» ساخت و بازگویش کرد.
اختراع عکاسی در سال 1839 م. اتفاق افتاد و از آن مقطع تا کنون از هر چیزی عکاسی شده است. اما آیا واقعا از «همه چیز» و از «همه کس» عکاسی شده؟! گاه باید نادیدنی‌ها و نامرئی‌ها را از خلل همین «بیش‌مرئی‌سازی»‌ها دید. بنا بر گزارۀ هگل: «ناشناخته از بس مورد شناسایی واقع شده، همواره ناشناخته باقی می‌مانَد.» به‌عبارتی، گاه از حیث تکثیر و تکرر امری، چیزی یا کسی، سوژۀ مورد نظر سخیف و سطحی می‌شود و همواره ناشناخته باقی می‌مانَد؛ یعنی دقیقا کاری که رسانه به‌مدد بمباران مدام و پروپاگاندای سرسام‌آور انجامش می‌دهد، و عمیق‌ترین و دردناک‌ترین و رنج‌آورترین امور را مبتذل می‌کند. مثال‌هایی عینی می‌تواند مبحث را ملموس‌تر کند. گاه از حیث تکرار اخبار بمباران و نسل‌کشی و کودک‌کشی، اهمیت اصلیِ موضوع به محاق می‌رود و به وضعیت عادی تبدیل می‌شود. یعنی آنچه که قرار بوده وضعیت «اضطراری» را نشان دهد، به وضعیت روتین و سخیف و یومیه مبدل می‌گردد.
هنری فوکس تالبوت عکاسی را «قلم طبیعت» نامید، یعنی آنچه پیرامون ما رخ داده را نشان می‌دهد و چونان قلمی، پیرامون را به رشتۀ تصویر و نمایش می‌کشد. طبعا در این «طبیعی‌انگاری» نباید همواره «پیوست‌»ها را دید، و چه بسا تاریخ در جاهایی رخ داده که «گسست» وجود داشته؛ آنجا که بی‌صدایان صدادار شدند، بی‌چهره‌ها تصویری شدند، نامرئی‌ها مرئی گردیدند، و روایت‌های غیررسمی و خرده‌روایت‌ها جای روایت‌های رسمی و کلان‌روایت‌ها را گرفتند. هر چند پیداکردن همین غیررسمی‌ها و نامرئی‌ها و مطرودان سخت است، و باید با ذره‌بین به دنبالشان گشت، ولی مگر اساسا «هنر» وظیفه‌ای جز این دارد؟!
گاه تکثر درختان سبب می‌شود تا جنگل حقیقت دیده نشود. کار هنرمند به‌میانجی عکس، نقاشی، فیلم و ... یکی همین است که گول درختان زیاد را نخورَد، و بگردد دنبال درختچه‌هایی که صرفا بخاطر کوتاه‌بودنشان، وارد روایت رسمی نشده‌اند.
نمایشگاه «به گسست آری بگویید» به دنبال همین نوع نگاه است: پیداکردن گمشده‌ها، یافتنِ گمگشته‌ها، در معرض نمایش‌قراردادنِ هر آنچه و هر آن کسی که «نمایش» داده نشده یا مجال و فراغ و فضایی برای نمایش و عرض اندام به او داده نشده. تاریخ سپهری پهن و فراخ است؛ نه خطی جلو می‌رود، نه مدور است و حول خودش می‌چرخد، و نه آغاز و انجام مشخصی دارد. تاریخ شبکه‌ای پیش می‌رود و طبعا گاه با «گسست» ساخته می‌شود. پارادوکس زیبای تاریخ همین است: تاریخ از رهگذر همین گسست‌هاست که پیوسته شده و جلو رفته و می‌رود و خواهد رفت.
«به گسست آری بگویید» شما را دعوت می‌کند گونه‌ای دیگر ببینید؛ چیزهای دیگری را ببینید، و اساسا همه چیز و همه کس را ببینید. در عالَم ادب و ادبیات، اصطلاحی وجود دارد به نام «شک‌انگیزی» یا «Apovia»، که از طریق آن، عکاس، آرتیست، نویسنده، فیلم‌ساز و ... از «شما»ی بیننده، مخاطب، خواننده یا حتی «تماشاچی» می‌خواهد دربارۀ سوژه و مسئله‌ای شک و تردید کنید. «به گسست آری بگویید» از شما می‌خواهد به آنچه پیشتر دیده‌اید شک کنید، یا کمینه دوباره نگاه کنید. شاید جایی، چیزی یا کسی را نادیده گرفته‌ایم و بی‌نام‌ترش ساخته‌ایم.
آری! گاه اشیاء و افراد از آنچه با چشم می‌بینیم، از ما دورتر هستند. نیاز است که در معرض تماشا قرار گیرند. آری! حقیقتِ تاریخ همواره در وضعیت اضطراری نهفته است. حقیقت تاریخ در «جزئیات» نهفته است. پس «به گسست آری بگویید.»