چشمها به ترکیب کابینه در راه دوخته شده است . جوانی وکارآمدی، از نکاتی بود که بسیار به آن پرداخته است. توانمندی وشایسته گزینی نیز فراوان گفته وشنیده شد.کار کمیتهها رو به پایان است و فهرست های رنگارنگ به شورای راهبری فرستاده میشود. نگرانی درسخنان رئیسجمهور وبرخی کنشگران دیده وشنیده میشود. جوانانی که در همه این سالها راهی به حوزههای قدرت نداشتند پیشینه اجرایی ندارند و گروهها و احزاب سیاسی و فعالان بخش خصوصی با میانسالان خویش به میدان آمدهاند و دامنه سهم خواهیها گسترده شده است. تعداد نیروهایی که با درج امتیاز به شورای راهبری داده میشود انبوه وسهم ارزیابی شورای راهبری زیاد میشود.
همه اینها نبود حزب گسترده و توانمند را نشان میدهد. برای توسعه و پیشرفت داشتن سازمانها واحزاب سیاسی، اساس کار است .داشتن حزب به معنای عددهایی که به نام حزب داریم نیست بلکه این همه حزب شناسنامه دار یعنی نداشتن حزب واقعی واثر گذار .
کار آمدی کابینه میتوانست نماد کارآمدی حزبی هم باشد ولی چون حزب سازمان یافته وفراگیر شکل نگرفته است،نارساییها درمیدان عمل به خوبی دیده شده وگزینشهای محفلی جایگزین نیروهای آزموده حزبی میشود.
کاش به جای هرسهم خواهی و معرفی نیرو برای گرفتن پست و مقام همه دست به دست هم میدادند و ترکیبی توانمند و برنامه ریز و آینده نگر را معرفی میکردیم تا کار رئیسجمهور هم در شایسته گزینی سادهتر میشد. مشکلات وتنگناها و دشواری های و ناکارآمدیها وبحرانها چنان است که اگر همه توان ملی هم به کار گرفته شود دربرابر ناترازیها وبحرانها پاسخگو نخواهد بود. در شگفتم چرا میل به داشتن پست وجایگاه اسباب چشم بستن براین همه نارساییها میشود؟ و دیگر آنکه میانسالان سیاست میدان را به جوانان وداتش آموختگان هرچند کم تجربه تر ولی توانمندتر وپویا تر وا نمیگذارند؟! پزشکیان شاید آخرین فرصت کشور باشد. این فرصت را در گرداب سهم خواهیها بر باد ندهیم. این سخن به همه گروههای سیاسی، مجلس نشینان، نظامیان، روحانیون و مقامات حکومتی ورئیسجمهور هم برمیگردد.