حالا این پرسش در ذهن من ایجاد شده که اگر کت و شلوار ایرانی نیست پس آیا کاپشن ایرانی است؟ آیا رئیسجمهور قبل از انتخابات تعهدی برای نوع پوشش به ما داده است؟ آیا پزشکیان با کاپشنی که بر تن دارد، احساس راحتی میکند؟ آیا او با تغییر ندادن شیوه پوشش همیشگی، میخواهد بگوید من همانم که بودم و خودم را برتر از دیگران نمیدانم؟ چرا روند تازه یک رئیسجمهور از جمله نوع پوشش به چشم آنهایی که به روشهای تعریف شده عادت دارند، غریب به نظر میآید؟ چرا ما برای دیدن فرمهای خارج از عرف مقاومت و انتقاد میکنیم؟
بایدها و نبایدها درباره پوشش یک مقام بلندپایه کشور، مصداق نگرش کلاسیک در دنیای پیش رونده امروزی است. پرسش این است چه چیزی در این دنیا سر جای کلاسیک و یا تعریف شده قبلی قرار دارد؟ نظم دنیای قدیمی به هم ریخته و بشر امروز ناچار است خودش را با تغییرات اقلیمی، پاندمی، جنگها، نوسانهای اقتصادی و تحریم تطبیق دهد. دنیای امروز تعریفهای قدیمی را برنمیتابد. حتی مجامع بینالمللی از افرادی که «خودشان» هستند استقبال میکنند و قضاوت از روی ظاهر در دنیا تغییر کرده است.
1.استیو جابز، مؤسس برند «اپل» با ثروتی عظیم و شهرتی جهانگیر، مدام یک لباس تکراری بر تن میکرد. او همیشه با بلوز مشکی و شلوار جین در انظار ظاهر میشد. بعدها گفتند او مینیمالیست است. مینیمالیستها هرگز وقت خود را برای انتخاب و خرید و پوشیدن لباسهای گوناگون و رنگارنگ تلف نمیکنند. بنابراین استیو جابز از فرصت محدود زندگی خود برای خلق و ارتقای یکی از مهمترین برندهای دنیا بهره گرفت و وقت خود را صرف انتخاب لباس و ظاهر نمیکرد. اکنون «اپل»داران او را به خاطر آیفون دعا میکنند.
2.زلنسکی در شرایط جنگی کشورش اوکراین ناگهان از پوشیدن کت و شلوار دست کشید و با تیشرت سبز به رنگ سربازی در مجامع بینالمللی ظاهر شد. او پروتکلهای مربوط به لباس رسمی مقامات را شکست، زیرا خودش را در شرایطی نمیدید که فرصت برای تراشیدن ریش و انتخاب لباس رسمی داشته باشد. رومان بلاشکو، روزنامهنگار رومانیایی با انتقاد شدید از نوع لباس پوشیدن ولادیمیر زلنسکی، این کار او را اهانت به حاضران در نشستهای سران قلمداد کرد و گفت: او با این پوشش نمیتواند در زمره شخصیتهای عالیرتبه سیاسی جهانی قرار گیرد.
3.میشل اوباما، حقوقدان و همسر باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین زمانی که بانوی اول آمریکا شد، برخلاف انتظار عموم، طراحان معروف کاخ سفید را برای طراحی لباسهایش کنار زد و از طراحان دیگری برای لباسهایش استفاده کرد. این کار خشم دیلا رنتا، طراح لباسهای ژاکلین کندی و لورا بوش را برانگیخت طوری که هیچ فرصتی را برای انتقاد از لباسهای میشل اوباما از دست نمیداد.
میشل اوباما در دورهای که بانوی اول آمریکا بود، لباسهای رنگین و خارج از عرف بانوان اول قبلی کاخ سفید را میپوشید که بعدها مورد توجه دوستدارانش هم قرار گرفت.
4. محسوسترین تغییر در لباس روسای جمهوری ایران، در پوشش محمود احمدینژاد اتفاق افتاد. او با کاپشن و فلسفه فکری خاص خود وارد پاستور شد و به تدریج به پوشیدن کتوشلوار تن داد. در جهان بینی محمود احمدینژاد که با شعار عدالت اقتصادی و آوردن پول نفت بر سر سفرهها به میدان آمد و در سفرهای استانی میان مردم رفت، لباس و رسمیت، جایگاهی ویژهای نداشت.
5.اکنون ما رئیسجمهوری داریم که علاوه بر اینکه کاپشن میپوشد، لابه لای سخنانش به زبان رسمی، گاهی به زبان مادری حرف میزند، برای اقوام و مذاهب احترام قائل است، شخصاً برای خرید به بقالی میرود و سرزده در مراسم سینه زنی بین مردم حضور مییابد. طبیعی است که عدهای در برابر تازگی رفتار رئیسجمهور منتخب مقاومت کنند، اما در شرایطی که واقعیت موجود کشور ما نشان از نیاز به باسازی پرسرعت و عاقلانه و تغییر شیوه گفتمان با دنیا دارد، بهتر است با واقعیت موجود سر کنیم. اکنون وقت سخن گفتن و به حاشیه رفتن نیست. به نظرم در هر جایگاهی هستیم به بهبود شعاعی از محیط پیرامونمان فکر کنیم. ما ناامیدیهایی را تجربه کردهایم. نباید نیرویمان را صرف حاشیهپردازی کنیم.
۶. مرکل، صدر اعظم آلمان طی ۲۰ سال همواره لباس ساده پوشید و هرگز از برندهای معروف استفاده نکرد. وقتی خبرنگار از او پرسید جرا لباس متنوع نمیپوشید گفت: من خدمتگزار دولت هستم، مانکن نیستم.
7.من شخصاً هنرمند، طرفدار مد، زیبایی و رعایت آداب و لباس رسمی هستم، اما با واقعیت موجود که عبارت است از «کاپشن پوشیدن رئیسجمهور» مشکلی ندارم. منتظرم که ایشان از متخصصان کمک بگیرد و به وعدههای خود عمل کند تا وضع مردم بهتر شود.