کد خبر : 623636 تاریخ : ۱۴۰۳/۴/۱۳ - 01:04
حسین نورانی ‌نژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت ایران در گفت و گو با ستاره صبح تشریح کرد: رأی به تغییر و تحول برای داشتن فردای بهتر ستاره صبح، فائزه صدر: شامگاه دوشنبه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۳ اولین مناظره میان مسعود پزشکیان و سعید جلیلی در دومین دور انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد که با واکنش گسترده فعالان سیاسی و مردم همراه بود. ستاره صبح برای بررسی این موضوع با حسین نورانی ‌نژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت ایران گفت و گو داشت که در ادامه می خوانید:

با توجه به مناظره دو نامزد نهایی انتخابات و ارائه کاندیدای اصلاح‌طلب،چه ارزیابی از میزان مشارکت و اقبال جامعه به اصلاح‌طلبی دارید؟
آنچه که تصمیم به حضور یا عدم حضور در انتخابات را معنادار می‌کند از دو مؤلفه ناشی می‌شود، یکی نگاه ما به انتخابات است.
انتخابات یک ابزار سیاسی در اختیار شهروندان دانست و ابعاد ایدئولوژیک و عاطفی به آن بار نکرد.
هرگاه شهروندان توانستند از این ابزار برای پیشبرد خواسته های خود و بازگو کردن حرفشان استفاده کنند، منطقی است که به انتخابات اقبال داشته باشند و هرگاه چنین ظرفیتی نبود و حاکمان انتخابات را برای اهدافی دیگر به کار گرفتند، مردم از آن بگذرند.
بدیهی است که انتخابات تبعاتی جانبی دارد. به طور مثال نسبت بین مشروعیت نظام حکمرانی با انتخابات مطرح است، ولی اینها امر ثانوی هستند که با نوع مشارکت و عدم مشارکت مردم، معنی آن فهمیده می‌شود و کسی با ادعا و تبلیغات نمی‌تواند این مقصود را صاحب شود.
اگر نگاه عقلانی به انتخابات را بپذیریم و اسیر مسائل ایدئولوژیک و احساسی نشویم و تفاوت های فاحش میان رویکرد دو نامزد فعلی را نادیده نگیریم، می‌توان به رأی دادن و مشارکت در انتخابات رسید. جامعه در سه دهه گذشته نشان داده در انتخابات مواجهه‌ای عاقلانه داشته است. در سال های گذشته تجارب فراوانی را پشت سر گذاشته‌ایم و اکثریت جامعه همچون سیاست ورزان حرفه‌ای تحلیل دارند و تصمیم گیری می‌کنند.

با توجه به سابقه انتخابات های پیشین، آیا وعده های انتخاباتی می‌تواند در جلب مشارکت موثر واقع شود؟
انتظاراتی که در گذشته از رئیس‌جمهور وجود داشت متناسب با شرایط و قانون اساسی و مهم‌تر از همه وعده های رئیس‌جمهور وقت در کارزارهای انتخاباتی بود.
اما از میانه ریاست جمهوری آقای خاتمی، جامعه کم کم به تناسبی بین خواسته های خود و واقعیت های ساختار رسید. روسای جمهور نیز کم کم فهمیدند که واقعیت‌ها فراتر از خطوط نوشته شده در قوانین است. پذیرفتن مقدورات لزوما به معنای درست دانستن آنها نیست. مردم معترض در عین اینکه برای افزایش اختیارات نهاد های انتخابی تلاش می‌کنند در عین حال واقعیات را هم در زمان تصمیماتشان لحاظ می‌کنند. در دور اول اکثریت بزرگی از رأی دهندگان براساس تحلیل های نکته سنجانه تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت نکنند. شرکت کنندگان هم دلایل و نکات خود را داشتند. اما بخشی از کسانی که دور اول پای صندوق حاضر نشدند در این دور رأی می‌دهند. آنها معترضند و چون برای رأی خود ارزش و اعتبار بالایی قائل هستند، تصمیم دارند که جز به ضرورت و به شرط اثر رأی ندهند.
مسعود پزشکیان وعده آنچنانی نداده است. جامعه سختی های96 تا کنون را تحمل کرده و امروز می‌خواهد به آرامش، ثبات و قرار برسد و به یک زندگی عادی و معمولی نزدیک شود.
انتظار بسیاری در جامعه از مسعود پزشکیان همین اندازه است. اما اگر او پیروز شود برای برآورده کردن همین حداقل توقع و انتظار جامعه هم کار سختی را در مقابل موانع ساختاری پیش رو دارد. زیرا اقلیت 20 درصدی در نهاد های حاکمیتی قدرت زیادی دارند و ایدئولوژی آنها با یک زندگی معمولی در تضاد است.

برای سناریوی عدم مشارکت در دور دوم چه پیش بینیهایی وجود دارد؟ چگونه می‌توان جلب مشارکت را تحریک کرد؟
باید سناریوی عدم انتخاب آقای پزشکیان و به قدرت رسیدن سعید جلیلی را نیز بررسی کنیم. این وضعیت شرایط سختی برای جریان حاکم پدید می‌آورد. آنها می‌مانند و جمعیت بزرگ ناراضیان. زیرا جامعه نشان داد80 درصدش با تندرو‌ها و اقلیت حاکم همدل نیست.
طیف حاکم می‌مانند و نبود پایگاه اجتماعی، ناتوانیهایی که دارند، موانع بین‌المللی، تحریم‌ها و... بعید نمی‌دانم اگر عقلای نظام با این شرایط دعا کنند که سعید جلیلی رأی نیاورد و رئیس‌جمهور نشود، هرچند که با او همفکر باشند.
اگر آقای پزشکیان انتخاب شود موجب اعتماد به نفس بیشتر جامعه منتقد و تقویت مطالبه گری آنها خواهد شد. در هر دو حالت شرایط به سمت تضعیف اقتدارگرایی و تقویت تحول خواهی پیش خواهد رفت. اما با انتخاب آقای پزشکیان این روند با هزینه کمتر و آرامش بیشتری طی می‌شود.
انتخاب آقای جلیلی منجر به تضعیف و رو شدن دست اقلیت حاکم می‌شود. این جریان به عنوان مانع توسعه در کشور معرفی می‌گردد و این گروه در شرایط سختی مجبور به پاسخ‌گویی خواهند شد. کما این که در سه سال اخیر این وضعیت را پیدا کرده‌اند.
راهبرد آقای جلیلی «یک جهان قطع‌نامه و یک ایران تحریم» است. ما وعده‌ای از سعید جلیلی نشنیده‌ایم که تلاش برای رفع تحریم را نوید دهد. ایشان با جهان مواجهه‌ای ایدئولوژیک،عبوس و تقابلی دارد.
سوابق سعید جلیلی نشان می‌دهد که او گمان می‌کند باید از موضع حق مطلق به نصیحت کردن جهان بنشیند و تا وقتی آنها به کار های بدشان پی نبرند با دنیا تعامل نشود.
مردم ایران در سال های گذشته با گوشت و پوست خود عاقبت چنین نگاهی را لمس کرده‌اند. درحالیکه مشکل فعلی کشور تحریم‌ها است، سعید جلیلی حتی وعده از میان برداشتن تحریم‌ها را نمی‌دهد و ادعا دارد با همین تحریم‌ها می‌شود زندگی مردم را چرخاند. بله، ممکن است از گرسنگی نمیریم ولی طرح ایشان برای یک زندگی خوب و معمولی و در شان مردم کافی نیست. طرح مسعود پزشکیان دیپلماسی مبتنی بر حل مسائل در داخل و با جهان است. عقبه فکری و جریانی او در هوای تقویت منافع ملی و تأمین زندگی بهتر برای شهروندان ایرانی است. سعید جلیلی هم از منافع ملی حرف می‌زند ولی فهم این دو از منافع ملی متفاوت است. برای یکی منافع ملی یعنی درگیر شدن با قدرت های بزرگ جهان، انقلابی گری و توجه محض به محور مقاومت و نگاه دیگر منافع ملی را در پیوستن به اقتصاد جهانی، ایجاد رفاه و درآمد و زندگی محترمانه و بدون شرمندگی و ترس و بی ثباتی می‌بیند.