کد خبر : 623201 تاریخ : ۱۴۰۳/۳/۲۴ - 02:10
سرنوشت انتخابات‌ در دستان قشر خاکستری میزان مشارکت در سه انتخابات کشور در پایین‌ترین حد خود بوده به طوری که همواره پیروزی یک جناح را در پی داشته است. با توجه به شرایط خاص کشور، این امکان وجود دارد که مردم با حضور در پای صندوق‌های رای و آشتی با انتخابات، بازی را تغییر دهند.

رأی قشر خاکستری سرنوشت انتخابات‌ها را مشخص می‌کند و مشارکت را بالا می‌برد. هر اردوگاه سیاسی یک سبد رأی تقریبا مشخص و ثابت دارد که برای پیروزی به تنهایی کافی نیست. در نهایت کاندیدایی پیروز است که بتواند آرای خاکستری را به خود اختصاص بدهد و حد نصاب مورد نیاز را به دست بیاورد. در حال حاضر، قشر خاکستری و بخشی از بدنه رأی اصلاح‌طلبان از صحنه انتخابات خارج شده که مشارکت را به حداقل رسانده و بازگرداندن آن به صحنه نیز کار بسیار سختی است. در شرایط فعلی رأی خالص و ایدئولوژیک اصولگرایی باقی در صحنه باقی مانده است.

وقتی با افراد مختلف از اقشار مختلف روبه‌رو می‌شویم یا نظراتشان را در فضای مجازی می‌خوانیم، این گزاره که «انتهای اصولگرایی و انتهای اصلاح‌طلبی را دیده‌ایم و چیزی تغییر نخواهد کرد» قابل استخراج است. این فقط یک مثال است که می‌توانیم مانند آن را برای تمام دولت‌ها ذکر کنیم. می‌توانیم بگوییم خاتمی کاری نکرد، اما وقتی وقایع را کنار هم بگذاریم، نقاط ضعف و قوت دوره هشت ساله خاتمی خود را نشان می‌دهد. نکته مهم‌تر این است که این عملکرد‌ها و ایده‌های که از مسیر رأی مردم به قدرت وارد شدند، در زمان خود کارکرد داشتند و باید بررسی کرد که آیا امروز موثر هستند یا نه.

به هر دلیلی، امروز در سال ۱۴۰۳ در حالی که رئیس‌جمهور در گذشته است، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناملایماتی دارد. عدم آرامشی بر جامعه حاکم است و مشخص نیست به چه سمتی حرکت خواهد کرد. بخش عظیمی از جامعه مشارکت‌کننده نیز در رویداد‌های سیاسی خاموش هستند.

یکی از دلایل کاهش مشارکت در انتخابات‌های اخیر، عدم امیدواری به صندوق رأی مطرح شده است. مجموع دلایل بی‌میلی به مشارکت در انتخابات از سوی بدنه رأی را می‌توانیم در عملکرد گروه‌های سیاسی در دوران قدرت‌شان، حذف سلایق سیاسی، خروج قدرت به خصوص در حوزه قانونگذاری از نهاد‌های انتخابی به شورا‌های بیرونی، چند نوبت ناآرامی و ... خلاصه کرد.

بخشی از دلایل سرخوردگی سیاست‌ورزان نیز به خاطر رفتار حذفی، برخی سنگ‌اندازی‌ها و ایجاد انسداد سیاسی است. رخدادی که خود را در انتخابات ۱۴۰۲ خود را با عدم مشارکت بالا در انتخابات مجلس و مشارکت مشروط در انتخابات ۱۴۰۳ نشان داد.

برخی معتقدند که رد صلاحیت‌ها و رفتار حذفی شورای نگهبان، یکی از دلایل کاهش مشارکت است. رد صلاحیت چهره‌های شاخص در این مسئله تأثیر دارد، اما دلیل اصلی نیست. در سال ۱۳۹۲ هاشمی رفسنجانی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد، اما در حالی که از یک سو جناح اصولگرا با چند کاندیدا وارد انتخابات شد و در سوی دیگر اجماع روی روحانی قرار گرفت.

مسئله بعدی، مشکلات کشور است. کشورمان در عرصه‌های سیاست داخلی، خارجی، اقتصادی و مسائل اجتماعی دچار بحران‌هایی است. این بحران‌ها از دو دریچه نگاه می‌شود؛ حقیقت‌محور و توجیه‌گر. افراد و رسانه‌هایی که وجود این بحران‌ها را باور دارند و به آن می‌پردازند و آن‌هایی که وجود بحران‌ها را کتمان یا توجیه می‌کنند، در برابر هر مشکل یا عملکرد نادرستی، دست به استفاده از توجیهاتی مثل «قانون است»، «آواربرداری می‌کنیم»، «تقصیر دولت قبلی است»، «آمریکا هم همین‌طور است»، «در اطلاع‌رسانی ضعیف هستیم»، «تحت جنگ ترکیبی هستیم» و موارد مشابه می‌زنند.

شاید بتوان چنین برداشت کرد که این رفتار‌های توجیه‌گرانه خود نوعی بن‌بست در سیاست‌ورزی ایجاد می‌کنند. در سیستم سیاسی نرمال، وقتی بحرانی حتی به صورت زیرپوستی در جامعه‌ای وجود دارد، این ظرفیت وجود دارد که بتوان آن را حل کرد؛ نه اینکه شهروند صاحب رأی به دلایل مختلف احساس کند که رأی او تزئینی است و نمی‌تواند تغییری در وضع موجود ایجاد کند.

چه باید کرد؟

پیش‌تر گفته شد که مسئله داشتن یا نداشتن کاندیدا یک مسئله و پای کار آمدن تمام اقشار جامعه برای شرکت در انتخابات مسئله‌ای دیگر است. روند خالص‌سازی، دایره مشارکت‌کنندگان در انتخابات را کم‌وبیش به رأی خالص اصولگرایی محدود کرده است. رایی که بر اساس تکلیف شرکت در انتخابات تعریف می‌شود.

شاید بتوان روبه‌رو شدن با مسائل جاری کشور و موضع‌گیری صادقانه درباره این مسائل را یکی از راه‌های ترغیب مردم به شرکت در انتخابات دانست. وقتی مشکلات واقعی وجود دارند، راه‌حل‌های ساده‌انگارانه و وعده‌های تکراری و نخ‌نما دیگر کارکرد ندارد. مسائل و مشکلات کشور به طور عریان مشخص و نیازمند راه‌حل است.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رأی مردم تزئینی نیست. با همین قانون اساسی به عنوان یک میثاق ملی، می‌توان تغییراتی ساختاری و بنیادین ایجاد کرد. بنابراین، افزایش مشارکت مردم در انتخابات پیش رو نیازمند داشتن برنامه منسجم، کارشناس و عملی، ایجاد همگرایی در اجزای مختلف حاکمیت، حرف زدن با مردم و شنیدن صحبت‌های گروه‌های اجتماعی مختلف است. زمانی که قشر خاکستری برای شرکت در انتخابات «اقناع» شود که می‌توان از مسیر صندوق رأی تغییر ایجاد کرد.

منبع: فرارو