انصراف نامزدهای پوششی در روزهای منتهی به رأی گیری، کنشی برنامه ریزی شده و دگرخواهانه است. نامزدهای پوششی سبد رأی دارد و محتمل است رأی اش سهمی در پیروزی نامزد اصلی ایفا کند. از این رو کار ویژه تعریف شدهای در انتخابات دارد، ولی سهم خواهان رأی دهندگان قابل توجهی ندارند و بدون آورده، در کابینه بعدی سهم و جای مشخصی طلب میکنند. نامزدهای پوششی بعد از انتخابات دولت سایه را تشکیل میدهند و از آن پس نیز بازوی کمکی دولت مستقر هستند و دولتمردانی را که در یک جناح فکری تعریف میشوند حمایت میکنند. در حقیقت داشتن نامزد پوششی یک تاکتیک سیاسی است و به شکل یک ضعف قابل نقد نیست. درحالیکه کاندیدای سهم خواه که این روزهای باید از کاندیداهای سهم خواه یا سهم خواهان یاد کنیم، چون تعدادشان در این دوره زیاد است، از ابتدا با عدم صداقت وارد عرصه انتخابات میشوند. در زمان ثبت نام اعلام میکنند به طور مستقل وارد عرصه رقابت شدهاند و تا پایان راه به طور جدی حضور خواهند داشت، ولی رفتارشان در ادامه اغراض دیگری را نشان میدهند. سهم خواهان مصرانه میگویند که برای گرم کردن فضای انتخابات نیامدهاند اگر از آنها بپرسید نامزد پوششی هستند یا نه تکذیب میکنند، ولی در عمل دقیقاً عکس این گفتهها را نشان میدهند. این افراد وارد عرصه انتخابات میشوند و در رقابتی از پیش باخته با شخصیتهای سیاسی قرار میگیرند فقط برای اینکه دیده شوند. برخی از آنها اصلاً در حد و اندازه ریاست جمهوری نیستند و رجال مذهبی و سیاسی به شمار نمیروند و حضورشان در عرصه انتخابات ریاست جمهوری مایه تعجب همگان است اما میآیند تا خودشان را معرفی کنند و نامشان جایی در سیستم سیاسی کشور ثبت شود. این افراد سهم خواه پس از زد و بند، به شرط تثبیت حضور خود در دولت آینده، صحنه رقابتها را به نفع نامزدی که شانس بیشتری دارد ترک میکنند و بعدها هم بیشتر بگو مگوهای مخرب سیاسی از جانب همین شخصیتها است. در مورد جریانهای سیاسی کشور، اصلاحطلبان معمولاً شخصیتهای مقبول و رأی آور بی شماری دارند، اما این جریان سیاسی از تأیید صلاحیت نامزدهایشان مطمئن نیست و عجیب نخواهد بود اگر با نامزدهای پوششی وارد میدان شوند. اصولگرایان معمولاً با خیل بی شماری نامزد وارد هر دوره از انتخابات میشوند چون در ایجاد وحدت و ائتلاف درماندهاند. این طیف معمولاً در جریان انتخابات با حمایت حاکمیت به تاکتیکهایی دست پیدا میکند تا نامزدش را به ریاست جمهوری برساند. طبقه متوسط قشر تعیین کننده در هر انتخاباتی است. جریانهای سیاسی باید تلاش کنند تا اقبال این طیف را جلب کنند. حاکمیت برای افزایش مشارکت باید راه را برای حضور نامزد این گروه باز کند. هر چه صحنه انتخابات فراختر و حضور نامزدها جدیتر باشد، به افزایش مشارکت و ایجاد شور انتخاباتی منجر خواهد شد.