چند پرسش: آیا ممکن است که عدد «الف» هم بزرگتر از عدد «ب» باشد و هم کوچکتر از عدد «ب» یا ۳ بزرگتر از ۴ باشد؟ آیا ممکن است که گاو اردک بزاید؟ آیا ممکن است یک وزنه بردار ۴۸ کیلویی وزنهی ۲۵۰ کیلویی را بالای سر بلند کند؟ اینها موارد آشکاری است که ممکن نیست؛ یعنی «نشدنی بودن» آنها عیان است. اگر کسی این موارد نشدنی را شدنی بداند، به عقل او باید شک کرد. خوبست توجه کنیم که «نشدنی بودن» آن روی سکهی «شدنی بودن» است (به اصطلاح این دو به نوعی «دوگان» (dual) هماند. «دوگانها» مبحث بسیار شگفت و خلاقیتآفرین است، دربارهی آن خواهم نوشت). بدبختانه «شدنی بودن» بسیاری از موضوعهای اجتماعی، اقتصادی و حتی علمی آشکار نیست. یعنی خیلی از افراد، گروهها، سازمانها و حکومتها به غلط میپندارند که چیزی شدنی است، ولی در واقع آن چیز نشدنی است. یعنی واقعاً تلاش میکنند که گاوشان اردک بزاید. این جهل پنهان در طول تاریخ، مشکلات زیادی برای افراد و جوامع بشری ایجاد کرده است. در علوم و مهندسی که ظاهراً «نشدنی بودن» باید عیانتر باشد، سالها بر موضوعهای نشدنی توان و زمان گذاشته شد و به جایی نرسید. برای نمونه، طرحهای زیادی در مهندسی مکانیک به دنبال گرفتن حرارت از منبع سرد به منبع گرم بود تا از انرژی آن استفاده شود یا با انرژی اندک، انرژی بسیار تولید کند. با کشف یا تعیین اصول اول و دوم ترمودینامیک، معلوم شد که همهی این نوع طرحها نشدنی بود؛ به اصلاح ادیبان، مبتکران این طرح، آب در هاون میکوبیدند و بز نر میدوشیدند. در کمیسیون صنایع و معادن و نفت مجلس اول، تنها روحانی کمیسیون گفت که طلبهای دستگاهی اختراع کرده است که وقتی راه میافتد، بلاتوقف برق تولید میکند؛ با آن اختراع میتوان تمام روستاها را برق داد. مهندسان کمیسیون به اتفاق گفتند که این مخالف قانون بقای انرژی و نشدنی است. آن روحانی نمیتوانست نشدنی بودن آن به اصطلاح اختراع کذایی را باور کند، گفت: چرا چنین علیه یک طلبهی مخترع که اختراعاش خیر میرساند، مخالفت میکنید؟ بدبختانه چندی بعد، مجلهی سروش صدا و سیما از سر بیاطلاعی از قانون اول ترمودینامیک، تصویر رنگی آن طلبه و یک دستگاه در پیش وی را با شرح همان مدعیات اختراع و امکان برقرسانی به روستاها را چاپ کرد. روحانی مذکور چاپ آن مطالب را ملاکی برای صحت ماجرا پنداشت و به توهم توطئه توسط تعدادی مهندس باور یافت. دیگر نتوانستیم «شدنی نبودن» عیان یک دستگاه ساده و ابتدایی در مهندسی مکانیک را به آن روحانی کمیسیون بفهمانیم. ولی بعدها باید دریافته باشد که اگر چنان چیزی شدنی میبود، میماند و به همه برق میرساند. با کف که نمیتوان آبیاری کرد. دو دهه پیش خوانده بودم که کسانی که رسالهی دکترایشان شکست خورد، یعنی به طریقی مدعیاتشان شدنی نبود، در کره جنوبی مورد حمایت قرار گرفتند. در واقع، هم دانشجو، هم استاد راهنما، هم گروه داوران طرح پیشنهادی (proposal) تصور میکردند که رساله شدنی بود، ولی نبود. به زبان ساده، همه میپنداشتند که در چاه عمیق آب هست و دانشجو به درون چاه رفت، ولی در چاه آب نبود یا رفتن بیشتر نشدنی بود. حال به خاطر توانایی در چاه عمیق رفتن و آب نیافتن، از دانشجو حمایت میشود و حتی ممکن است به این توانایی دکترا بدهند. یعنی نشدنی بودن از نگاه گروه متخصص هم ممکن است پنهان بماند. متأسفانه تعامل کاستی علمی مخاطبان از یکسو و شیادی عالمان قلابی از سوی دیگر، توهمات «شدنی بودن» میزاید. با اندکی جستوجو در زمینههای علمی، مقولهی«علمنما» (pseudo-science) مطرح میشود. «علمنما» همان علمدروغین است، مانند پزشک نما یا روحانینما. در «علمنما» ادعاهای علمی «نشدنی» در پوشش «شدنی» است. خوشوقتانه، علم به سوی شناخت روزافزون مرزهای شدنی و نشدنی بودن است.