۱-کسی که این طرح را ارائه کرده نه تاجزاده را میشناسد و نه شاهزاده را!وحدت این دو تفکر مثل وحدت قطب منفی و مثبت مغناطیسی و الکتریسیته است که با هم تجمیع نمیشوند.سوابق تاجزاده نشان میدهد که با تفکر شاهزاده خارج نشین حکایت جمع اضداد است،چون تاجزاده سالها با رژیم سلطه شاهنشاهی فردمحور مبارزه کرده و هیچگاه آن رژیم را تأیید نکرده است.
۲-تفکر اصلاحطلبی تاجزاده با اندیشه براندازی شاهزاده مخالف دارد ،زیرا او برای استقرار جمهوری اسلامی تلاش کرده و برای بقای آن در جبهه اصلاحات مبارزه میکند.طرح اتحاد مذکور بر اساس فروپاشی نظام ارائه شده که اساسا با جبهه اصلاحات و نظر تاجزاده منافات و مغایرت دارد.
۳-اگر طراح با قصد تطهیر شاهزاده را دارد ،سوابق خانواده شاهزاده نشان میداد که رژیم غیر دموکراتیک بود.پدرش باکشتن جوانان وطن در کمیته ساواک و تاراج اموال ملت توسط عمه اش در قمارخانه های کان فرانسه، با آب زمزم هم تطهیر نخواهد شد.اگر طراح این طرح میگوید شاهزاده توبه کرده و نمیخواهد راه پدر را ادامه دهد.خسارت ملت را بپردازد.
۴-این طرح نشان دهنده این است که طراح آن همانطور که در دولت اصلاحات به لحاظ بی خبری از وضعیت در کیهان علیه اصلاحات اقدام میکرد ،امروز هم نیز از تفکر جامعه و اصلاحات بی خبر است لذا به او پیشنهاد میشود کمی بیشتر در امر سیاسی کشور مداقعه کند.
۵-این پیشنهاد شبیه پیشنهاد لنین به میرزا کوچک خان است که از او خواست حکومت مارکسیست -لنیسیست در ایران ایجاد کند ،میرزا در پاسخ به لنین نوشت تو جامعه ایران را نمیشناسی!لازمه ایجاد حکومت کمونیستی در ایران تخریب مساجد و مکانهای مقدس مذهبی است که ریشه در جان مردم دارد. این امکان پذیر نیست!
۶- خواست جبهه اصلاحات از حاکمیت اجرای کامل قانون اساسی به ویژه اصول۲۳،۲۴،۲۷،۳۰،۳۲،۳۳،۳۶،۳۸،۴۹ است که مترقی است و میتواند کشور را با انتخاب آزاد و رقابتی به یک نظام دمکرات تبدیل کند.
نویسنده در پایان توصیه میکند مصلحین تلاش کنند اتحاد جبهه اصلاحات حفظ شود و با طرحهای غیر عملی وحدت این جبهه را خدشه دار نکنند.