ستاره صبح، فائزه صدر: بازار ارزی همسایگان، ارتباطی مستقیم با بازار ارز ایران برقرار کرده است، تاجاییکه به عقیده کارشناسان اقتصادی، صبح هر روز «درهم» امارات به «ریال» ایران تبدیل میشود و نرخ ارز را در تهران مشخص میکند. هر تکانهای در بازار ارزی هرات در میدان فردوسی تهران التهاب پدید میآورد. پرسش این است که آیا بازار آزاد ارز به بازار های موازی چشم دوخته یا نرخ ارز تحت تأثیر عوامل دیگری دچار نوسان میشود؟ ستاره صبح در گفتوگو با هادی کشاورز، اقتصاددان به بررسی این پرسش پرداخته که در ادامه میخوانید:
چه عواملی بر نرخ ارز تأثیر گذار است و نرخ های اعلامی در بازار آزاد کجا تعیین میشوند؟ آیا میتوان نرخ دلار امارات یا دلار هرات و دیگر بازارها را عامل افزایش نرخ ارز دانست یا خیر؟ عوامل کاهش ارزش پول ملی در داخل کشور وجود دارد. چند سال است که تورم بالای 40 درصد داریم و از طرفی با بی ثباتی اقتصادی، مالی و سیاسی روبهرو هستیم. این موضوعات زمینه کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارز را به وجود آورده است. در چنین شرایطی کافی است رخدادی سیاسی اتفاق بیفتد تا نرخ ارز نسبت به آن واکنش نشان بدهد. ضمن اینکه در اقتصاد ایران بحث انتظارات وجود دارد و در یک دهه گذشته مردم به این نتیجه رسیدهاند که در چنین شرایطی نرخ ارز میتواند به هر بهانهای افزایشی باشد، بنابراین جامعه منتظر و آماده مواجهه با افزایش نرخ ارز است. فضای عمومی آماده افزایش نرخ ارز است و هر اتفاقی از جمله حمله موشکی به اسرائیل که رخ داد میتواند منجر به افزایش نرخ ارز شود. یا بحث حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید میتواند منجر به افزایش نرخ ارز شود.از این منظر نمیتوان قبول کرد که منشا افزایش نرخ ارز صرفا در خارج از کشور باشد چون ریشه های افزایش نرخ ارز در داخل کشور وجود دارد.
افزایش نرخ ارز در بازه زمانی کوتاه چه نسبتی با قواعد اقتصادی دارد؟ آیا نباید به این افزایش های یک شبه سوءظن داشت و منشا آن را مورد مطالعه قرار داد؟ وقتی انتظارات وجود داشته باشد، بازار های موازی اثر گذار خواهند بود. نکته مهم این است که شرایط لازم وجود دارد و انتظارات شکل گرفته است. به طور مثال اگر ثبات سیاسی ایجاد شود بازار هرات نمیتواند به صورت فعلی در بازار ارز ایران اثر گذار باشد.
در این شرایط وظیفه بانک مرکزی چیست؟ به عنوان یک اقتصاددان چقدر نقش بانک مرکزی را مثبت ارزیابی میکنید؟ ادبیات اقتصادی این نکته را پذیرفته است که اصلی ترین نهاد در مسائل مربوط به ارز بانک مرکزی است و تمام مسئولیت متوجه بانک مرکزی است. ولی این حرف تنها در ادبیات اقتصادی مورد قبول است. ولی در ساختار اقتصادی ایران بانک مرکزی استقلال عمل ندارد و نمیتواند پاسخگو باشد. در ساختار فعلی اقتصاد ایران دست بانک مرکزی بسته است. بی ثباتیهایی که در اقتصاد وجود دارد اجازه نمیدهد بانک مرکزی به تنهایی مشکلات را حل کند. همیشه سلطه سیاست مالی بر سیاست پولی را داریم و بانک مرکزی عملا نمیتواند سیاست فعالی را دنبال کند تا بتواند به اهداف اش برسد. حاکمیت باید به این نتیجه برسد که ساختار معیوب اقتصادی را اصلاح کند. نمیتوان گفت بانک مرکزی تنها مسئول و تنها مقصر عدم حل مسئله است. دست بانک مرکزی در کنترل نرخ ارز بسته است. در شرایط فعلی باید به ریشهها توجه کرد. یکی از ریشهها بحث نقدینگی بود و بانک مرکزی تلاش میکند نقدینگی را کنترل کند و در شرایط فعلی از این منظر نقد های فراوانی متوجه این مجموعه است. در کل باید گفت ریشه های افزایش نرخ ارز اهمیت بالایی دارند که این عوامل به بانک مرکزی بر نمیگردند.
علم اقتصاد برای ایران امروز با این تورم و با ارزش فعلی ریال چه نسخهای دارد؟ بهترین شیوه برای کنترل التهابات بازار ارز چیست؟ حکمرانی خوب بهترین پاسخ این است. باید حکمرانی اقتصادی اصلاح شود تا بتوانیم به آینده امیدوار باشیم در غیر این صورت هیچ سیاست و نسخه اقتصادی به نتیجه نخواهد رسید. این یک قاعده پذیرفته شده است که وقتی مشارکت پایین باشد جامعه از سیاستها پشتیبانی نخواهند کرد. اقتصاد ایران به دلیل مسائل سیاسی در معرض شوک های مختلف است. در چنین شرایطی نمیتوان از بانک مرکزی انتظار داشت که سیاست مطلوبی داشته باشد و آن را به نتیجه برساند. باید در شیوه حکمرانی تجدید نظر شود و اصلاحاتی انجام گردد. اقتصاد از ریل توسعه خارج شده و باید به مدار توسعه برگردد.