کد خبر : 612606 تاریخ : ۱۴۰۳/۲/۱۸ - 02:59
درباره کتاب «تفکر سریع و آهسته» | بخش دوم ستاره صبح- بخش نخست معرفی کتاب «تفکر سریع و آهسته» نوشته «دنیل کانمن» که توسط محمد طبیبیان اقتصاددان ترجمه‌شده در شماره قبل به چاپ، که در این شماره بخش دوم آن را می‌خوانید.

موجودی محدود «توجه»
«دنیل کانمن» به این نکته می‌پردازد که «توجه» خود یکی از منابع کمیاب است و نیازمند تخصیص. به این معنی که ظرفیت ذهن هر فرد برای بذل‌توجه یا تخصیص منابع توجه محدود است و این محدودیت ماخذ رفتارهای خاص ذهن انسان و تصمیم‌گیری‌ها توسط فرد است. رفتارهای اجتماعی ما نیز ناظر بر این محدودیت است. هنگامی‌که یک راننده در یک جاده باریک مشغول سبقت گرفتن از یک کامیون یا اتوبوس است، سایر سرنشینان بزرگ‌سال اتومبیل ناخودآگاهانه صحبت کردن خود را متوقف می‌کنند. چراکه به‌طور غریزی می‌دانند که راننده بایستی منابع محدود توجه خود را به کار دیگری مبذول دارد که همانا عبور اتومبیل از شرایط بالقوه خطرناک سبقت در جاده باریک است. علاوه بر آن راننده نیز احتمالاً برکار خود آن‌چنان متمرکز است که صحبت آن‌ها را نیز نمی‌شنود. بذل‌توجه نیز مانند ظرفیت محدود کاری ما یک منبع محدود است. بنابراین نیازمند تخصیص برای کاربردهای مختلف. یعنی اگر مصروف مطلبی شد درآن‌واحد برای مطلب دیگر مقدار کمتری از آن در اختیار فرد خواهد بود.

کور دیدن فعالیت‌ها
تمرکز توجه بر یک فعالیت ممکن است ما را عملاً در مورد سایر فعالیت‌ها کور کند حتی نسبت به برانگیزنده‌هایی که معمولاً توجه ما را جلب می‌کنند، ما را بی‌توجه نماید. برای بررسی این مطلب یک آزمایش با مشارکت تعداد زیادی از داوطلب‌ها انجام‌شده است. برای شرکت‌کنندگان یک ویدئو کوتاه نمایش داده‌شده که در آن دو تیم وجود دارند، یک تیم لباس سیاه و دیگری لباس سفید به تن دارند و یک توپ بسکتبال را به یکدیگر پاس می‌دهند. از شرکت‌کنندگان ناظر ویدیو خواسته‌شده که تعداد مواردی که توپ بین سفیدپوشان ردوبدل می‌شود را بشمارند و بعد از پایان ویدئو اعلام کنند. در این ویدئو فردی نیز لباس گوریل بر تن از وسط میدان بازی عبور می‌کند. پس از پایان ویدئو از مشاهده‌کنندگان در مورد اینکه آیا چنین صحنه‌ای را دیده‌اند پرسش شد. بیش از نیمی از افراد اظهار داشتند که اصولاً چنین چیزی ندیده‌اند. پس از بازپخش مجدد نیز این افراد تأکید می‌کنند که در ویدیو اول عبور گوریل از میان میدان بازی وجود نداشته است.

پرهیز از توجه ویژه به یک‌چیز
«کانمن» به این نکته اشاره می‌کند که توجه شدید به یک مطلب چشم فرد را به دیدن سایر حقایق بارز می‌بندد و مهم‌تر از آن، فرد نسبت به این کور شدن خود نیز دچار کوری است. در همین تحقیق گروه مقایسه دیگری نیز شرکت کردند که از آن‌ها خواسته نشده بود تعداد دفعاتی که توپ بین بازیکنان سفیدپوش ردوبدل شده است را بشمارند، بنابراین تمرکز خاصی نیز به یک وجه از ویدئو وجود نداشته. این گروه همگی عبور گوریل را مشاهده کرده بودند. به این معنی که تمرکز توجه به یک وجه از واقعیت، توجه را از سایر جنبه‌ها منحرف می‌کند. اگر چنین تمرکزی وجود نداشته باشد بخشی از انرژی توجه ناظرین می‌تواند صرف دیدن سایر واقعیت‌ها شود.

کنترل رسانه‌ها
«کانمن» به این رویکرد که حکومت‌های توتالی‌تر متمایل به کنترل تمامی رسانه‌ها هستند اشاره می‌کند و دلیل آن را نیز زائل کردن تمامی ذخیره انرژی «بذل‌توجه» مردم به تبلیغات خاص و ایجاد شرایطی می‌داند که امکان توجه به سایر حقایق منتفی شود و اصولاً" مردم نتوانند بخشی از واقعیت‌های بارزی که در اطراف آن‌ها در جریان است را ببینند. در آزمایش‌های عملی، درجه بذل‌توجه و میزان نیرویی که فرد برای به‌کارگیری سیستم دو استفاده می‌کند را با درجه و مدت باز شدن عنبیه چشم افراد شرکت کنند می‌سنجند.

محدودیت تمرکز ذهن و افزودن یک
مغز کسی که برای فکر کردن شدید ذهن خود را به کار می‌برد گلوکز بیشتری مصرف می‌کند. علاوه بر آن شاخص این فعالیت باز شدن عنبیه چشم است که در مطالعات آزمایشگاهی با تاباندن شعاع مادون‌قرمز به چشم شرکت‌کننده سنجیده می‌شود. کانمن و روان‌شناسان مختلفی که در این زمینه مطالعه کرده‌اند از این یافته که ظرفیت توجه و تمرکز ذهن بسیار محدود است دچار شگفتی هستند. برای نشان دادن این نکته نیز آزمایش ساده‌ای را پیشنهاد می‌کنند. اعداد چهاررقمی را به‌صورت تصادفی ایجاد کنید و برای فرد شرکت‌کننده بخوانید (مثلاً 3764) و از او بخواهید که به‌صورت ذهنی به هر رقم آن عدد یک را اضافه کند و در طی دو ثانیه جواب آن را (4875) اراده نماید. پس از مدت کوتاهی ذهن افراد قادر به ادامه نیست. به این آزمایش "افزودن یک" می‌گویند. اگر به‌جای عدد یک، عدد سه به‌صورت ذهنی به هرکدام از اعداد تشکیل‌دهنده عدد چهاررقمی اضافه کنیم خستگی و وادادن ذهن بسیار زودتر حاصل می‌شود. این نتیجه بسیار نگران‌کننده‌ای است و تبعات بسیار در امور اقتصاد و جامعه دارد. برای مثال در یک مطالعه کارکرد تعدادی قاضی که بایستی پرونده‌های محکومین متعددی را برای بررسی صدور حکم بخشودگی مطالعه می‌کردند، موردبررسی قرار گرفت. معلوم شد که با نزدیک شدن به ظهر که قضات گرسنه (گلوکز مغز کاهش‌یافته) و خسته شده‌اند، به‌صورت سیستماتیک تعداد موارد صدور حکم بخشودگی کاهش می‌یافته است.

اثر متقابل پیش ذهنیت و رفتار
بخشی از فعالیت سیستم دو ذهن به هوش مربوط می‌شود. لکن بخشی که به تفکر منطقی مربوط است قابلیت فراگیری و کسب مهارت تأمل و تعقل را دارد و با آموزش و تمرین می‌تواند به تنبلی ذاتی خود فائق آید. در کتاب «تفکر سریع و آهسته» نمونه‌هایی از تحقیقات آورده شده که در آن اثر بهبود کارکرد سیستم دو را در وجوه مختلف زندگی علمی و اجتماعی افراد نشان می‌دهد. ازجمله‌اینکه افراد برخوردار از سیستم دو فعال‌تر نرخ رجحان زمانی کوچک‌تری دارند و این امر تأثیر بسزایی بر امور مختلف زندگی فرد ازجمله آمادگی بیشتر برای پس‌انداز و همچنین سرمایه‌گذاری فرد بر سرمایه انسانی دارد. اثر متقابل پیش ذهنیت و رفتار روان‌شناسان از دیرباز به پیوستگی مفاهیم در ذهن انسان آشنایی داشته‌اند و عبارت «تداعی معانی» را برای آن به‌کاربرده‌اند. به این معنی که یک ایده در ذهن انسان ایده‌های دیگر را نیز بیدار کرده و به خاطر می‌آورد. اولین مباحث مربوط به این موضوع به نظریه دیوید هیوم فیلسوف اسکاتلندی در قرن 18 برمی‌گردد. لیکن روان‌شناسان معاصر به این نتیجه رسیده‌اند که هم پیوندی فقط مختص ایده‌ها نیست. بلکه مجموعه‌های متعددی از ایده‌ها، احساسات و نفسانیات، خاطره‌ها و تصاویر و رفتارها با یکدیگر پیوند دارند. آن‌هم نه پیوندی منفرد و آگاهانه بلکه آنچه در ذهن می‌گذرد پیچیده و گوناگون است و فقط ضمیر آگاه ما، بخشی از آن را به شناخت یا وجدان بیدار تبدیل می‌کند. این کارکرد پیچیده از دست آوردهای سیستم یک است.

ما کمتر ازآنچه فکر می‌کنیم خودمان را می‌شناسیم.
این کارکرد سیستم یک به‌صورت دست‌مایه‌های سریع از تجربه گذشته، ما را برای حوادث حال و آینده آماده کرده و توشه فکری و شناختی و رفتاری فراهم می‌کند. فرض کنید در یک رستوران برای شام پیتزا خورده‌اید و شب در منزل دچار مسمومیت غذائی و درد و ناراحتی و تهوع شده و مجبور به مراجعه به بیمارستان شده‌اید. شنیدن کلمه پیتزا برای مدتی شمارا به یاد نکات مختلفی می‌اندازد علاوه بر آن رفتارهای خاصی را نیز بروز می‌دهد مانند درهم‌کشیده شدن صورت و احساس و ابراز انزجار و عبور ناخودآگاه از پیاده‌رو دیگر زمانی که در خیابان از نزدیکی آن رستوران عبور می‌کنید... دانسته‌های جدید روان‌شناسان در مورد دعوت افکار و ایده‌ها و احساسات و اعمال از یکدیگر آن‌ها را به تحقیق در مورد جنبه‌های دیگری از کارکردهای ذهن رهنمون شده است که اثر متقابل پیش ذهنیت و رفتار انسان بر یکدیگر است.

جمله‌سازی
به این آزمایش توجه کنید: گروهی از دانشجویان هجده‌تا بیست و یکسال را در یک سالن جمع می‌کنند و به آن‌ها مجموعه‌هایی از پنج کلمه می‌دهند تا با چهار کلمه از هر مجموعه جمله‌ای بسازند. در این مجموعه‌ها کلمه‌هایی وجود دارد که دلالت به سن و سالخوردگی می‌کند. مانند عصا، دندان مصنوعی، ازکارافتادگی، موی سفید و ازاین‌دست. به تعدادی دیگر از دانشجویان در همان محل همان نوع آزمون داده‌شده بدون اینکه کلمات دلالت خاصی به سالخوردگی و پیری داشته باشد. پس از تکمیل این آزمون از دانشجویان خواسته می‌شود که به سالن دیگری در انتهای راهرو بروند برای مرحله دیگر آزمون. لیکن درواقع هدف اصلی این تجربه مشاهده و سنجش همین راهپیمایی ازیک‌طرف راهرو به انتهای طرف دیگر است. مقایسه این دو گروه نشان می‌داد که گروه اول (که جملاتی حاکی از پیری ساخته‌اند) به‌طور متوسط کند تر حرکت و دیرتر به‌طرف دیگر راهرو رسیده‌اند. نکته جالب اینکه این افراد متوجه استنتاج کهولت در جملاتی که ساخته‌اند نیز نشده‌اند. درصورتی‌که سیستم یک ذهن، این مفاهیم را برگرفته و بخشی از رفتارهای این جوانان را به‌صورت رفتار افراد مسن تنظیم کرده است. در آزمایش مکملی یک روان‌شناس آلمانی از گروهی دانشجو خواسته است تا در اطراف اتاقی با سرعت کند قدم بزنند. در حد یک‌سوم سرعت متعارف قدم زدن معمولشان. پس‌ازآن از آن‌ها خواسته‌شده که از کلماتی که در آزمون کتبی به آن‌ها داده‌اند استفاده کرده و جملاتی بسازند. این افراد نیز موارد مکرر جملاتی ساخته‌اند که نشان‌دهنده اشاره به کهولت و پیری دارد. به این معنی که در تحقیق اول نشان داده شد که مفهوم ذهنی بر رفتار تأثیرگذار است و مورد دوم نشان‌دهنده تأثیر تجربه رفتاری بر ادراک ذهنی است.

تأثیر مفهوم ذهنی بر رفتار
در این مورد تحقیقات میدانی بسیاری انجام‌شده که در کتاب کانمن در مورد آن‌ها به‌تفصیل توضیح داده‌شده. برای مثال از تعدادی شرکت‌کننده خواسته‌شده که یک مداد را به‌صورت افقی در دهان خود نگه‌دارند که این ترتیب لب‌ها را در حالت کشیده قرار می‌دهد. از تعدادی نیز خواسته‌اند که یک مداد را به‌صورت عمودی بین لب‌ها قرار دهند، در این حالت لب‌ها به‌صورت جمع شده قرار می‌گیرد. برای هر دو گروه لطیفه‌های مشابه گفته‌شده و مشاهده‌شده که گروه اول به لطیفه‌ها بیشتر خندیده‌اند! به‌عنوان نمونه دیگر اگر از افرای خواسته شود که مثلاً کلمه‌ای چهارحرفی که یک حرف وسط آن ازقلم‌افتاده مثل «ک.. اب» را تکمیل کنند. اگر قبلا"با این افراد در مورد خوردن یا گرسنگی صحبت شده باشد بیشتر افراد این کلمه را به‌صورت مثلاً «کباب» تکمیل می‌کنند. اگر در مورد تحصیل یا آموزش صحبت شده باشد آن را به‌صورت «کتاب» تکمیل می‌کنند. بنابراین پیش ذهنیت‌ها نه‌تنها از طریق معانی و مفاهیم بلکه از طریق حالت‌ها نیز قابل ایجاد هستند. این آزمایش‌ها بسیار ساده و قابل تکرار هستند و در مراکز علمی مختلف و به شکل‌های متنوع انجام‌شده و نتایج حاصله تصدیق شده است.