به نظر شما درگیری بین ایران و اسرائیل تا کجا ادامه مییابد؟آیا ایران به این حمله واکنش نشان میدهد یا خیر؟ بنده معتقدم ایران میتواند به حمله اسرائیل واکنش نشان دهد اما این موضوع متفاوت است، از اینکه به لحاظ راهبردی چه شرایطی حاکم است. ایران از توان نظامی لازم برای وارد آوردن ضربات جدی به اسرائیل برخوردار است.اما اعتقاد دارم به رغم این شرایط اگر ایران وارد جنگ با اسرائیل شود در میدانی بازی کرده که نتانیاهو و افراطیون صهیونیست طراحی کردند. امروزه در برخی رسانهها و برخی موضع گیریها میبینیم که برخی افراد به کسانی حمله میکنند که میگویند ایران نباید وارد چالش شود.این افراد کسانی هستند که به هشدار های امثال بنده از 7 اکتبر(15 مهر) توجه نکردند.بنده در همان روز موضع گیری کردم و گفتم هدف اسرائیل کشاندن ایران به جنگ است و ایران نباید در این زمین بازی کند. به ویژه در آن زمان گفتم توازن دیپلماسی-میدان باید حفظ شود اما متأسفانه این اتفاق نیوفتاد و ایران در حاشیه تحولات دیپلماتیک قرار گرفت. تحولات دیپلماتیک به نوعی بود که برای اولین بار اسرائیل در جهان محکوم شد اما ایران نتوانست با این تحولات هماهنگ شود. حتی زمانی که قطعنامه شورای امنیت و سازمان ملل صادر شد نماینده فلسطین برای اینکه نامی از ایران نبرد از اعراب تشکر کرد. در طول همان ایام دو مقابله اتفاق افتاد یکی اسرائیلیها که به منافع و نیروهای ایرانی حمله میکردند و هدفشان این بود که ایران را وارد جنگ کنند و تاکنون هم مسئولیت هیچ اتفاقی را نپذیرفتند و عملیاتشان را در خدمت تبلیغات قرار ندادند. در طرف مقابل مسئولان ایران با طرح شعارها و ادعاهای تند سعی کردند کشور را به یک موازنه استراتژیک با اسرائیل بکشانند.بسیاری از افرادی که از انتقام سخت صحبت میکنند غافل بودند در شرایط کنونی بین ایران و اسرائیل ادعای انتقام سخت و انتقام نگرفتن باعث میشود موضع راهبردی کشور تضعیف شود. لذا تهدیدهای غیر عمل از مسئولان ایرانی باعث شد اسرائیلیها گستاخ تر بشوند و این گستاخی همچنان ادامه دارد. در طول سه شب اخیر تظاهرات چند ده هزار نفری به خیابان های اسرائیل برگشته است و نتانیاهو میداند اینبار اگر جنگ را ادامه ندهد به یک مرده سیاسی تبدیل میشود. جریانات افراطی که به دنیال جنگ بی پایان هستند میدانند که به هر نحوی شده باید جنگ را با ایران ادامه دهند هدف اسرائیلیها همین است و متأسفانه بازیگران مختلف هم سود خود را در همین راستا میبینند.به طور مثال روسیه از هفت اکتبر(15 مهر) تاکنون خود را در یک بهشتی میبینند که ناشی از اشتباهات دیگر بازیگرها است. علاوه بر ان کشورهای عربی از 7 اکتبر( 15 مهر) بیشترین سود اقتصادی را تاکنون بردهاند.اما متأسفانه منافعی که در حال سوختن است منافع ایرانی و فرزندان ایرانی است که در حال شهید شدن هستند. خیلی از رسانهها اکنون شرایطی را شکل دادند که شبیه به شرایط قبل از جنگ ایران و عراق است.لذا معتقدم در شرایط کنونی ایران باید به گونهای عمل کرد که وارد این میدان جنگی نشویم زیرا اسرائیل در انزوا به سر میبرد و سعی میکند بازیگر دیگری مثل ایران را شریک خود در این شرایط کند اما در عوض معتقدم رویدادی که در دمشق شکل گرفت شبیه به حمله به کنسولگری ایران در مزار توسط طالبان است. در آن زمان هم فضا احساسی شد اما به نظر من تصمیمی که در آن زمان گرفته شد بهتر از تصمیمی بود که قبل از جنگ با عراق گرفته شد. صدام یکی از اولین کسانی بود که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت اما به شدت تحریک شد که به ایران حمله کند و خطوط گسل دو طرف فعال شد و یک جنگ خانمان سوز بین دو کشوری شکل گرفت که دشمنان مشترکی داشتند. اگر ایران و عراق وارد جنگ نمیشدند و رابطه عادی داشتند با فروش نفت به دو قدرت اصلی منطقه تبدیل میشدند و میتوانستند به کشورهای غربی و شرقی توجه نکنند.تمام کشورهای منطقه از این جنگ صاحب سود شدند. اما در زمانی که توطئه طالبان در دهه 1370 علیه ایران شکل گرفت در آن زمان ایران برخورد احساسی نکرد و وارد میدان تحریک جنگ نشد. اکنون هم عرض میکنم آنچه که از ناحیه اسرائیل علیه ایران شکل میگیرد جنگ نیست بلکه یک فتنه است.لذا نباید با برخوردهای احساسی کشور را وارد میدانی کرد که برای ایران یک کمین گاه و برای افراطیون صهوینیست به یک میدان نجات تبدیل میشود. ایران باید بداند که تنها است و باید به تنهایی منافع ملی خود را تشخیص دهد.ایران میتواند ضربه کاری به اسرائیل بزند اما این کار ممکن است کشور را به کمین جنگ با اسرائیل بکشاند. اما اگر جنگ را به عنوان فتنه تعریف کنیم معنایش این است که باید از فتنه پرهیز کرد و بدانیم در چالش های آینده که شکل میگیرد این چالشها تکلیف فتنه گران را روشن میکنند.کسانی که ایرانیها را شهید کردند خودشان در فتنه های داخلی از بین خواهند رفت.بنابراین لازم است با عقلانیت از این فتنه عبور کرد.