کد خبر : 591471 تاریخ : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸ - 11:19
ستاره صبح آنلاین در گفت‌وگو با امان‌الله قرائی مقدم، جامعه‌شناس بررسی کرد خسارت نخبه ستیزی/ تصمیم به ترک وطن ارتباط با دخالت در زندگی مردم اتفاق می‌افتد/ اگر تضادها به رسمیت شناخته نشود، حفظ نخبگان ممکن نخواهد بود ستاره صبح، فائزه صدر: نخبگان سرمایه‌های ارزشمندی هستند که وجودشان عامل رشد و توسعه کشور است. وقتی کشور از نخبگان تهی شود، فرایند توسعه در آن جامعه کند خواهد شد.در دنیای مدرن سرمایه انسانی مهمتر از سرمایه مادی است، زیرا این انسان ها هستند که جوامع را به پیشرفت می رسانند یا اینکه باعث عقب ماندگی جامعه می شود. علی اکبر صالحی گفته که هر نخبه که از کشور خارج می شود مثل این است که 5 میلیون دلار به اقتصاد کشور خسارت وارد می شود. در سال‌های اخیر روند مهاجرت متخصصان ایرانی شتاب گرفته که برای آینده کشور خطرناک است. روز یکشنبه سه وزیر پیشین در نشستی به آسیب‌شناسی مهاجرت نخبگان پرداختند و از عواملی همچون شیوه حکمرانی و دلایلی که باعث سرخوردگی و مهاجرت می شود پرده برداشتندو به لحاظ اهمیت این برداشت ها ستاره صبح در شماره روز گذشته خود نظر این سه وزیر را بازتاب داد. در ارتباط با این نشست ستاره صبح تا با امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس گفت‌وگو یی انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

  به عقیده شما ترویج گفتمان "هر کی میخواد، جمع کنه بره" یا "مملکت مال حزب الهی‌هاست" چه تأثیری بر مهاجرت نخبگان دارد؟
وقتی در جامعه مردم به‌سختی از عهده تأمین معاش خود برمی‌آیند و با مشکلات فرزندان خود را بزرگ می‌کنند، با صرف هزینه‌های گزافی آن‌ها را تحصیل‌کرده بار می‌آورند و به‌طورکلی تأمین زندگی برای مردم سخت و پرهزینه است، شنیدن این حرف‌ها مثل نمک پاشیدن بر زخم است. شنیدن چنین اظهاراتی آستانه تحمل افراد را پایین می‌آورد و شاید حتی کسی که به مهاجرت فکر نمی‌کند هم بعد از شنیدن این حرف‌های توهین‌آمیز به فکر رفتن از کشور بیفتد. کسانی که در رسانه به مردم اهانت می‌کنند، می‌خواهند به قیمت فراری دادن بخشی از ایرانیان، کشور را دربست برای خودشان مصادره کنند. مهاجرت در ادامه این زخم خوردن‌ها اتفاق می‌افتد. تصمیم به ترک وطن در ادامه دخالت در حوزه‌هایی از زندگی مردم اتفاق می‌افتد. از طرفی وقتی در برخی حوزه‌ها ناکارآمدی وجود دارد، راضی کردن نخبگان جامعه به ماندن در چنین فضایی دشوار خواهد بود. انقلاب یک ویژگی مهم داشت و آن مردمی بودن است. انقلاب برای این پیروز شد که همه ایرانیان را جذب کرد و مشارکت داد. مردم ایران با دیدگاه‌ها، تفکرات و باورهای گوناگون متحد شدند و انقلاب کردند. چرا امروز کسانی که ادعای انقلابی گری دارند نمی‌توانند تضادهای فرهنگی موجود در جامعه را به رسمیت بشناسند؟! اگر تضادها در داخل کشور به رسمیت شناخته نشود، در حفظ نخبگان موفق نخواهیم بود.

 

  آیا منزوی کردن نخبگان بخشی از سیاست خالص‌سازی است؟ آیا می‌توان امیدوار بود که با مشارکت دادن نخبگان در روند اداره کشور می‌توان از مهاجرت جلوگیری کرد یا خیر؟
عدم توجه به شایسته‌سالاری تأثیر منفی خود را در اقتصاد و مدیریت نشان داده است. امروزه نابرابری‌ها در عرصه استخدام و دعوت به همکاری از سوی نهادها یکی از دلایل مهاجرت نخبگان است. هر انسانی چه نخبه و چه یک فرد معمولی به شغلی مناسب احتیاج دارد تا ضمن بروز و ظهور توانمندی‌ها و استعدادهایش، درآمدی کافی برای گذران زندگی داشته باشد. یا بعضاً دعوت به کار می‌شوند ولی حقوق و مزایای شایسته‌ای برای این افراد در نظر گرفته نمی‌شود. در این شرایط چه راهی جز مهاجرت پیش پای اوست؟! عدم توجه به شایسته‌سالاری نخبگان را ناامید می‌کند. در شرایطی که شایستگان به‌کارگماشته نمی‌شوند، برخی بدون داشتن علم، تجربه و تخصص مناصب را اشغال کرده‌اند. وقتی چنین افرادی در سمت‌های مدیریتی قرار می‌گیرند برای اینکه زیر سایه افراد متخصص قرار نگیرد نخبه ستیزی می‌کنند. فضای محیط‌های اداری و جو درون‌سازمانی ازجمله دلایل مهاجرت است.

 

  فرار نخبگان به چه میزان تحت تأثیر تصمیمات کلان و با منشأ حکمرانی معیوب است؟
در پاسخ به این سؤال شما باید بگویم هیچ پدیده‌ای به‌اندازه مهاجرت نمی‌تواند نشان‌دهنده کیفیت حکمرانی باشد. چرا افغانستان بیشترین مهاجران را در دنیا دارد؟ چرا آمار مهاجرت ایرانیان در دو دهه گذشته افزایش پیداکرده است؟ واکنش جامعه به مشکلات کشور، نارضایتی سیاسی و اقتصادی و ناامیدی از وضع موجود با پدیده مهاجرت خود را نشان می‌دهد. شکاف بین حکمرانی و جامعه ازجمله علل مهاجرت نخبگان است. همان‌طور که عواملی مثل ثبات سیاسی، حاکمیت قانون، استقلال دانشگاه‌ها، مبارزه با فساد اداری و دیگر عوامل ازجمله جذابیت‌های کشورهای مهاجرپذیر برای نخبگان است. به تعریفی دیگر افزایش مهاجرت زنگ خطری برای حکمرانان است.