کد خبر : 591360 تاریخ : ۱۴۰۲/۱۱/۱۱ - 03:15
دستیابی به فاز و فرکانس مثبت روان

هدی ملک آسا

دانش‌آموخته ارشد روانشناسی

 

دو کلمه «فاز و فرکانس» در دنیای الکترونیک کاربرد دارد. هم‌فازی به معنای گسترش خواص یکسان در یک ماده است. مثلاً یک لیوان آب در تمام نقاطش خاصیت یکسان مایع بودن و خواص متعلق به آب را در خود دارد. فرکانس، تعداد انجام یک کار مشخص در زمان است. انجام یک کار تکراری در واحد زمان، فرکانس نامیده می شود. در علم روانشناسی نیز در روابط بین فردی از مفهوم هم‌فازی و هم فرکانسی استفاده می‌شود.

مفهوم هم‌فازی وهم فرکانسی در روابط بین فردی به هم نزدیک هستند. هم فرکانس بودن در روابط به همسو بودن افکار و خواسته‌ها و اعمال هر فرد با خودش (خود واقعی نه خود آرمانی) اشاره دارد. وقتی فرکانس مغز هر فرد برای خودش مشخص باشد می‌تواند در راستای فرکانس مغزی خودش روابط را شکل دهد. یعنی نقاط قوت و ضعف یا احساسات منفی و مثبت خود را بشناسد. هم‌نشینی با افرادی که فرکانسشان همسوی باهم باشند منجر به برقراری روابط صمیمانه و لذت‌بخش می شود. مغز هر فرد فرکانس‌های مخصوص به خود را دارد. فرد وقتی در رابطه با فردی دیگر قرارمی‌گیرد این فرکانس‌ها قابلیت تقویت یا تضعیف پیدا می‌کنند. افزایش هوشیاری و تمرکز باعث تقویت فرکانس مغزی انسان می‌شود. هر فرد برای زندگی‌اش تصمیماتی می‌گیرد و روابط عمیق و صمیمانه یا انزوا، خشونت و پرخاشگری را تجربه می‌کند. وجود روابط با افراد هم فرکانس، تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی افراد دارد. انسان‌های هم فرکانس در طول زندگی به سمت یکدیگر جذب می‌شوند. افرادی که افکار شادی‌بخش و رشد دهنده و مثبت دارند یکدیگر را پیداکرده و با تأثیرپذیری از افکار مثبت اعمال مثبت انجام می‌دهند.افرادی که افکار کسالت‌آور، افسرده کننده و منفی دارند یکدیگر را پیداکرده و با نوع نگاه و رفتار خود به جذب افراد شبیه به خود پرداخته و تأثیر منفی از یکدیگر دریافت و آن را تقویت می‌کنند. در یک مطالعه دانشمندان متوجه شدند نهنگ‌ها هم شبیه انسان‌ها دارای ارتعاش یا فرکانس مغزی هستند. دانشمندان محیط‌زیست علت تنهایی نهنگ در سال‌های عمر او را در ارتعاش مغز آن یافتند. ارتعاش مغز نهنگ فرکانس او را طوری تنظیم می‌کند تا برای زنده ماندن بیشتر، تنهایی را برگزیند. نهنگ ها بقای خود را در نبودن سایر نهنگ‌ها در نزدیکی خود می‌دانند. آنچه افراد از طریق دیدن درمی‌یابند منجر به ایجاد افکار در ذهن فرد می‌شود. بنابراین باید روی آنچه دیده می‌شود حساسیت داشت چراکه می‌تواند زندگی فرد را جهت دهد.

افرادی که افکار مثبت دارند با تقویت آنچه در زاویه دیدشان قرار می‌گیرد به‌طور آگاهانه به تقویت فرکانس مثبت مغز خود پرداخته و می‌توانند در هر جمعی که وارد می‌شوند افراد هم فرکانس با خود را پیدا کنند و به رشد خود بهبود بخشند.

 

دستیابی به فرکانس‌های تعالی‌بخش

شکاف بین خواسته (آرزو) و داشته (واقعیت زندگی) کاسته نمی‌شود مگر با کسب مهارت کنار آمدن، سازگاری و تاب آوری با دنیای واقعی. فرد سالم باید به جای برخورد سختگیرانه، سرزنشگرانه و تنبیه یا بی‌توجهی و بی‌تفاوتی نسبت به دیگران، خود را سرشار از احساسات مثبت مهربانی، ملایمت و حمایت کند. به این ترتیب تأثیر افکار و احساسات منفی در زندگی افراد کمتر می‌شود. هرچه وضعیت سلامت روانی فرد وخامت بیشتری داشته باشد، افکار ویرانگر منفی بیشتر به فرد حس درماندگی و ناامیدی القا می‌کنند. برای رسیدن به حس آرامش و رهایی از حال بد بهتر است به‌طور موقت از شرایط سخت و وخیم فاصله گرفت تا بتوان در جایگاه جدید نگاه مثبت را پیدا کرد. با پیدا کردن جایگاه جدید، امکان تحمل درد و رنج برای فرد مهیا می شود. باارزش بخشیدن به تحمل درد و رنج و با بالا رفتن شجاعت و تاب تحمل شرایط نامناسب که فرد در حال تجربه‌ی آن است، می‌تواند به اصول اخلاقی زندگی معنا بخشید و راه‌حل‌های بهتری برای مواجهه با مسئله یافت. تظاهر به انکار درد و رنج در زندگی و پاک کردن صورت مسئله دستاوردی جز بی‌معنا شدن زندگی برای فرد ندارد. پذیرفتن درد و رنج و دیدن بخش‌هایی مثبت زندگی، مهارت مهمی است که بسیاری افراد توانسته‌اند برای زندگی بهتر به‌مرورزمان و با تمرین به آن دست یابند.