کد خبر : 591265 تاریخ : ۱۴۰۲/۱۱/۷ - 03:06
سهم انگلیس از جنگ غزه

آوی شلیم

10 مه 2023

تارنمای میدل لیست ای

برگردان و کوتاه سازی علی اصغر شهدی

[email protected]

رشته ناگسستنی دوگانگی، دروغگویی و شیطنت، سیاست خارجی بریتانیا را از بالفور تا نکبه و تا امروز به هم متصل می کند.

انگلیس شرایطی را ایجاد نمود که نکبت فلسطینی را ممکن کرد.

در سال 1327 ( 1948)  فلسطینیان یک فاجعه جمعی با ابعاد عظیم را تجربه کردند: حدود 530 روستا ویران شدند. بیش از 62000 خانه تخریب شد. حدود 13000 فلسطینی کشته شدند. و 750000 فلسطینی، دو سوم جمعیت عرب کشور از خانه های خود رانده و آواره شدند.

صهیونیسم در ذات خود همواره یک جنبش شهرک نشین-استعماری بوده است. هدف نهایی آن ایجاد یک کشور مستقل یهودی در فلسطین بر روی هر چه بیشتر زمین و با کمترین تعداد اعراب در داخل مرزهای آن بود.

جنبش صهیونیسم با منطق استعمار شهرک نشینان به پیش رانده شد. استعمار مهاجران نوعی سلطه است که مشخصه آن چیزی است که پاتریک ولف مورخ آن را « منطق حذف » نامیده است. رژیم های استعماری شهرک نشین به دنبال خاموش کردن مردم بومی یا حداقل از بین بردن خودمختاری سیاسی آنها بودند. حذف مردم بومی پیش شرط سلب مالکیت زمین و منابع طبیعی آن است.

نوام چامسکی، روشنفکر برجسته یهودی-آمریکایی، مشاهده کرد که "استعمار شهرک نشین افراطی ترین و سادیستی ترین شکل امپریالیسم است". ویژگی بارز استعمار شهرک نشینان بی رحمی و بی توجهی به قانون، عدالت و اخلاق است.

جنبش صهیونیستی اگر نگویم چیزی جز بی رحمی نبود، برنامه ای برای همکاری با جمعیت بومی عرب و برای منافع عمومی نداشت. برعکس، قصد داشت آنها را جایگزین کند. تنها راه تحقق و تداوم پروژه صهیونیستی اخراج تعداد زیادی از اعراب از خانه ها و تصرف سرزمینشان بود.

در واقع، صهیونیسم به طرز فریبنده ای با استفاده از یک اصطلاح ملایم تر – موسوم به "انتقال"،  پشت این اخراج ها قرار می گرفت و پنهان می شد .

استعمار شهرک نشینان صهیونیست از طریق بند ناف به بریتانیا ، قدرت برتر استعماری اروپایی آن روز، متصل می شد . بدون حمایت بریتانیا ، جنبش صهیونیستی نمی‌توانست به درجه‌ ای از موفقیت دست یابد که راسا در تلاش برای تشکیل دولت، آن را به دست آورد.

بریتانیا این امکان را برای شریک کوچک خود فراهم کرد تا به طور سیستماتیک کنترل کشور را آغاز کند. با این حال، مسیر رسیدن به کشور هموار نبود. جنبش صهیونیسم از زمان پیدایش خود در اواخر قرن نوزدهم با یک مانع بزرگ در مسیر خود مواجه شد: سرزمین رویاهایش از قبل سکونت گاه مردم دیگری بود. انگلیس به صهیونیست ها این امکان را داد تا بر این مانع غلبه کنند.

در 12 آبان  (2 نوامبر 1917) بریتانیا اعلامیه بدنام بالفور را صادر کرد . به نام آرتور بالفور، وزیر امور خارجه، وعده حمایت بریتانیا از ایجاد «خانه ملی برای مردم یهود در فلسطین» را داد.

هدف از این اعلامیه جلب کمک یهودیان جهان در جنگ علیه آلمان و امپراتوری عثمانی بود.

در سال 1296 شمسی ( 1917میلادی) منطقه ای که بعدها فلسطین نام گرفت، هنوز تحت سلطه عثمانی بود. اعراب 90 درصد جمعیت کشور و یهودیان 10 درصد را تشکیل می دادند و تنها دو درصد از زمین را در اختیار داشتند. اعلامیه بالفور یک سند کلاسیک استعماری بود زیرا حقوق ملی را به اقلیت کوچکی اعطا می کرد در حالیکه  عبارت کم ارزش تر«حقوق مدنی و مذهبی» را برای اکثریت قائل بود.

برای افزودن بر توهین، از اعراب، که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت را تشکیل می‌دهند، به عنوان «جوامع غیریهودی در فلسطین» یاد کرد. لذا، مقاومت اعراب در برابر سلطه بریتانیا از همان ابتدا اجتناب ناپذیر گردید.

در 19 مرداد 1298 ( 11 اوت 1919) بالفور در یادداشتی که مکرراً نقل شده است، نوشت : «صهیونیسم، چه درست و چه غلط، خوب یا بد، ریشه در سنت‌های دیرینه، در نیازهای کنونی، در امیدهای آینده، اهمیتی بسیار عمیق‌تر از خواسته‌ها و تعصبات 700000 عرب که اکنون در آن سرزمین باستانی ساکن هستند  دارد.»

به عبارت دیگر، اعراب به حساب نمی آمدند، به گونه ای که حقوق آنها، از جمله حق طبیعی آنها برای تعیین سرنوشت ملی که بالفور آن را "امیال و تعصب"نامید،  رد می شد.

در تیرماه 1301 ( ژوئیه 1922) جامعه ملل به بریتانیا قیمومیت فلسطین را اعطا کرد. وظیفه قیمومیت این بود که مردم محلی را برای خودگردانی آماده کند و زمانی که آنها توانایی اداره خود را پیدا کردند، قدرت را تحویل دهد.

بدون حمایت بریتانیا، جنبش صهیونیستی نمی‌توانست به موفقیتی که در تلاش برای ایجاد کشور دست یافته بود، دست یابد.