کد خبر : 590932 تاریخ : ۱۴۰۲/۱۰/۲۰ - 02:44
سوق‌دهنده‌ها و بازدارنده‌ها در مسیر رشد را بشناسیم

هدی ملک آسا

دانش‌آموخته ارشد روانشناسی

 

افراد زیادی با قسمتی از شخصیت خود زندگی می کنند. آنها در مسیر زندگی به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌توانند حمایتی از اطرافیان خود بگیرند. این افراد می‌پندارند که اطرافیان آنها را درک نمی‌کنند و آنها در سختی‌های روزگار خود تنها و بی‌پناه هستند. این افراد از شخصیت خود واقعی فاصله می‌گیرند و با پنهان کردن بخش‌هایی از شخصیت خود، چهره‌ای دیگر از خود را به نمایش می‌گذارند. احساس خوشایند و قابل‌قبول بودن در نگاه دیگران به صورت افراطی می‌تواند افراد را از خود واقعی دور کند. ترس از شکست علت اصلی گرایش افراد به فاصله گرفتن از خود واقعی است. چراکه آنها هنوز جرئت مندی لازم برای زندگی اجتماعی را پیداکرده‌اند.

وقتی فرد براین باوراست که اگر خود واقعی مورد قضاوت قرارگیرد بازنده خواهد شد، ترجیح می‌دهد نقاب بر چهره زده و به صورتی نمایش دهد تا موضوع خوب پیش رود. آنچه پذیرش خود واقعی را دشوار می‌سازد، پیام‌های مثبت و منفی والد است که در ذهن فرد ضبط‌شده است به این پیام‌ها «سوق‌دهنده و بازدارنده» می‌گویند.

 

اثر سوق‌دهنده‌ها و بازدارنده‌ها بر سلامت روان

سوق‌دهنده‌ها با افعال مثبت و بازدارنده‌ها با افعال منفی بیان می‌شوند. سوق‌دهنده‌ها ظاهری گول زننده دارند و فرد به‌اشتباه فکرمی‌کند با انجام آن دستورات، رشد و پیشرفت خواهد کرد. سوق‌دهنده‌ها و بازدارنده‌ها افراد را مجبور به گرفتن تصمیمات نمی‌کنند بلکه فرد با انتخاب خودش تحت سلطه آنها قرار می‌گیرد. درروش تحلیل رفتار متقابل با شناسایی دقیق انواع سوق‌دهنده‌ها و بازدارنده‌ها فرد می‌آموزد که می‌تواند با تخلیه به هنگام فشار ناشی از بار پیام‌های مثبت و منفی والد، شخصیت خود واقعی را بپذیرد و توانمندی لازم برای گرفتن تصمیمات صحیح را پیدا کند.

 

5 نوع سوق‌دهنده

کامل باش - همیشه دیگران را خشنود کن - سخت‌کوش باش - قوی باش - عجله کن.

افراد در بعضی تعاملات بین فردی بعد از پایان معاشرت به سطح پایینی از انرژی می‌رسند و احساس خستگی وکیل بودن سراپای وجودشان را می‌گیرد. وقتی اساس تصمیمات فردی سوق‌دهنده‌ها و بازدارنده‌ها می‌شوند انتظار بالغانه عمل کردن بی‌فایده است. بازخوردهای منفی ثمره انتخاب‌ها و تصمیمات نادرست است. فرد سختی‌ها را به جان می‌خرد تا کامل باشد. فرد تمام احساسات خود را سرکوب می‌کند تا بتواند همه اطرافیان را خشنود سازد. فرد توانایی ابراز عواطف خود با بهره‌گیری از کلمات را ندارد. فرد به آهستگی زندگی ناسالم را تجربه می‌کند. برخی افراد هم به دلیل عدم آگاهی، متوجه وخامت اوضاع نمی‌شوند.

 

بازدارنده‌ها کدام‌اند؟

وجود نداشته باش - خودت نباش - تو نمی‌توانی - بزرگ نشو - نزدیک نشو - بیمار باش - فکر نکن - احساس نکن.

یکی از شاخص‌های رشد یافتگی جوامع، اشتغال زنان است. اما این پرسش مطرح است، آیا همه زنان توانمندی لازم جهت مدیریت صحیح بین وظایف محیط کار و منزل رادارند؟ برای مثال وقتی زنی با بازدارنده «تو نمی‌توانی» وارد بازار کار شوی، نقش مادری و همسری را بر دوش دارد و فرصت فکر کردن بالغانه را پیدا نمی‌کند؛ دچار آشفتگی می‌شود که تأثیر آن روی خانواده و همکارانش مشخص است. فرد با ارزیابی روحیات خود و با شناسایی بازدارنده «تو نمی‌توانی» بالغانه تصمیم می‌گیرد که در محل کار بماند و به خوبی از پس وظایف خود برآید. اگر فرد کارنکردن در بیرون از منزل را انتخاب کرد با رضایتمندی و طیب خاطر باید تصمیم بگیرد. اما اگر فرد نیاز به احساس ارزشمند بودن و حس مفید بودن دارد؛ دو انگیزه مهم در ترجیح زنان بر انتخاب کار بیرون از منزل است که با آموزش و مدیریت می‌توان انتخاب آگاهانه صورت گیرد.

تظاهر به توانمندی نکته مهم در امر بازدارنده‌هاست. وقتی فرد به توانایی‌های لازم برای دست یافتن به حوزه خاص راه نیافته است، یعنی فرد از خود واقعی فاصله گرفته و در دام بازدارنده‌ها گرفتارشده است. برای نجات از این تنگنا راهی جز شناخت بازدارنده‌ها و پذیرفتن مسئولیت عواقب انتخاب آنها در تصمیمات زندگی وجود ندارد. با پذیرش توانمندی‌های خود واقعی فرد به روش‌های لازم جهت ایجاد تغییرات مثبت و تعالی‌بخش انسانی دست می‌یابد.