تا اینجا وضعیت معلمان در دولت سیزدهم چگونه بود؟ آیا وزارت آموزش و پرورش توانست همکاران فرهنگی شاغل و بازنشسته اش را راضی کند یا خیر؟ اگر تنها یک وزارت خانه مستحق رسیدگی باشد، وزارت آموزش و پرورش است زیرا آینده کشور در دست این مجموعه است. دولت باید با نگرش واقع بینانه به نقش آموزش و پرورش بنگرد. وزارت آموزش و پرورش مشکلات عدیده ای دارد یکی از مهمترین مسائل آموزش و پرورش کشور لزوم ارتقای منزلت اجتماعی معلمان است. که این مهم به اراده مسئولین، برنامه ریزی مستمر و اقدام و عمل نیاز دارد. ارتقای توانمندی، انگیزه بخشی و معیشت معلمان باید توامان مورد توجه قرار بگیرد. تامین و تربیت معلمان شایسته از ضرورت های محوری آموزش و پرورش است. دانش آموزی که وارد مدرسه می شود باید به چشم نیروی آینده ساز کشور دیده شود و با این هدف که کشور فردا به دست این دانش آموزان سپرده می شود برایشان برنامه ریزی شود و تربیت شوند، وقتی دانش اموزان در فضای بی عدالتی آموزشی رشد می کنند از ان ها چه انتظاری می رود. دولت باید به سرعت برای رفع بی عدالتی آموزشی برنامه ریزی و اقدام کند. آموزش و پرورش با چند چالش عمده مواجه است. نخستین چالش وضعیت معلمان در این مجموعه است. معلم یکی از عناصر آموزشی است و نقشی کلیدی و تعیین کننده دارد. تا معلمانی دارای ویژگی های شخصیتی و حرفه ای عالی، دارای دانش، مهارت و توانمندی، دارای منزلت اجتماعی و سطح رفاه بالا نداشته باشیم، نظام آموزش و پرورش کار آمد نخواهیم داشت. چالش مهم بعدی کیفیت آموزش است. از آموزش و پرورش چه توقعی می رفت و امروز شاهد چه نتیجه ای هستیم؟ در همه ابعاد از فضاهای آموزشی و تجهیزات گرفته تا نیروی انسانی و برنامه های درسی همه باید مورد دقت، توجه و بازبینی قرار بگیرند. فلسفه رتبه بندی این است که در میان معلمان رقابت ایجاد کند و انگیزه ای برای افزایش کیفیت عملکرد آنها باشد. وقتی رتبه بندی و پاداش تشویقی وجود داشته باشد به تبع آن افزایش کیفیت آموزش نیز به تبع آن رخ می دهد. اما بهبود معیشت معلم نه یک پاداش و تشویق بلکه یک ضرورت است. معلمین به عنوان کارمندان دولت و شاغلین در یکی از حساسترین شغل های اجتماعی باید از معیشت خوبی برخوردار باشند.
کمبود معلم یکی از مشکلات آموزش و پرورش در سال تحصیلی است. با وجود خروجی بالای دانشگاه ها چرا وزارت آموزش و پرورش با این مشکل روبرو شد؟ این روند از سال های گذشته شروع شد اما امسال به دلیل اینکه شاهد اوج بازنشسته شدن معلم ها و خروج آن ها از فضای تدریس بودیم، این کمبود بیشتر احساس شد. افزایش جمعیت دانش آموز و کاهش نیرو های آموزشی از چالش های آموزش و پرورش است. نگاه صرفه جویانه کلاس های درس را بدون معلم گذاشته، حرکت به سمت خصوصی سازی و به خدمت گرفتن معلم از روش هایی غیر از استخدام رسمی سبب ساز این کمبود است. مدیریت آموزشی از گرایش های رشته مدیریت، یک علم نوین است. روح آموزش و پرورش ما از کمبود معلم رنج نمی برد بلکه از بی توجهی به علم مدیریت آموزشی در عذاب است. البته در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی نیز تمایل کمی برای معلم شدن وجود دارد. قوانین استخدامی در وزارت آموزش و پرورش دست و پا گیر است. برای استخدام رسمی معلم از طریق دانشگاه فرهنگیان اقدام می شود و بخش بزرگی از تحصیلکرده هیا دانشگاهی عملا نمی توانند معلم شوند. نگاه ایدئولوژیکی تلاش می کند تا آموزش و پرورش را در اختیار بگیرد و راه را برای دیگر نگاه ها ببندد.
به کیفیت آموزش اشاره کردید آیا وزارت آموزش و پرورش امروز می تواند ادعا کند اصولی اولیه مثل آموزش رایگاه و عدالت آموزشی را اجرا می کند؟ تنها راه ارتقای شاخص توسعه انسانی و پیشرفت، توجه ویژه به آموزش و پرورش و اجرای طرح ها و برنامه های بلند مدت در این مجموعه است. آیا انگیزه های مدیران وزارتخانه و تصمیم گیران این نهاد یکی و بر این اساس است؟! متاسفانه به دلیل شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی، تورم و فشار های اقتصادی که وجود دارد، جایگاه آموزش و پرورش و اهمیت ذاتی اش از آنچه که تاکنون می دیدم و برایمان رضایت بخش نبود، نیز پایین تر آمده است. دانش آموزان باید از دولت و مدرسه مطالبه کنند تا شرایط مطلوبی برای آنها به وجود بیاورد. مشارکت واقعی والدین در جایگاه مدیریتی، نظارتی و پشتیبانی یک نیاز و خلا در آموزش و پرورش است. این جای خالی باید پر شود. باید به بنیان ها برگردیم به اینکه دانش آموز آینده ساز است و مشکلات امروز آموزش و پرورش، بحران های فردای کشور خواهد بود. باید به کیفیت آموزش، به عدالت آموزشی و آموزش رایگان برگردیم.