کد خبر : 590437 تاریخ : ۱۴۰۲/۹/۲۸ - 04:01
عادل برکم، کارشناس آموزش در گفت‌وگو با ستاره صبح آنلاین عنوان کرد: زیان حضور روحانیون در نظام آموزش طبقاتی/ وقتی آموزش طبقاتی باشد هر طبقه بر اساس توان مالی مدرسه انتخاب می‌کند ستاره صبح، فائزه صدر: تعلیم و تربیت از بزرگ‌ترین دغدغه‌های خانواده‌ها است. این در حالی است که وضعیت معیشتی خانوار ایرانی تنزل پیداکرده و مجبور است هزینه بیشتری برای آموزش فرزند اختصاص دهد چون «آموزش رایگان»، به عبارتی زینت دهنده قانون اساسی مبدل شده است. در چنین شرایطی شنیدن خبر جذب 100 هزار روحانی در بدنه آموزش‌وپرورش این سؤال را برای خانواده‌ها ایجاد می‌کند که چگونه افرادی که در حوزه آموزش‌های لازم برای محیط مدارس، تعلیم ندیده‌اند، عهده‌دار چنین وظیفه خطیری خواهند شد؟ وزارت آموزش‌وپرورش با مشکلات بی‌شماری ازجمله کمبود معلم روبرو است. در چنین جایگزین کردن مبلغین دینی با نیروهای علمی و خبره آموزشی چه تبعاتی خواهد داشت؟ ستاره صبح در این رابطه گفت‌وگویی با عادل برکم، کارشناس آموزشی انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

  آموزش‌وپرورش با مشکلات زیادی ازجمله کمبود معلم و شیوه‌های آموزشی ناکارآمد روبرو است. بهترین راه‌حل برای کاستن از این مشکلات چیست؟ 
کمتر کسی است که از مشکلات آموزش‌وپرورش خبر نداشته باشد و نداند شیوه درست آموزش چیست؟ همه می‌دانیم که آموزش‌وپرورش در مسیر درستی حرکت نمی‌کند، حتی اهالی همین وزارت، کارمندان، معلمان، مدیران و کارشناسان همین مجموعه هم به‌خوبی مشکلات و عیوب آموزش‌وپرورش را می‌شمارند، سؤال این است که باوجود علم به این مشکل چرا اصلاحی صورت نمی‌گیرد و اتفاق مثبتی نمی‌افتد؟!
با توجه به تعداد دانش آموزان و محاسبه والدین آن‌ها جمعیت بزرگی در کشور با مشکلات این حوزه درگیر هستند، حوزه آموزش‌وپرورش بیشترین منتقد را دارد. در دانشگاه‌ها و در رسانه‌ها در نقد نظام آموزشی کشور و عملکرد وزارت آموزش‌وپرورش صحبت می‌شود. در توضیح شیوه‌های غلط آموزشی مقاله‌های زیادی نوشته‌شده است. مگر می‌شود سال‌های متمادی جمعیت کثیری از مردم از نقصی بزرگی در نظام آموزشی خبر داشته باشند و بدانند خروجی نظام آموزشی کشور مطلوب نیست، ولی در عمل کسی کاری نکند!
چرا نسبت به شیوه‌های آموزشی و محتوا، شاهد اعتراض نیستیم؟ چرا اتفاقی برای نظام آموزشی نمی‌افتد و هرسال شاهد ضعیف‌تر شدن نهاد تعلیم و تربیت هستیم؟ نتایج آزمون‌های معتبری که کیفیت یاددهی و یادگیری دانش آموزان و کیفیت دانش عمومی را بررسی می‌کند، هرسال تأسف‌آورتر از سال قبل است.
پاسخ بی‌تفاوتی جامعه نسبت به ضعف تعلیم و تربیت را باید در نظام طبقاتی جست. برخی از طبقات که صدایی ندارند تا خواسته‌هایشان به گوش مسئولین برسد. دغدغه‌های طبقه متوسط نیز شنیده نمی‌شوند، چه برسد به این‌که دغدغه‌ها عملیاتی شوند؛ زیرا سطح تصمیم گیر، اعتنایی به خواسته جامعه ندارد.
مسئولین به لحاظ اقتصادی، خود در طبقه مرفه تعریف می‌شوند. مدارس فرزندان این طبقه جدا از دوطبقه پایین‌تر است. دغدغه‌ای که بسیاری از اقشار جامعه در مورد تحصیل فرزندان خود در مدارس عادی دارند، برای این طبقه معنی ندارد.
کسانی که قدرت، توان سیاست‌گذاری و توان اجرایی دارند، ازنظر درآمد در طبقه مرفه جامعه تعریف می‌شوند و مدارس فرزندانشان جدا از مدارس اقشار دیگر است و طبیعی است که آن‌ها دغدغه آموزشی کمتری داشته باشند.
نظام آموزشی ما طبقاتی است. هر گروه و طبقه یا از جامعه از سطوح پایین تا کارگران و کارمندان و فرهنگیان گرفته تا طبقات مرفه به نسبت درآمدی که دارند، مدرسه‌ای را برای تحصیل فرزندانشان انتخاب می‌کنند.
وقتی آموزش طبقاتی است هر طبقه بر اساس توان مالی‌اش مدرسه‌ای را انتخاب می‌کند و به‌نوعی راضی می‌شود. طبقات مرفه فرزندانشان را به مدارسی ثبت‌نام می‌کنند که یکی از مدارک لازم زمان ثبت‌نام، پاسپورت فرزند است! دانش آموزان در این مدارس به تور دور اروپا می‌روند. به زبان‌های مختلف درس می‌خوانند و به نیاز آن‌ها پاسخ داده می‌شود. چنین امکاناتی برای خانواده‌های طبقه مرفه جالب است و باعث می‌شود صدای اعتراضی از آن‌ها بلند نشود. فرزندان بسیاری از مسئولین، تصمیم گیران و مدیران نظام هم در همین مدارس درس می‌خوانند.
در طبقات متوسط هم کسانی که هزینه بیشتری برای آموزش فرزندان خود در نظر گرفته‌اند، کودکانشان را به مدارس هیئت‌امنایی می‌فرستند. آموزش طبقاتی، جداسازی و تنوع مدارس باعث شده امروز حدود 24 نوع مدرسه در کشور داشته باشیم. این تنوع هر گروهی را طوری راضی کرده و خانواده‌ها اعتراض نمی‌کنند. آن اقلیت کم برخورداری که بیشترین صدمه را از طبقاتی شدن آموزش می‌بینند ذاتاً صدایی ندارند و مسائلشان آن‌قدر زیاد است که عدم تأمین نیازهای آموزشی در میان مشکلات بی‌شمار گم‌شده است. عدالت آموزشی در طبقات کم برخوردار جامعه دغدغه‌ای لاکچری است.

 

  آیا می‌توان گفت حوزه تصمیم گیر صرفاً به این دلیل که در طبقه اقتصادی مرفه تعریف‌شده با مشکلات آموزش‌وپرورش آشنایی ندارد؟
آشنایی دارند، ولی خودشان ذی‌نفع نیستند. بسیاری از سرمایه‌گذاران و سهامداران مدارس خاص در این گروه قرار دارند.
آموزش 3 دهه پیش توسط افرادی از همین قشر در کشور کالایی شد. این گروه بانی این وضعیت هستند چطور می‌توان انتظار داشت که علیه وضعیتی که ایجاد کرده‌اند کار کنند؟!
بنیان نظام آموزشی این است که هر چه بیشتر پول بدهید آموزش بهتری می‌گیرید. در چنین نظامی هر چه والدین درآمد و ثروت بیشتری داشته باشند، فرزند از آموزش باکیفیت‌تری برخوردار خواهد شد. به‌این‌ترتیب یکی از گروه‌هایی که به آموزش باکیفیت دسترسی دارد همان گروهی که در حوزه کلان آموزش کشور، تصمیم گیر است، در آموزش غیرانتفاعی ذی‌نفع است.
ماسال‌ها از گروهی خواستار اصلاح نظام آموزش‌وپرورش کشور بودیم که خود بنیان‌گذار و مدافع وضع موجود بودند و بنا نبود برای تغییر این وضعیت کاری انجام بدهند. کافی است لیست بنیان‌گذاران، مؤسسان، مدیران و سرمایه‌گذاران مدارس خاص منتشر شود، خواهید دید که اسم بسیاری از کسانی که برای اصلاح نظام تعلیم و تربیت دست به دامانشان بودیم، در همین لیست است!

 

  کالایی شدن نظام آموزش چه نسبتی با عدالت آموزشی دارد؟! با توجه به جایگاه عدالت‌خواهی در انقلاب آیا نباید درصدد تغییری جدی در حوزه آموزش‌وپرورش باشیم؟ آیا عدالت آموزشی امروز شکل مطالبه به خود گرفته یا خیر؟
وضع موجود برخلاف عدالت است، ایده بنیادی آموزش‌وپرورش بر این اساس است. وزیر فعلی در کمال خونسردی اعلام می‌کند هرکسی آموزش باکیفیت می‌خواهد باید پول بیشتری خرج کند.
وقتی وزیر این‌چنین آشکار از نبود عدالت آموزشی صحبت می‌کند چطور می‌توان انتظار داشت در بدنه و در سطوح پایین‌تر به آموزش برابر برسیم.
امروز همه می‌دانیم که در حوزه تعلیم و تربیت چه‌کاری درست و چه‌کاری غلط است ولی در سطوح عالی و در بخش تصمیم گیر ایده دیگری در دستور کار قرار دارد و اراده‌ای برای تغییر و اصلاح ساختار وجود ندارد.
کار درست این بود که مدارس خصوصی به شکل امروزی، توسعه پیدا نکند و آموزش برابر، رایگان و فراگیر باشد. ولی اجرای چنین ایده‌ای منافع افراد طبقه مرفه و تصمیم گیران را به خطر می‌اندازد. 
با طبقاتی شدن آموزش و تنوع مدارس و جمع شدن گروه‌های اجتماعی مختلف در مدارس متفاوت، در کلیت جامعه اتحاد و هم‌صدایی دیده نخواهد شد. چون در چنین جامعه‌ای کودکان خود را هم‌سفره با دیگر هم‌سالان خود نمی‌بینند. در چنین نظام آموزشی جوانان خود را هم نوشت باهم نخواهند دید و به این نکته پی می‌برند که مشترک‌المنافع نیستند.
وضع آموزش‌وپرورش بد است. مدرسه باید محیطی برابری ساز باشد. فضای مدرسه باید به کاستن بی‌عدالتی‌ها کم کند و پله‌ای برای ساختن جامعه برابر باشد. اما امروز مدارس ما به نابرابری‌ها ضریب می‌دهند و نابرابری را مشروع جلوه می‌دهند. کسانی که در این فضای نابرابر رشد می‌کنند، دستاوردهایشان را به‌پای تلاش و پشتکار خود می‌گذارند و به نابرابری مشروعیت می‌دهند.

 

  خبر جذب روحانیون در بدنه آموزش‌وپرورش ازجمله مواردی است که ایده ایدئولوژی زدگی نهاد تعلیم و تربیت را تقویت می‌کند. نظر شما در این رابطه چیست؟
متأسفانه استارت این کار در دولت قبل زده شد. این حرکت‌ها از آغاز منتقدانی داشته و دارد.
من در دولت قبل علیه این حرکت توییت زدم و مصاحبه کردم و چنین تصمیماتی را به نفع آموزش و پروش نمی‌دانم.
موضوع بسیار حساس است. در حوزه آموزش‌وپرورش نباید دست به آزمون‌وخطا زد. نسل جدید با نسل‌های قبل تفاوت محسوسی دارد.