وضعیت بازار برنج ایرانی و خارجی و میزان استقبال خریداران چگونه است؟ آیا کمبودی در بازار وجود دارد که ضرورت واردات را تایید کند؟ بازار برنج ایرانی در رکود مطلق است. زیرا میزان خرید و فروش ناچیز است و فروش برنج دولتی، تجارتی و سازمانی نداریم. دخالت دولت در بازار برنج، فروش برنج ایرانی را به هم زد. امروز دولت خرید نمی کند، فروش تجارتی را هم از بین برده اند. تجار برنج بیش از 100 سال در مسیری مطمئن تجارت می کردند و برنج در تناژ بالا از شمال کشور به شهر های ایران ارسال می شد. در این روند سنتی، شاید دو تاجر هرگز همدیگر را ندیده بودند، اما تجارتی پر قدرت براساس عرضه و تقاضا در جریان بود. اما ورود دولت حدود 90 درصد تجارت سنتی برنج و بنکداری را از بین برد. ابتدا ارگان ها و ادارات دولتی شروع به خرید برنج کردند. دولت فروشگاه های زنجیره ای را وارد این چرخه کرد و آن ها را موظف به خرید برنج کرد. اما خریداران جدید براساس عرضه و تقاضا خرید نمی کردند آنها براساس منافعشان حرکت می کنند هر وقت دلشان خواست بازار را پایین می کشند و خرید می کنند و وقتی انبارهایشان پر شد قیمت برنج را بالا می برند. افت و خیز بازار برنج در سال های اخیر مربوط به مداخله این گروه ها است. دو سال پیش برنج طارم کیلویی 30 هزار تومان بود که با همین شیوه مداخله و خرید دولتی قیمت را تا کیلویی 120 هزار تومان بالا بردند. همان برنج در شهرستان ها به کیلویی 150 هزار تومان رسید. وقتی حجم دپوی برنجشان کاهش پیدا می کند قیمت را پایین می آورند تا خرید کنند. افت و خیز قیمت و رکود بازار برنج طبیعی نیست با مداخله بازار برنج را به هم زده اند. دولت ارگان ها را موظف به خرید برنج ایرانی کرده به این شرط که به عنوان جایزه خوش خریدی به ازای هر 100 تن خرید برنج ایرانی 3 تا 5 برابر مجوز واردات برنج خارجی می دهم. اگر دولت به این شکل ورود پیدا نمی کرد و بازار همچنان در دست بنکداران و تجار سنتی می ماند، برنج بر اساس عرضه و تقاضای واقعی، قیمت مناسبی داشت و در مسیر درستی حرکت می کرد.
به مساله برنج خارجی اشاره کردید، به عقیده شما سهم واردات برنج در رکود بازار چیست؟ قطعا برنج خارجی هم تاثیر خود را بر بازار گذاشته است ولی اینطور نیست که سهم صددرصدی داشته باشد، مشکل اصلی مداخله دولت است. واردات بی رویه برنج خارجی هم یکی از تبعات مداخله دولت است. مصرف برنج بالا است و کمبود برنج وجود دارد. سالانه حدودا دو میلیونو پانصد تا دو میلیونو هفتصد هزار تن تولید برنج داریم، ولی در برخی سال ها تا نزدیک به چهار میلیون تن مصرف داشته ایم. کمبود برنج یکی دو تن نیست بلکه بیش از یک میلیون تن کسری داریم. پس نمی توان به طور کامل از واردات برنج صرف نظر کرد ولی این واردات تا زمانی قابل قبول است که برنج ایرانی روی دست کشاورز نمانده باشد. واردات در هر حوزه ای باید با نظارت همراه باشد. نباید به طور فله ای شرط کنیم هر کس برنج خرید مجوز واردات می گیرد. نبود کنترل و کیفیت در حوزه واردات برنج فقط مربوط به کمیت نیست، در نظارت کیفی هم خوب عمل نکرده ایم، برنجی که وارد می شود از نظر کیفیت نباید از برنج ایرانی کمتر باشد، نه اینکه بدترین اقلام برنج را وارد کنند. تا آن جا که من اطلاع دارم سال گذشته حدود یک میلیونو هشتصد هزار تن برنج خارجی وارد کشور شده است البته این آمار مبادی ورودی رسمی است قطعا میزان برنج وارداتی در بازار بیش از این رقم است. چطور مسئولان بدون محاسبه میزان مصرف و میزان تولید کشور، مجوز این حجم از واردات را صادر می کنند؟! واردات بیش از نیاز بازار مصرفی، به تولید داخل ضربه می زند. چنین کاری اگر تعمدی نباشد، قطعا به دلیل ضعف مدیریتی است.
به نظر شما کاهش قدرت خرید مردم، تاثیر خود را در رکودی شدن بازار برنج نشان داده است یا خیر؟ به عقیده من 30 تا 40 درصد رکود بازار برنج ناشی از نبود قدرت خرید در جامعه است. شاید مساله فقر بزرگترین دلیل رکود بازار برنج نباشد چون سهم عوامل دیگر در رکود بازار بیشتر است ولی کماکان عامل ناتوانی اقتصادی خانوار، مهمترین دلیل است. وضعیت معیشتی فرهنگ مصرف را تغییر داده است. هر چقدر که صف های نانوایی ها شلوغ تر می شود و تقاضا برای نان بالا است به همان میزان مصرف سایر مواد غذایی کاهش پیدا می کند. صفی که جلوی نانوایی ها تشکیل می شود را در هیچ صنف دیگری نمی توانید ببینید. به دلیل مشکلات مالی است که می بینیم در نانوایی ها هر نفر یک بغل نان می خرد و به خانه می برد. این وضعیت نه تنها بازار برنج را از مشتری خالی کرده بلکه در مورد سایر مواد غذایی از جمله ماهی، گوشت قرمز و سفید و... هم وضعیت رکودی ایجاد کرده است. اگر از آمار های مربوط به 5 درصد برخوردار صرف نظر کنیم و وضعیت عموم مردم را در نظر بگیریم، می توانیم با اطمینان بگوییم که توان اقتصادی خانوار اجازه نمی دهد مثل سابق برنج بخرند.
به ماجرای افشای رانت شرکت چای دبش هم بپردازیم، در این پرونده شرکتی با گرفتن سفارش چای 14 دلاری چای 2 دلاری وارد کرده است. آیا در بررسی این مساله و موارد مشابه می توان بی توجهی به تولید داخل را به عنوان عامل ایجاد رانت و فساد معرفی کرد یا خیر؟ رقمی که شرکت چای دبش اختلاس کرده عددی نیست که در یکی دو روز بشود به آن میزان رانتخواری و کلاهبرداری کرد. این ماجرا ریشه ای و با سابقه است. اگر همین امروز به حساب و کتاب بسیاری از وارد کنندگان رسیدگی شود اعداد و ارقامی تاسف بار تر از این هم پیدا خواهد شد. من به عنوان یک تاجر که دسترسی به هر نوع رقم چایی دارم از اول عمرم تا به امروز چای ایرانی نوشیده ام وقتی تولید با کیفیت داریم چرا باید برای واردات مجوز بدهیم؟ فساد در این نقطه متولد می شود وقتی که نیاز کاذب ایجاد می شود. اگر از چایکاران لاهیجان و لنگرود حمایت شود، کشور کمبود تولید چای نخواهد داشت. تولید داخلی در مقابل دلالان و رانت خواران مظلوم واقع شده است. برنج، چای و مرکبات، کامپیوتر و موبایل و تبلت نیست که به دلیل نبود تکنولوژی تولیدشان در داخل، مجور به واردات هستیم. دو سال است که کسی مرکبات کشاورزان شمالی را نمی خرد. این محصولات با ارزش دور ریز می شود ولی همان اقلام را وارد می کنند. برنج به جز شمال در خوزستان، فارس، سرخس، ورامین، میانه، پارس آباد مغان، خرم آباد لرستان و درود و بسیاری از نقاط کشور کشت می شود. ظرفیت خودکفایی در کشور وجود دارد ولی تولید داخل را حمایت نمی کنیم. چند برابر کمکی که باید به دست کشاورز ایرانی برسد، به صورت رانت به جیب دلالان واریز می شود. امروز وضعیت برنج بدتر از مرکبات است و وضعیت مرکبات بدتر از چای است. تا زمانیکه منافع اشخاص، بر منافع ملی و منافع مردم اولویت داشته باشد، وضعیت همین است. پرونده چای دبش نمونه ای از ارجح بودن منافع شخص یا اشخاصی بر منافع ملی است.