کد خبر : 560123 تاریخ : ۱۴۰۲/۹/۱۱ - 02:29
علی صالح‌آبادی - مدیرمسئول هزینه ایران‌هراسی

حماس روز 7 اکتبر (15 مهر) به اسرائیل حمله کرد، حدود 1200 نفر را کشت و 249 نفر را به گروگان گرفت. از آن روز تا روز دوم آذر جنگ غزه ادامه داشت تا اینکه با فشار افکار عمومی جهان و آمریکا بر اسرائیل و فشار قطر بر حماس آتش‌بس موقت برقرار شد. در جریان آتش‌بس 240 زندانی فلسطینی با 81 گروگان اسرائیلی مبادله شدند و خانواده‌ها از آزادی آن‌ها خشنود شدند.
ازآنجاکه متاسفانه آتش جنگ روز گذشته دوباره شعله‌ور شده و ده ها فلسطینی بی‌گناه کشته‌شده‌اند، نوشتار پیش رو به این موضوع می‌پردازد که تندورها حرفی نزنند یا کاری نکنندکه بهانه به دست اسراییل و غرب بدهند و پای ایران به جنگ باز شود. علت این است که اسراییل همواره کوشیده پای ایران را به جنگ بکشاند تا آمریکا هم با ایران درگیر جنگ شود و سود آن به جیب اسرائیل و روسیه برود. مثل آنچه که احمدی نژاد در سازمان ملل گفت: اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود. برخی دیگر هم چنین حرف‌هایی را در گذشته و حال تکرار کرده‌اند.
وقتی افرادی که سخنانشان بازتاب ملی و بین‌المللی دارد چنین موضعی می‌گیرند، چند اتفاق توأمان رخ می‌دهد:
1-تقویت ایران هراسی در غرب و متحدان آن‌.
2-افزایش تحریم‌ها.
3-بهانه برای امنیت سازی برای اسرائیل.
4-فشار سیاسی، اقتصادی و امنیتی بر ایران.
5-افزایش کمک‌های نظامی، مالی و سیاسی به اسرائیل.
اگر تدبیر و درایت رهبری در جنگ اسرائیل با حماس نبود چه‌بسا گفتار تندورها پای ایران را به جنگ باز می‌کرد. البته شروع جنگ مثل کاری که حماس کرد ابتدایش خوشایند جلوه می‌کند؛ اما تداوم و نتیجه جنگ معمولاً تراژیک می‌شود. این قاعده در همه جنگ‌ها ازجمله در جنگ غزه قابل‌مشاهده و راستی آزمایی است.
اکنون‌که شعله‌های جنگ دوباره زبانه کشیده و جان بیگناهان را می‌گیرد، نویسنده به چند نکته اشاره می‌کند:
1-مناقشه 75 ساله اعراب با اسرائیل یک موضوع عبری-عربی-غربی است. عده‌ای در داخل و خارج تلاش می‌کنند ایران را ضلع چهارم این مناقشه قلمداد کنند. استناد آن‌ها به حرف‌های تندوتیز آرمان‌گراهای تندرو است که برای مردم هزینه درست کرده است.
2-مشاهدات میدانی نشان می‌دهد که مردم ایران به دلیل مشکلات اقتصادی، زیست‌محیطی، آلودگی هوا، ترافیک، گرانی و تورم هرچند جنایت‌های اسرائیل را محکوم می‌کنند و آن را مصداق نسل کشی می‌دانند، اما مسئله اصلی مردم نه مبارزه با آمریکاست و نه ماجرای فلسطین. بسیاری از اهل‌فن بر این عقیده‌اند که حل‌وفصل مسئله فلسطین در درجه نخست متعلق به سرزمین اصلی یعنی فلسطین و اعراب و در درجه دوم تشکیل دو دولت است. بستر برای تشکیل دولت واحد فلسطینی به دلیل حمایت آمریکا و همه کشورهای جهان بیش از هر زمان دیگری فراهم شده است.
مجلسی‌ها، دولتی‌ها و کسانی که دم از نابودی اسرائیل می‌زنند، باید بدانند که در عالم واقع و در قالب نظریه واقع گرایی در روابط بین الملل نه اسرائیل قادر است فلسطینی‌ها را از بین ببرد و نه فلسطینی‌ها می‌توانند اسرائیل را نابود کنند، بنابراین در این شرایط لازم است با آمریکا بر سر تشکیل دو دولت به توافق رسید، زیرا اسرائیل و حماس هر دو ایده دو دولتی را نمی‌پذیرند. آنچه بایدن در روزهای اخیر نوشته و گفته تشکیل دولت واحد فلسطینی به پایتختی بیت‌المقدس شرقی است. چنین اتفاقی می‌تواند به مناقشه اعراب و اسراییل پایان دهد. شرایط جهان به دلیل سکوت حکام و توده‌های عرب و از سوی دیگر فریاد وجدان‌های بیدار در کشورهای غربی فضایی به وجود آورده که می‌توان از طریق سازمان‌های بین المللی موضوع نسل کشی در غزه را برجسته کرد و آن را فریاد زد. حمایت از فلسطین  به معنای جنگیدن نیست بلکه حمایت حقوقی، سیاسی، اقتصادی در دنیای مدرن کارسازتر از حمایت نظامی است. جمله‌ای از یاسر عرفات نقل شده که وقتی آواره بود و هیچ سرزمینی در اختیار نداشت و سال 1995 بر سر تشکیل دولت خودگردان توافق کرد، گفته بود: ما نمی‌توانیم تا آخر آواره در هتل زندگی کنیم بلکه زمین در اختیار داشته باشیم تا از آنجا علیه اسراییل اقدام سیاسی یا نظامی انجام دهیم. کشتن زنان، کودکان و غیرنظامیان بستری را فراهم کرده که دولت مستقل فلسطینی متفاوت از دولت خودگردان فعلی در کرانه باختری شکل گیرد و مناقشه ریشه‌ای از بین برود. آن‌هایی که همواره مشت‌های گره کرده دارند، اگر اندکی فکر کنند و خودشان را به جای زنان و کودکان فلسطینی قرار دهند، درخواهند یافت که باید صدایشان و مشت‌هایشان را برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی که اکنون اجماع بر سر آن حاصل شده، بلند کنند.