ملّی شدن اراضی اطراف پارک وی تهران در سال ۱۳۴۸ وزارت منابع طبیعی ایران دهم آبان ۱۳۴۸ اراضی اطراف پارک وی (بزرگراه چمران) واقع در نیمه غربی تهران را ملّی اعلام کرد و روزنامه ها خبر این اقدام را روز بعد (۱۱ آبان) در صفحات اول خود منتشر کردند.برخی از روزنامه های صبح تهران نوشته بودند که مشخص کردن اراضی ملّی مجاور و داخل شهرها و روستاهای بزرگتر ادامه خواهد داشت تا تجاوزی به اموال عمومی (متعلق به ملت و در مالکیّت دولت که نماینده ملت است) صورت نگیرد که رسیدگی قضایی و احقاق حق معمولا فوری نیست. در زیر تیتر صفحه اول و خبر آن در صفحه چهارم روزنامه اطلاعات از این روزنامه کپی شده است:
كودتای خانوادگی در عربستان دوم نوامبر سال 1964 ملك سعود (سعود ابن عبدالعزیز) دومین پادشاه كشور سعودی در یك كودتای خانوادگی از مقام خود بركنار و به خارج تبعید شد. وی پس از پدرش كه موسس كشوری سعودی بود یازده سال بر این كشور پادشاهی كرده بود. قرار بود كه پس از او برادرانش به ترتیب به پادشاهی برسند ولی شنیده شده بود كه ملك سعود می خواهد یكی از پسران 30 گانه خود را ولیعهد كند. خاندان سعودی پسران او را جوان و بدون تجربه می دانستند و با این اقدام پادشاه (برادر بزرگتر) موافقت نداشتند. هنگامی كه ملك سعود شروع به توزیع مقامات دولتی میان پسران خود كرد، خاندان سعودی سه اتهام داخلی، مذهبی و بین العربی به او وارد ساختند و بركنارش ساختند. این سه اتهام عبارت بود از: اسراف بیت المال، شرب خمر و مشاركت در توطئه مقدماتی ترور جمال عبدالناصر كه در جهان عرب محبوبیتی ویژه داشت. با این اتهامات، بركناری او مورد حمایت اتباع سعودی، روحانیون و جهان عرب قرار گرفت. پس از او، فیصل (فیصل ابن عبدالعزیز) برادر ناتنی اش پادشاه سعودی شد كه بعدا او نیز به دست برادرزاده اش كشته شد.
قتل عام انگلیسی‌ها در افغانستان شجاع الملك امیر دست نشانده انگلستان در كابل دوم نوامبر سال ۱۸۴۱ میلادی به دست اكبرخان از مخالفان سلطه انگلیسی ها كشته شد و افغانها كه برضد نیروهای اشغالگر انگلیسی بپاخاسته بودند «الكساندر برنز» نماینده تام الاختیار انگلستان در كابل و ۱۶ انگلیسی دیگر (طبق برخی نوشته ها ۲۳ انگلیسی) را هم كشتند و هزار و پانصد نظامی انگلیسی را مجبور به عقب نشینی به سوی هند (از طریق گذرگاه خیبر) كردند و سپس هنگام عقب نشینی به آنان شبیخون زدند و قتل عام كردند و باردیگر دوست محمد خان را بركرسی امیری كابل نشانیدند.
خاطرات هاشمی رفسنجانی 11آذر سال 1377: ظهر، عفت در دفترم بود و از داده نشدن پاسپورت به خانم نقاش، ناراحت بود. براى ناهار به دفتر آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییس‌جمهور] رفتم. ساعتى در مورد مسایل مهم، مذاكره‌كردیم. بسیار از حوادث اخیر، ناراحت و كلافه است و گفت، اگر مى‌دانستم وضع چنین مى‌شود، در انتخابات شركت نمى‌كردم. از مسأله‌اى كه براى آمریكایى‌های مسافر به ایران پیش‌آمد، بسیار عصبانى است؛ به خصوص از وزارت اطلاعات كه آنها را عامل نشر شایعات و اخبار و تخریب‌ها مى‌داند. گفت، نامه‌اى را كه آقاى [مصطفی] پورمحمدى، معاون وزیر اطلاعات، براى رهبرى نوشته، دیده است. وزیر امورخارجه را بى‌عرضه مى‌داند كه نظارت درستى نكرده و از رهبرى هم گله دارد.