مجلس افزایش سن بازنشستگی را تصویب کرد. نظر شما در ارتباط با اجرای این قانون چیست؟ آیا می توان افزایش سن بازنشستگی را حرکتی مناسب دانست و آثار مثبتی بر آن برشمرد یا خیر؟ سن بازنشستگی در دنیا بین 63 تا 67 سال است که میانگین 65 سال است. پایین آوردن سن بازنشستگی در ایران اشتباه بود. پیش از این میانگین سن بازنشستگی حدود 51 یا 52 سال بود. این افراد در سن پختگی هستند و می توانند منشا اثر باشند، ولی آن ها را به خانه می فرستادیم. این کار غلط بود زیرا با بازنشسته شدن آن ها نمی شود از تجربه افراد استفاده کرد. سن بازنشستگی تبعاتی روحی و روانی دارد. بین فردی که در 52 سالگی بازنشسته شود با فردی که در 62 سالگی بازنشته شده تفاوت وجود دارد. چون هر انسانی با فرا رسیدن دوره بازنشستگی این ذهینت را پیدا می کند که دیگر نباید کار کند یا گمان می شود که وارد دوره ای از ناتوانی شده اند. درآمد بازنشستگی در کشور ما به طور قابل توجهی کاهش پیدا می کند، به همین دلیل اکثریت شاغلین مایل هستند در شغل خود بمانند. پایین بودن سن بازنشستگی برای کشور هزینه دارد. در سن 52 سالگی کسی را بازنشسته می کنیم و فرد دیگری را به جای او می آوریم و این اتفاق یعنی باید دو حقوق بدهیم. افزایش سن بازنشستگی تصمیم درستی است و باید پیش از این ها اجرا می شد.
به نظر شما آیا با اجرای قانون افزایش سن بازنشستگی می توان باری از دوش صندوق ها برداشت یا خیر؟ صندوق های بازنشستگی چند مساله دارند. اولین مساله صندوق ها عدم ثبات مدیریتی است. مدیر فعلی صندوق های بانشستگی سومین مدیری است که در دو سال اخیر این مسئولیت را بر عهده گرفته است. شستا در دو سال گذشته 3 مدیر با 3 نگاه و رویکرد متفاوت را تجربه کرده است. صندوقی با هزاران میلیارد ثروت نمی تواند سالانه یک مدیر جدید را تجربه کند چنین مجموعه ای به ثبات مدیریتی نیاز دارد. به نظر من صندوق های بازنشستگی باید استقلال پیدا کنند و در قالب هیات امنایی اداره شوند. صندوق های بازنشستگی نباید تابع تغییر دولت باشند. نباید در این مجموعه ها دائما مدیر عوض شود. چون صندوق ها مستقل نیستند با آمدن هر دولتی دچار تغییرات مدیریتی می شوند. ضمن اینکه در دوره 4 یا 8 ساله یک دولت هم مدیران عوض می شوند. در 8 سال گذشته نزدیک به شش مدیر وارد مجموعه شده است. این حجم از تغییر برای مجموعه هایی با این سرمایه و رسالت یک آسیب است. یک سوپر مارکت را نمی توان با اینکه فراز و فرود مدیریتی اداره کرد. هر مجموعه اقتصادی که این همه تغییر را تجربه کند، ناکارآمد خواهد شد. اگر ثبات وجود نداشته باشد نمیشود کاری کرد. با تغییرات مدیریتی حال صندوقهای بازنشستگی بهتر از این نمی شود. صندوق های بازنشستگی باید مثل بنیاد مستضعفان ثبات مدیریتی داشته باشند. باید از سیستم مدیریتی و دست درازی سلایق خارج شوند. چنین مجموعه هایی در تمام دنیا به صورت هیات امنایی و توسط افراد کارکشته اداره می شود. صندوق های بازنشستگی باید به قالب هیات امنایی بروند و مدیریتی با ثبات داشته باشند. نکته دیگر این است که مجموعه های اقتصادی صندوق ها باید وارد بورس شوند و روی واحد های بزرگ تمرکز کنند. برای صندوق های بازنشستگی مناسب نیست که روی ده ها موضوع اقتصادی خرد کار کنند. این مجموعه ها باید روی کار های اقتصادی بزرگ و سود آور سرمایه گذاری کنند.
به پایین بودن حقوق های بازنشستگی اشاره کردید این ارقام نسبتی با تورم ندارند. به نظر شما برای کاستن از فشار های معیشتی اعضا چه باید کرد؟ مسائل و مشکلات کشور از جمله تورم در ردیف مسائلی هستند که در دنیا حل شده اند و راه حل های آزموده شده و نتیجه بخشی برایشان وجود دارد. دنیا این کار ها را پیش از ما شروع کرده و به تجربه رسیده است. سعی در کسب تجربه و طی کردن هر راهی بدون کمک گرفتن از راه حل های جهانی یا همان شیوه آزمون و خطا اشتباهی است که ما دهه ها است مرتکب شده و هزینه می دهیم. در مورد سن بازنشستگی نیز بعد از چند دهه پیمودن راه خطا امروز به نتیجه درست رسیده اند که جای شکر دارد. اقتصاد دولتی ناکارامدی خود را نشان داده است. فعال شدن بخش خصوصی و بازگشت دولت به وظیفه اصلی خود یکی از راه های کاهش تورم است.