*ارزیابی شما از شرایط اقتصادی کشور چیست؟ آیا برای نگرانیهای معیشتی مردم امیدی وجود دارد یا خیر؟
مشکل اصلی که از سال 97 به بعد ایجادشده این است که کشور در یک مدت طولانی تورم بالای 40 درصد را تجربه کرده است.
تورم میانگین در مهرماه سال جاری حدود 46 درصد بود. مفهومش این است که اگر دو سال پیاپی تورم بالای 40 درصد باشد قیمتها دو برابر رشد میکند.
بخش عمده جامعه بهخصوص کارگران، کارمندان و بازنشستگان که شامل شش دهک اقتصادی میشوند تحت هیچ شرایطی درآمدشان طی دو سال دو برابر نخواهد شد. میزان دریافتی کارگران و کارمندان مشخص است و دستمزد آنها طی دو سال 100 درصد افزایش پیدا نمیکند.
این مشکل را میتوان به کشاورزان نیز تسری داد. آنها درآمدشان هر دو سال دو برابر نمیشود.
وقتی درآمد دو برابر نمیشود اما هزینهها دو برابر میشود خانوارها تحتفشار قرار میگیرند. این فرآیند یعنی کالاهای ضروری زندگی جانشین سایر کالاها و خدمات میشود.
یعنی قبلاً درآمد خانوار بخشی صرف خوراک و بخشی دیگر صرف مسافرت یا تفریح میشد اما امروز درآمد خانوار صرف خوراک و هزینههای مسکن میشود و بخش ناچیزی برای سایر کالا و خدمات میماند. این موضوع منجر به این شده که مردم احساس رفاه نکنند و دچار نگرانی و اضطراب درآمد و هزینه ماهانه خود شوند. ریشه این موضوع در تورم بالای 40 درصد است.
انتظار عمومی بر اساس تجربه در دولتهای مختلف این بود که باروی کار آمدن دولت سیزدهم تورم کاهشی شود اما در دو سال گذشته چنین اتفاقی نیفتاد. تورم میانگین در سال جاری بالاتر از تورم سال 98 است بنابراین آن چیزی که جای نگرانی دارد عاملش تورم و گرانی است و تا زمانی که دولت سیاستهای پولی خود را بهدرستی اصلاح نکند این فشار اقتصادی بر خانوادهها ادامه خواهد یافت.البته تحریمها اثر داشته و سوءتدبیرها هم اثر مضاعف گذاشته است.
*به نظر شما با افزایش حقوق کارگران و کارمندان میتوان توان خرید خانوار را افزایش داد؟
مشکل اصلی اقتصاد در سمت تولید و عرضه است. در سمت تولید کالای باکیفیت و باقیمت مناسب نداریم. بهطور مثال صنعت خودرو دچار همین مشکل است. خودروسازان نمیتوانند تقاضا را پاسخ دهند و نتیجه این شد که قیمت خودرو در کشور از خودرو مشابه خارجی چند برابر گرانتر شود.
در بخش مسکن نیز کدام کارمند و بازنشسته میتواند یک مسکن 70 متری را 6 یا 7 میلیارد تومان بخرد؟ چرا چنین اتفاقی افتاده؟ علت این است که هزینه تولید مسکن بالا رفته است همچنین که هزینه تولید خودرو و بخشهای دیگر گران شده است. ریشه این موضوع مربوط به سیاستهای پولی و بهرهوری در اقتصاد کشور است. حالا به هر دلیلی دستمزدها زیاد شود و در مقابل آن کالا تولید نشود بازهم نتیجه گرانی خواهد بود. افزایش دستمزد باید انجام گیرد اما این موضوع آثار کوتاهمدت دارد.
وقتی آذرماه سال 89 اولین یارانه 45 هزار تومان پرداخت شد این یارانه معادل 45 دلار بود. آن 45 هزار تومان امروز معادل یک دلار هم نمیشود. آیا آن 45 هزار تومان اثرگذار بود؟
مفهوم این سخن این نیست که امروز نباید یارانه پرداخت شود. یارانه مسکن است. این پرداخت ها در اقتصاد انتقالی نام دارد و مسکن است. نمیشود بیمار را با مسکن مداوا کرد. اما به این معنی نیست که نباید مسکن داد.
راهکار این است که اقتصاد به ریل برگردد و به بهرهوری توجه شود. تولید باید در رقابت قرار گیرد. چرا خودروسازان داخلی نمیتواند مانند خودروهای خارجی تولید کنند؟ زیرا احساس نمیکنند در یک رقابت برای گرفتن مشتری قرار دارند. مهمترین مشکل اقتصاد کشور این است که بستر رقابت فراهم نیست. در این صورت هم تولیدکننده و هم مصرفکننده ضرر میکند.
*چشمانداز شما برای اواخر سال جاری و سال آینده چیست؟ مسیر اقتصاد به کدام سمت میرود؟
اگر بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم شرایط موجود تا پایان سال باقی خواهد ماند. اگر شاخصها بدتر نشود این شرایط باقی میماند البته که وخیمتر شدن شرایط هم امکانپذیر است.
برای تغییر در اوضاع مسکن و اقلام خوراکی که نیازهای اولیه و اساسی مردم است باید در سیاستهای پولی، مالی و ارزی تغییر صورت گیرد. اقتصاد در شرایط تحریم است و در خوشبینانهترین حال یکسوم درآمد کشور از نفت است وقتی درآمدهای نفتی تحقق پیدا نکند مشکل اصلی درآمد نیست بلکه کسری بودجه است و این یعنی خلق تورم جدید در اقتصاد. اگر در چند ماه آینده گشایشی در سیاستهای خارجی صورت گیرد میتوان انتظار داشت که پایان سال بهتر از شرایط فعلی باشد اگرنه شرایط فعلی ادامه پیدا خواهد کرد.