مناقشه اعراب و اسرائیل 75 ساله شده است. در این مدت نه دولتهای عرب و نه فلسطینیها زورشان به اسرائیل و حامیانش نرسیده در آنسو هم اسرائیل نتوانسته فلسطینیها و آرمان آنها را نابود کند. دولتهای عرب و سازمان آزادیبخش فلسطین در گذر زمان به این نتیجه رسیدند که وقتی قادر نیستند اسرائیل را از جغرافیای خاورمیانه حذف کنند به سازش، مصالحه، تفاهم و زیست مسالمتآمیز روی آورند. روند عادیسازی شتاب گرفت تا اینکه واقعه 7 اکتبر (15 مهر) یعنی حمله غافلگیرانه حماس در روز «یوم کپیور» که یهودیها سرگرم گذراندن عید خود بودند رخ داد.
این عملیات از آنجهت مهم بود که در عمق خاک اسرائیل صورت گرفت و باعث جنگ شدید بین حماس، جهاد اسلامی، حزبالله لبنان و ارتش اسرائیل شد. هرچند در آغاز این حمله مشابه حمله 1973 (نیمقرن پیش) که ارتش مصر، اردن و سوریه به اسرائیل در روز «یوم کیپور» حمله کردند و ارتش اسرائیل را غافلگیر کردند و خط بارلو را شکستند و میرفت که اسرائیل شکست بخورد یا نابود شود، اما چنین نشد زیرا روسها پشت ارتشهای عرب را خالی کردند و در مقابل غرب بهویژه آمریکا به حمایت از حفظ موجودیت اسراییل برآمدند. نتیجه از دست دادن زمینهای بیشتر شد و مهمتر اینکه بخشی از صحرای سینا هم به اشغال اسرائیل درآمد.
انور سادات وقتی چنین وضعی را دید در کمپ دیوید تن به مصالحه داد. انگار تاریخ پس از نیمقرن تکرار شده است. علت این است که اسرائیل مشابه جنگ رمضان غافلگیر شد و ضربه حیثیتی خورد ولی توانست به کمک غرب به کشتار در باریکه غزه بپردازد.
متأسفانه اکنون تعداد کشتههای غزه از مرز 9 هزار نفر گذشته و شمال غزه هم ویران و اسرائیل مدعی شده شهر غزه را به محاصره خود درآورده است.
1. استراتژیست ها رویدادها، حوادث، جنگها را در قالب قاعده هزینه – فایده و Tradeoff یعنی بده بستان ارزیابی میکنند آنگاه تصمیم به جنگ و یا توقف جنگ میگیرند. اکنون وقت آن رسیده که جنگ کنونی بین فلسطینیها و اسرائیل در قالب این دو قاعده بررسی و تجزیهوتحلیل شود.
2.نکته قابلتأمل این است که هیچیک از کشورهای عرب تا به امروز حاضر نشدهاند نیروی نظامی به غزه بفرستند و یا از هوا و زمین اسرائیل را موردحمله قرار دهندبلکه صرفاً به حمایت دیپلماتیک و احضار سفرای خود از اسرائیل بسنده کردهاند. این نشان میدهد که این کشورها حاضر به ورود به جنگ با اسراییل نیستند.
3.نکته قابلتأمل دیگر اینکه سازمان اصلی فلسطین یعنی فتح موضعگیریاش مشابه کشورهای عربی بود و حاضر نشد به حمایت از حماس وارد جنگ شود و محمود عباس صرفاً به حمایت سیاسی از حماس برخاست و با جو بایدن ملاقات نکرد.
4.حسن نصرالله، دبیر کل جنبش حزبالله هم روز گذشته در سخنرانیاش برخلاف سال 2006 که در تلویزیون ظاهر شد و گفت به دریا نگاه کنید و ببینید کشتی اسرائیلی در آتش میسوزد، این بار چنین دستوری برای حزب الله صادر نکرد.
5.حسن نصرالله این بار در سخنرانیاش به تحلیل وقایع پرداخت و گفت ما از روز 8 اکتبر (16 مهر) وارد جنگ شدهایم. وی گفت ایران از محور مقاومت حمایت میکند؛ اما بهجای آنها تصمیم نمیگیرد.
5.از سخنان حسن نصرالله چنین برمی آید که ایران همواره پشت سر حزب الله و دیگر گروههای فلسطینی قرار داشته است. این مسئلهای است که آمریکا و اسراییل روی آن انگشت گذاشته و خواهند گذاشت که ایران در جنگ جاری دارای نقش بوده است، البته مقامات ایران چنین نقشی را تکذیب کردهاند.
به عقیده نویسنده آنچه خواست ساکنان سرزمین اصلی یعنی اعراب و فلسطینیها است همان باید ملاک عمل قرار گیرد. اختلاف 75 ساله فلسطینیها و اسرائیلیها یک مناقشه «عبری-عربی-غربی» است و به همین دلیل تندروها نباید در کشور کاری انجام دهند که ایران ضلع چهارم این مناقشه قرار گیرد. در چنین شرایطی کنترل تندروها مهم است زیرا سطح تنش پس از سخنان حسن نصرالله افزایش پیدا میکند و سفر وزیر خارجه آمریکا در آستانه سخنرانی حسن نصرالله پیامش این است که آمریکا کماکان از موجودیت اسراییل و اقدامات ضد انسانی آن در غزه حمایت میکند. بنابراین در چنین شرایطی باید دید خواست و میل تودههای مردم در ایران چیست و به آن عمل کرد. مردم امروز بیش از هر زمانی دارای مشکلات اقتصادی هستند و از حاکمیت میخواهند آنها را حل کند و توجه چندانی به سیاست و روابط خارجی ندارند.