کد خبر : 529014 تاریخ : ۱۴۰۲/۷/۲۱ - 15:29
مجید گودرزی، کارشناس اقتصادی در گفت و گو با ستاره صبح آنلاین: مدیران بورس مسئول انحراف سرمایه گذاری هستند/ سرمایه‌ها در بورس بد مدیریت می‌شوند/ کشورهای دنیا برای جذب سرمایه گذاران خارجی تلاش می‌کنند یک اقتصاددان می گوید: بورس و مدیران بورسی مسئول انحراف سرمایه گذاری در کشور هستند. به روز نگه داشتن ارزش دارایی‌ها حق سرمایه گذاران بورسی است.

ستاره صبح، فائزه صدر: هم زمان با حمله حماس به اسرائیل، بازار سرمایه وارد فاز سقوط شده است. توفان الاقصی، همانطور که اسرائیل را غافلگیر کرد؛ با افزایش نرخ ارز، اثر غافلگیر کننده خود را در بازارهای داخلی از جمله در بازار سرمایه نشان داد. جنگی که از آغاز هفته در خاورمیانه رخ داد، عدم اطمینان خاطر از حفظ سرمایه را در بین سهامداران تشدید کرد. وضعیتی که ممکن است موجب تشدید رفتارهای هیجانی و ادامه روند سقوط در بازار سرمایه گردد. ستاره صبح در گفت و گویی با مجید گودرزی، کارشناس اقتصادی به بررسی وضعیت بازار بورس پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

  با توجه به درگیری نظامی در نوار غزه و نمود آثار این جنگ، وضعیت بازار بورس را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه پیش بینی‌هایی می‌توان داشت؟
به اسراییل حمله شد ولی بورس ایران سقوط کرده است. چرا ما این سیگنالها به این روشنی و وضوح را نمی‌بینیم؟ رابطه گردانندگان پشت پرده‌های بازار با یهودیان صهیونیست چیست؟
کاهش ۲/۵ درصدی شاخص کل بورس در پی تحولات سرزمینهای اشغالی عادی نیست. کدام نیرو بازار را در اختیار دارد که بورس مطابق تحولات سرزمینهای اشغالی دچار تغییر می‌شود؟ چه نیروی بازار را در دست دارد که هر دولتی را وادار به کرنش می‌کند؟ نقش اکراین، آمریکا و اسراییل در بازار بیشتر از دولت و ملت ما است. درحالیکه حداکثر سود بانکی در سرزمینهای اشغالی ۹ درصد است اما در ایران بهره بانکی ۲۳ درصد است! وام‌هایی داریم که علاوه بر این سود استثماری، یک چهارم مبلغ وام را بعنوان اوراق قبل از پرداخت وام دریافت می‌کنند و هرگز نمی‌پردازند!

  با توجه به آسیب پذیر بودن بورس، اگر با نگاهی آسیب شناسانه به این مجموعه اقتصادی بنگریم وجود چه مشکلی در بورس برجسته است؟
بورس ما با حدود 190 میلیارد دلار سرمایه یکی از بورس‌های ضعیف منطقه به حساب می‌آید. زیرا سیاست‌هایی که در مورد بورس به کار گرفته شده است بر خلاف منافع ملی است. حتی بورس در برخی از مقاطع به صندوق قرض الحسنه تبدیل شد. چون ایران تورمی دو رقمی دارد از این رو در بورس سالانه به اندازه تورم از ارزش سرمایه گذاری مردم کاسته می‌شود و مردم رغبتی به بورس ندارند. از طرف دیگر بحث شفافیت و کارایی بورس نیر مطرح است. بورس ایران از نظر کارایی و انتشار اطلاعات برای تصمیم گیری سرمایه گذاران، یکی از ضعیفترین بورس‌های جهان و منطقه است.
از سوی دیگر ما امیدواریم سرمایه گذار خارجی وارد بورس ما نشود، زیرا اگر سرمایه خارجی وارد بورس شود و تجدید ارزیابی صورت بگیرد، سرمایه سرمایه گذار خارجی بیش از 1000 درصد رشد می‌کند و بیشتر از سهم‌ها خواهد بود.
درحالیکه می‌بینیم در اکثر کشورهای دنیا برای حضور سرمایه گذاران خارجی تلاش می‌کنند ولی ما تلاش می‌کنیم چنین سرمایه گذاری شکل نگیرد، زیرا تصمیم گیری‌هایی که در بورس انجام گرفته بورس را در بدترین شرایط ممکن برای جذب سرمایه گذار خارجی قرار داده است.
در داخل کشور سرمایه کم نداریم ولی سرمایه‌ها در بورس بد مدیریت می‌شوند. اگر تجدید ارزیابی قانون و الزام شود ما با بیش از 1800 میلیارد دلار سرمایه دومین بورس منطقه هستیم. متاسفانه مدیران بورسی از تجدید ارزیابی امتناع می‌کنند و عملاً سرمایه‌های مردم در بورس ذوب می‌شود و از بین می‌رود. سودی که بابت سهام تقسیم می‌شود، کاهش ارزش پول ملی را جبران نمی‌کند. در چنین شرایطی است که مردم به سمتی می‌روند که سرمایه‌هایشان تجدید ارزیابی شود یعنی به طر ف بازارهایی نظیر ارز، سکه، طلا و مسکن و خودرو سرمایه‌ای، زیرا در این بازارها دارایی مردم مدام تجدید ارزیابی می‌شود. بورس و مدیران بورسی مسئول انحراف سرمایه گذاری در کشور هستند. به روز نگه داشتن ارزش دارایی‌ها حق سرمایه گذاران بورسی است.

  اگر از تأثیر متقابل اقتصاد بر بورس و بلعکس صحبت کنیم، چه اقدامی برای اقتصاد و برای بورس ایران ضرورت دارد؟
دو چالش در اقتصاد ایران وجود دارد، یکی چالش ارزش افزوده صفر است که با وجود عدم تجدید ارزیابی در بورس و به دلیل وضعیت بد بخش مولد اقتصاد، مردم مجبور شده‌اند به سمت بازارهایی بروند که ارزش افزوده صفر خود را به اقتصاد تحمیل کرده‌اند. مسکن سرمایه‌ای، خودروی سرمایه‌ای، ارز، به ویژه ارزهای دیجیتال، طلا و سکه؛ بخش عظیمی از سرمایه‌ها را معطوف خود کرده و متاسفانه ارزش افزوده صفر دارد. این وضعیت بک بحران بزرگ ملی است.
از سوی دیگر با بحران صرفه اقتصادی روبرو هستیم. تورم بالای 40 درصد است و در چنین شرایطی سرمایه گذاری‌هایی که بازدهی آن‌ها زیر 40 درصد باشد، بازدهی منفی محسوب می‌شود و صرفه اقتصادی ندارد.
بخش بزرگی از این دو چالش اقتصادی به عدم مدیریت صحیح در اقتصاد مولد بر می‌گردد. متاسفانه بورس مقاومتی غیر منطقی در مقابل به روز کردن دارایی‌های مردم نشان می‌دهد. ارزش سهام فعلی تنها 8 درصد از ارزش واقعی را پوشش می‌دهد. بورس 92 درصد زیر قیمت واقعی به فروش می‌رسد. این وضعیت بحران اقتصادی است.
تجدید ارزیابی بورس یک قانون است. ماده 149 قانون مالیات‌های مستقیم می‌گوید اگر تجدید ارزیابی صورت بگیرد نمی‌تواند تبدیل به سرمایه شود، ولی ماده 14 قانون جدید حمایت از تولید می‌گوید تجدید ارزیابی‌ها می‌تواند حداکثر تا یک سال تبدیل به سرمایه شود و در بخش سرمایه ثبت شود. اتفاقاتی که در اجرای قوانین رخ می‌دهد ناگوار است و آگاهی و اشراف بر این وضعیت باعث می‌شود کارشناسان حوزه اقتصاد با دیدن این رفتارهای نادرست زجر بکشند. قوانینی که می‌توانند مورد استفاده قرار بگیرند نادیده گرفته می‌شود.
این حد از بی قانونی یا عدم نظارت بر اجرای صحیح قوانین، طبیعی نیست. به نظر می‌رسد اجرای این قوانین را به زمان اخذ دستاوردهایی در حوزه سیاست خارجی موکول کرده‌اند.
احتمالاً باید تا رسیدن به برجامی دیگر یا تصویب اف ای تی اف صبر کرد تا مدیران بتوانند با اجرای وظایف عادی و ممکن خود آن‌ها را به نام دستاوردهای حوزه کلاس سیاست و به نام دولت و نگاه سیاسی مطلوب خود بنویسند، درحالیکه ظرفیت قانونی هم اکنون هم وجود دارد و می‌توان با استفاده از آن روند حرکت بورس را نرمال کرد.
اجرای قوانین این حوزه می‌تواند در کاسته شدن بخشی از تورم مؤثر باشد. نقدینگی سرگردان در مقاطعی بازارها را به هم می زند ولی با اجرای قوانین می‌توان جذابیت ساخت و سرمایه‌ها را به سمت بورس هدایت کرد وگرنه در مقابل بازار ارز، طلا و سکه و دیگر بازارها، بورس جذابتی ندارد.
وظیفه نماینده مجلس نظارت بر اجرای درست قوانی است. اجرای قوانین بورس با حراست از سرمایه‌های مردم در ارتباط است. امروز سرمایه‌ها در بورس ذوب می‌شود و مردم رقبتی به بورس ندارند، این وضعیت به ضعف مجلس بر می‌گردد.
مجلس باید در این حوزه ورود کند و تجدید ارزیابی برای بازه‌های دو تا سه ساله را به قانون تبدیل کند. مجلس توان اثر گذاری و قدرت نظارتی دارد. مجلس باید یکی از مدعیان اصلی اصلاح ساختارهای بورس و سرمایه در کشور باشد که نیست.
تنها بخشی که به تجدید ارزیابی در بورس علاقه دارد، نظام بانکی است که با تجدید ارزیابی، قیمت املاک و دارایی‌هایش بالا می‌رود و می‌توانند وثایق لازم را برای وام‌های بیشتر و تحمیل نقدینگی بیشتر به اقتصاد فراهم کنند.