کد خبر : 517090 تاریخ : ۱۴۰۲/۴/۲۰ - 12:47
ستاره صبح در گفت و گو با وحید شقاقی شهری رشد اقتصادی در برنامه هفتم را بررسی کرد: رشد 8درصدی در برنامه هفتم توسعه 4 پارادایم اقتصادی و سیاسی نیاز دارد/«سیاه چاله» اقتصاد ایران باید منفجر شود/مدلی برای گذار از اقتصاد نفتی در برنامه هفتم دیده نشده است استاد اقتصاد دانشگاه خوارزمی الزامات رشد اقتصادی هشت درصدی در برنامه هفتم توسعه را بررسی کرد.

ستاره صبح/پیام فیض: جلال محمودزاده عضو کمیسیون کشاورزی مجلس با بیان اینکه رشد اقتصادی 8 درصدی در برنامه هفتم توسعه امکان‌پذیر نیست، گفت: به نظر من یک سوم این رشد اقتصادی در طول برنامه عملی نخواهد شد.اگر بتوانیم به 2 یا 3 درصد رشد اقتصادی برسیم کار بزرگی است، اما به دلیل ضعفی که در عملکرد دولت می‌بینیم من بعید می‌دانم رشد اقتصادی از 2 یا 3 درصد عبور کند. در ارتباط با رشد اقتصادی در برنامه هفتم توسعه ستاره صبح گفت‌وگویی با وحید شقاقی شهری اقتصاددان انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

-با توجه به تأکید دولت‌ها برای رسیدن به شاخص رشد 8 درصدی در اقتصاد اما هیچ‌گاه به‌صورت پایدار به این میزان رشد دست نیافته‌ایم، به نظر شما علت چیست؟
تقریباً از برنامه چهارم توسعه به بعد هدف رشد اقتصادی با عدد 8 درصد مشخص شد. زیرا رقبای ایران در منطقه یعنی ترکیه و عربستان به دنبال قدرت اقتصادی برتر بودند.ایران نیز بر پایه سند چشم‌انداز 1404 بنا داشت که در این سال به قدرت اول اقتصادی منطقه برسد برای تحقق این هدف حداقل رشد 8 درصدی موردنیاز است. بنابراین در سه برنامه 4،5 و 6 هدف رشد 8 درصدی دیده شد و این‌یک ضرورت برای اقتصاد بود تا ایران از رقبای منطقه‌ای خود عقب نماند.
پس از ترکیه و عربستان امارات و پاکستان به رقبای اقتصادی ایران اضافه شدند. 
در برنامه اول رشد اقتصادی حدود 7 درصد، برنامه دوم 3 درصد ، برنامه سوم حدود 6 درصد، برنامه چهارم،5 درصد، برنامه پنجم زیر 2 درصد و برنامه ششم هم زیر 2 درصد رشد اقتصادی داشته‌ایم.
این موضوع نشان می‌دهد از برنامه چهارم به بعد که هدف رشد اقتصادی 8 درصدی بود شرایط بالعکس شد. سه برنامه اخیر توسعه باهدف 8 درصد فاصله معناداری دارد.
در پنجاه سال اخیر میانگین رشد اقتصادی ایران بین 3 تا 4 درصد بوده است. شاخص‌های مختلف که رشد اقتصادی را محاسبه می‌کنند در این موضوع دخیل هستند.متأسفانه به دلیل رشد پایین اقتصادی فاصله ایران با رقبای منطقه‌ای که عرض کردم بیشتر شد.
از سال 2010 میلادی (1389) به بعد فاصله ایران با رقبای منطقه‌ای افزایش یافت. امروز تولید ناخالص داخلی ترکیه 2700 میلیارد دلار است. تولید ناخالص داخلی عربستان 1600 میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی ایران 1300 میلیارد دلار است. این آمار نشان می‌دهد اقتصاد ترکیه امروز دو برابر اقتصادی ایران است. اقتصاد عربستان هم حدود 30 درصد از اقتصاد ایران بزرگ‌تر است.
 اگر فرض کنیم که اقتصاد ایران با رشد 8 درصد پیش برود و اقتصاد ترکیه در فرض محال رشد صفر داشته باشد 9 سال بعد اقتصاد ایران به اقتصاد امروز ترکیه می‌رسد. در یک سناریو دیگر اگر رشد اقتصاد ایران 4 درصد ثابت باشد و دو کشور ترکیه و عربستان رشد صفر درصدی را تجربه کنند 18 سال بعد اقتصاد ایران معادل ترکیه و 6 سال بعد هم با اقتصاد عربستان برابر خواهد شد.
این موضوع نشان می‌دهد که فاصله ایران با دو رقیب منطقه‌ای خود زیاد است. دو رقیب دیگر که امارات و پاکستان باشد با اقتصاد ایران حدود 100 میلیارد دلار اختلاف دارد. این فاصله نشان می‌دهد در چند سال آینده اقتصاد این دو کشور از ایران جلو میزند.
این موضوع نگران‌کننده است. کشورهای منطقه در حالی به‌سرعت پیش می‌روند که رشد ایران سرعت کمی دارد.
تجربه سه برنامه گذشته نشان می‌دهد که ما ناموفق بوده‌ایم. اگر آسیب‌شناسی دقیق صورت نگیرد برنامه هفتم هم به سرنوشت برنامه‌های قبلی دچار خواهد شد.
پرسش این است که چرا ایران نه‌تنها به رشد 8 درصدی نرسید بلکه در برنامه چهارم و پنجم توسعه رشد اقتصاد به زیر 2 درصد کاهش پیدا کرد. 
برای پاسخ به این پرسش ذکر چهار عامل ضروری است.
نکته اول این است که حکمرانی در کشور بر اساس اقتصاد نیست بلکه امنیت محور و سیاست پایه است.
عربستان چشم‌انداز 2030 میلادی را برای خود طراحی کرده است و بر آن اساس پارادایم خود را بر اساس اقتصاد گذاشته است. در حقیقت رویکرد عربستان اقتصادمحور شده است. اما در ایران همچنان اقتصاد اولویت نیست بلکه امنیت و سیاست اولویت است.
چینش دولت سیزدهم نشان می‌دهد که وزارت کشور و استانداری‌ها، وزارت علوم و سایر وزارت خانه‌ها مبتنی بر مسائل اقتصادی نیست. اکثر وزارت خانه‌ها با رویکرد سیاسی و امنیتی برنامه‌ریزی‌شده است. بنابراین الزام اولیه این است که اقتصاد باید در اولویت قرار گیرد. این اتفاق در ترکیه، عربستان و سایر کشورهای جهان رخ‌داده است.
تا مادامی که این رویکرد تغییر نکند فاصله ایران با رقبا افزایش می‌یابد.
مسئله دوم، برای رسیدن به رشد اقتصادی 8 درصد در طول برنامه 5 ساله هفتم حداقل یک تریلیون دلار(1000 میلیارد دلار) منابع نیاز داریم. به عبارتی سالانه 200 میلیارد دلار منابع موردنیاز است. جذب این منابع از داخل و خارج کار سختی است. بدون تنش‌زدایی و بدون حل مسائل بین‌المللی جذب چنین سرمایه‌ای در سال غیرممکن است. تا مادامی که نتوانیم سرمایه داخلی و خارجی را جذب کنیم امکان رشد اقتصادی وجود ندارد.
مسئله سوم این است که هنوز تفکر حاکم در مدیران اقتصادی دولت تفکر موج دومی است. یعنی هنوز محوریت تفکرات توسعه صنعتی در کشور است. درحالی‌که در امارات، عربستان و ترکیه اقتصاد را به سمت دانش‌محور برده‌اند. انقلاب صنعتی سوم و چهارم در این کشورها آغازشده است. مانند بحث هوش مصنوعی، اقتصاد زیستی و مجازی و دیگر مؤلفه‌های موج دانایی. اما در برنامه هفتم تفکر نگارندگان برنامه موج دومی است. موج دوم پنجاه سال پیش تمام‌شده و جهان از 50 سال پیش وارد موج سوم شده که در این موج انقلاب صنعتی سوم و چهارم آغاز شد.
در حقیقت اقتصاد زیست‌پایه، اقتصاد ژنتیک از مؤلفه‌های موج سوم هستند. در امارات از دو سال پیش یک وزیر منصوب کرده‌اند به نام هوش مصنوعی. عربستان پروژه نئوم را در می‌سازد. عربستان و امارات در حال بازسازی یک الگوی تکاملی «گذار از نسل» را پیاده‌سازی می‌کنند که مبتنی بر گردشگری، اقتصاد ورزشی، اقتصاد دانش‌محور و هوشمند و ... است و تمام این موارد در حالی است که مدلی برای گذار از اقتصاد نفتی در برنامه هفتم دیده نشده است.
اصرار ما بر موج دوم صنعتی نتیجه‌ای جز عقب‌ماندگی اقتصاد ندارد.
با یک اقتصاد کلان پیش‌بینی‌ناپذیر و بی‌ثبات امکان رشد اقتصادی 8 درصد وجود ندارد.
مسئله چهارم یک مشکل ریشه ای در اقتصاد است.بنده اسم این مشکل را سیاه‌چاله‌ اقتصاد ایران گذاشته‌ام که از 50 سال پیش بر اساس اقتصاد رانتی نفت شکل‌گرفته است. این سیاه‌چاله 5 ویژگی دارد که شامل محیط غیر رقابتی ،انحصاری، رانتی، نفتی و شبه‌دولتی می‌شود.
هر نهادی در اقتصاد ایران ایجاد می‌شود وقتی وارد این سیاه‌چاله می‌شود تبدیل به یک‌نهاد کاریکاتوری می‌شود و عملکرد واقعی خود را از دست می‌دهد. مثلاً بانک، خودروسازی، بازار سرمایه، دانشگاه و.. را وارد این سیاه‌چاله می‌کنیم و یک مسئله دیگر از آن بیرون می‌آید.
به طور مشخص این سیاه‌چاله از نهادهای دولتی یک کاریکاتور می‌سازد که کارایی خود را از دست می‌دهد. تا مادامی که این سیاه‌چاله حل نشود نمی‌توانیم با رقبا مقابله کنیم و هر روز عقب خواهیم ماند. حذف این سیاه‌چاله نیازمند یک استقامت است که ذینفعان را کنار می‌زند و شایسته‌سالاری را در دولت‌ها به وجود می‌آورد. 
رهبری هم در صحبت‌های اخیرشان از شبه‌دولتی ها گلایه داشتند.خصوصی‌سازی در اصل 44 قانون اساسی نیز وارد این سیاهچاله شد و هر آنچه از آن بیرون آمد خصولتی نام گرفت.
انفجار این سیاه‌چاله کار سختی است اما باید منفجر شود.این سیاه‌چاله متأسفانه امروز قدرت زیادی گرفته و اقتصاد ایران را شتر گاو پلنگ کرده است.متأسفانه این مسائل الزامات بزرگی است که در برنامه هفتم دیده نشده است.