نظر شما درباره سیاست خارجی دولت چیست؟ سیاست خارجی در دولت رئیسی را میتوان به چند سطح تقسیمبندی کرد. یک سطح روابط ایران در منطقه است که مهمترین آن با عربستان سعودی است. درباره مناسبات تهران-ریاض باید گفت پایان اختلافات جمهوری اسلامی با عربستان عملاً نمیتواند تاًثیر چندانی بر مناسبات تجاری ایران داشته باشد چرا که اساساً سیاستهای کلی دو کشور باهم تفاوت زیادی دارد. سیاست دولت سعودی بر مبنای مصالح ملی عربستان است اما جمهوری اسلامی بر مسائل خارج از مرزهای خود نیز متمرکز است. همچنین عربستان دارای استقلال بانکی است و میتواند با همه کشورهای دنیا تجارت کند، یعنی خودش را محدود به یک یا دو کشور نکرده که ناچار باشد با شرطهای آنها کنار بیاید. ضمن اینکه این کشور پروتکلهای FATF را پذیرفته است. در حقیقت عربستان خود را از مظان اتهام در جرمهای پول سیاه، پولشویی، پول حاصل از تجارت مواد مخدر و ... مبرا کرده است. اما بازرگانی ایران در قالب ارتباطات بانکی با مشکل مواجه است زیرا نمیتواند وارد دادوستد با همه کشورها شود چون تحت تحریم بانکی قرارگرفته است. متأسفانه روند محدودیتهای آمریکا علیه ایران همواره از ابتدای انقلاب تاکنون صعودی بوده است. به جز ایامی که برجام تصویب شد بخشی از تحریمها تعدیل شد اما این روند تحریم دلیل مناسبی نیست که یک کشور بخواهد روابط تنشزا با کشور دیگری داشته باشد. در سیاست خارجی نمیتوان بر مبنای احساسات و وقایع گذشته تصمیم گرفت. آنچه در سیاست خارجی حکمفرما است منافع ملی یک کشور میباشد. یک سطح دیگر از روابط بینالملل ایران ارتباط راهبردی با روسیه و چین است. این موضوع قابلانکار نیست که روسیه رقیب ایران درزمینه نفت و گاز است. چین هم در حالی از ایران نفت میخرد که بیش از تهران به بازار نفت عربستان، امارات، کویت و.. چشم دوخته است. بنابراین ایران ارتباط انحصاری با چین و رابطه محدودی هم با روسیه دارد. در چنین شرایطی، انتظار گشایش اقتصادی بهواسطه برقراری رابطه با عربستان امری بعید به نظر میرسد. البته نباید این موضوع را ازنظر دور داشت که پایان دعوا با عربستان باعث میشود مرزهای دو کشور بازشوند؛ یعنی ایرانیها در قالب حج عمره، تمتع و باهدف جهانگردی به عربستان سفر کنند. از آنجایی هم که جمعیت قابلتوجهی از مردم عربستان شیعه هستند، آنها هم بهقصد زیارت به مشهد و قم سفر خواهند کرد که این اتفاق میتواند برای دو کشور دستاوردهایی داشته باشد. غیر از این سفرها باید اذعان داشت فضای اقتصادی محدود ایران نمیتواند برای بازار گسترده و بهروز شده عربستان جذابیتی داشته باشد. البته سعودیها میتوانند در صنعت پتروشیمی صادراتی را به ایران داشته باشند. در این صورت میتواند گفت که همکاری با ایران یک کلید از کلیدهای بیشماری است که عربستان در اختیار خود میبیند اما ایران بهطور محدودی میتواند از عربستان بهعنوان یک دریچه در اقتصاد بهره ببرد. ذکر این نکته نیز قابلتوجه است که اعلام متارکه تنش بین تهران-ریاض مثل سنت متارکههای عربی که هماکنون در سودان مشاهده میشود، معلوم نیست چند روز، یا چند ماه دوام مییابد. به نظر بنده تا مادامیکه ایران سیاست تنشزدایی در روابط بینالملل را پیادهسازی نکند باز شدن گرههای اقتصادی دور از ذهن به نظر میرسد. سطحی دیگر از روابط بینالملل ایران، مسئله مذاکرات است. تیم مذاکرهکننده در دولت رئیسی نه به دنبال تنش است و نه میخواهد مذاکرات به نتیجهای مانند نتیجه برجام برسد. به همین سبب است که مذاکرات هستهای تعلیق شده و هرازگاه اخباری شنیده میشود که مذاکراتی در یک کشور صورت گرفته یا مقاماتی از کشورهای واسطه به ایران یا طرفهای مقابل ایران سفر کردهاند اما نتیجه ملموسی در پی ندارد. بنابراین به نظر میرسد تا اطلاع ثانوی شرایط در همین بلاتکلیفی باقی خواهد ماند، مگر آنکه دولت راضی به قبول شرایطی شود که در دوران روحانی مطرحشده بود. اکنون سه کشور فرانسه،آلمان و انگلیس بحث «نقض برجام» توسط ایران را اعلام کردهاند و تحریمهایی را به بهانههای حقوق بشری یا فروش پهپاد به روسیه علیه ایران وضع کرده و میکنند؛ این یعنی ایران فعالیتهایی انجام داده که به ادعای غرب ناقض برجام است. حتی برخی گروهها در غرب بر این باورند که ایران بهصورت بالقوه در آستانه تولید بمب اتمی قرار دارد بنابراین، بازگشت به مذاکره دوران روحانی راهکار است. واقعیت این است، کشوری که تحتفشار قرار دارد و پروندهاش ممکن است به شورای امنیت برود،در روند مذاکرات به سختی می تواند شرط تعیین کند. باید پذیرفت بالاخره این مردم ایران هستند که رنج میکشند بنابراین دولت رئیسی دو راه بیشتر ندارد؛ یا باید راهحل غرب را بپذیرند یا راهحل نهایی خودشان را ادامه دهند.