کد خبر : 516871 تاریخ : ۱۴۰۲/۴/۱۱ - 03:43
علی بیگدلی، استاد دانشگاه در گفت‌وگو با ستاره صبح آنلاین: فرانسه سرزمین اعتراض و اعتصاب است/تبعیض و شهروند دوم دانستن آفریقایی‌تبارها عامل اصلی اعتراض‌‌های فرانسه است بیگدلی گفت: بنده سال‌ها پیش در فرانسه بودم و این احساس را به‌عنوان یک شهروند خارجی در آن کشور داشتم که فرانسوی‌ها به چشم یک بیگانه به آدم نگاه می‌کنند. آن‌ها از اتباع سایر کشورها هراس و ترس داشتند.

ستاره صبح - پیام فیض: ناآرامی‌ها در فرانسه پس از مرگ «نائل» به پنجمین روز خود رسید. نوجوان ۱۷ ساله الجزایری‌تبار به ضرب گلوله پلیس در حومه پاریس کشته شد. بنا به اعلام وزارت کشور فرانسه، ۱۳۰۰ معترض به خشونت‌های پلیس در شهرها بازداشت شدند و تعدادی از نیروهای پلیس مصدوم شدند. استقرار خودروهای زرهی سبک در پایتخت و برخی شهرهای بزرگ و نیز بسیج ۴۵ هزار مأمور پلیس و نیروی ژاندارمری از تدابیر شدید امنیتی و تلاش برای مهار موج اعتراض‌ها حکایت دارد. مامور پلیسی که نوجوان 17 ساله را کشت بازداشت شده و مجلس ملی فرانسه به احترام فوت او در آغاز جلسه خود یک دقیقه سکوت اعلام کرد. مراسم تشییع پیکر نائل 17 ساله عصر روز گذشته برگزار شد. به گزارش لوموند جمعیت در تشییع پیکر نائل هزاران نفر بود که شعار می‌دادند: «عدالت برای نائل!».علی بیگدلی، استاد تاریخ در دوران دانشجویی در فرانسه بوده و در تظاهرات شرکت داشته است. در ارتباط با این موضوع ستاره صبح گفت‌وگویی با وی انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

  سابقه اعتراض‌ها در فرانسه چگونه است و تحلیل شما از اعتراض‌های اخیر در این کشور چیست؟
فرانسه سرزمین اعتراض و اعتصاب است، زیرا ساختار سیاسی، دموکراسی و قانون اساسی فرانسه با آمریکا و انگلستان فرق می‌کند. دموکراسی در فرانسه بر پایه نظریه سوسیال‌دموکراسی "ژان ژاک روسو" است که جمع را متقدم بر فرد می‌داند و فرد باید در جمع مستحیل شود. به همین دلیل در فرانسه سندیکاها قدرت زیادی دارند. در چنین جامعه‌ای اگر اعتراضی وجود داشته باشد اکثر افراد جامعه به آن اعتراضات می‌پیوندند.
اما در دموکراسی آمریکا و انگلستان لیبرال دموکراسی فرد محور حاکم است که برگرفته از نظریه "جان لاک" است. در این نظریه فرد مستقلانه می‌تواند اعتراض کند. چنین اعتراض‌های دسته‌جمعی در قتل جورج فلوید کمتر در آمریکا مشاهده شد. در انگلستان هم همین‌طور است.
فرانسه در میان کشورهای غربی بیشترین جمعیت مسلمان را دارد. بیش از 6 میلیون مسلمان در این کشور زندگی می‌کنند و بیشتر از کشورهای مسلمان مستعمره فرانسه مانند الجزایر، مراکش و تونس هستند. این اتباع در حاشیه شهر پاریس سکونت دارند زیرا هزینه‌های زندگی در مرکز پاریس بالاست.
حدود 20 سال پیش زمانی که سارکوزی وزیر کشور بود نخستین برخورد با این اتباع شکل گرفت که در آن رفتار پلیس بسیار خشن‌تر از اعتراض‌های امروز بود. سارکوزی به پلیس دستور داده بود تا با معترضان خارجی برخورد سختی صورت گیرد.
البته بعدها در جریان اعتراض‌های جلیقه‌زردها پلیس کمی کوتاه آمد اما بعد سندیکا اعلام کرد که اعتراض‌ها را کنترل می‌کند تا ضرر و زیانی به اموال عمومی و خصوصی وارد نشود. جلیقه زردها حدود 100 راهپیمایی در روزهای یکشنبه در فرانسه برگزار کردند. مسئله بعد به موضوع کشورهای مستعمره فرانسه برمی‌گردد. جوان 17 ساله‌ای که کشته‌شده احتمالاً در کار قاچاق بوده است. خودروی او دزدی بوده و پلیس مشکوک می‌شود، وقتی پلیس از او تقاضای گواهینامه می‌کند بدون ارائه مدارک فرار می‌کند و پلیس هم قانونا این حق را داشته که او را هدف گلوله قرار دهد اما آن مأمور پلیس بازهم عذرخواهی می‌کند و درنهایت بازداشت می‌شود.
این مسئله ازآن‌جهت اهمیت دارد که فرد کشته‌شده یک جوان اهل الجزایر بوده است. این اتباع در فرانسه دو دغدغه عمده دارند که در وجود آن‌ها به یک عقده تبدیل‌شده است. اول اینکه کشورشان به دلیل استعمار فرانسه از رشد و توسعه‌یافتگی بازمانده است. آن‌ها فرانسه را مقصر این شرایط می‌دانند و تصور می‌کنند پاریس اجازه این پیشرفت را نداده است.
خصوصاً کشور الجزایر که حدود 10 سال با ژنرال دوگل جنگید و حدود یک‌میلیون کشته داد تا درنهایت دوگل تحت‌فشار سازمان ملل و آمریکا مجبور شد استقلال الجزایر را به رسمیت بشناسد.
اما نکته جالب این است که اولین قراردادی را که الجزایر با یک کشور خارجی امضا کرد با فرانسه بود. نکته دوم به لحاظ معیشتی حاشیه‌نشین‌های پاریس در مضیقه هستند و این بر علت نارضایتی‌های آن‌ها می‌افزاید.
تبعیض نژادی مشکلی در غرب است که هنوز وجود دارد. شاید افکار عمومی آن را رد کنند و با آن مبارزه کنند اما یک واقعیت در دنیای غرب است. بیگانه‌ستیزی در غرب وجود دارد.
بنده سال‌ها پیش در فرانسه بودم و این احساس را به‌عنوان یک شهروند خارجی در آن کشور داشتم که فرانسوی‌ها به چشم یک بیگانه به آدم نگاه می‌کنند. آن‌ها از اتباع سایر کشورها هراس و ترس داشتند. این مسئله هیچ‌گاه در غرب از بین نمی‌رود و برای همیشه خواهد بود. نگاه تحقیرآمیز در غرب به‌ویژه در فرانسه وجود دارد. زیرا جامعه فرانسه از خود به‌عنوان یک نژاد برتر یاد می‌کند.
اتباع سایر کشورها در فرانسه فعالیت‌های مختلف اجتماعی و مالی را انجام می‌دهند اما دستمزد آن‌ها کم است و شرایط بهداشتی و آموزشی آن‌ها دچار نابسامانی است. این عقده‌ها باعث شده به‌محض اینکه جرقه اعتراض زده شود آن‌ها به کف خیابان بیایند و دست به رفتارهای خشن بزنند.
عمده اعتراض‌ها در فرانسه توسط اتباع سایر کشورها صورت می‌گیرد. البته فرانسوی‌ها هم به علت وابستگی‌های عاطفی وارد این اعتراض‌ها می‌شوند اما عمده آن‌ها از وجود اتباع بیگانه کشورهای مسلمان است.
تورم در فرانسه اکنون حدود 12 درصد است. حدود 6 درصد سطح اشتغال کاهش پیداکرده است. فرانسوی‌ها در استخدام اولویت شهروندی فرانسه رادارند و تا مادامی‌که یک نیروی فرانسوی باشد اتباع کشورهای دیگر استخدام نمی‌شوند. این نوع تبعیض‌ها در فرانسه وجود دارد و باعث احساس حقارت در وجود اتباع می‌شود.

  با توجه به حضور خودروهای زرهی برای اولین بار در برخورد با اعتراض‌‌ها و همچنین مسدود شدن برخی شبکه‌های اجتماعی آیا می‌توان صفت دموکراسی را از فرانسه گرفت؟
امکان ندارد که پلیس یا دولت فراتر از قانون اقدامی در برخورد با معترضان انجام دهند. در قانون اساسی فرانسه اعتراض‌ها پیش‌بینی‌شده و معترضان آزاد هستند که اعتراض کنند. اگر خشونتی از جانب دولت روی دهد مجمع ملی فرانسه شخص رئیس‌جمهور را استیضاح می‌کند. پلیس و دولت  حق ندارند دست به کشتار یا تیراندازی مستقیم بزنند. بنده در تظاهرات دانشجویی در فرانسه بوده‌ام و از نزدیک دیده‌ام که نهایت برخورد پلیس با معترضان خشن و تخریب‌کنندگان، باطوم، مشت و لگد است. پلیس فرانسه در اعتراضات مسلح نیست و حق استفاده از اسلحه و گاز اشکاور ندارد.