کد خبر : 516365 تاریخ : ۱۴۰۲/۳/۲۰ - 04:23
تاریخچه رؤیت پذیری اجتماعی زنان ایرانی

علی میرزامحمدی- دکتری تخصصی جامعه‌شناسی

عدم رؤیت پذیری اجتماعی زنان ایرانی در عصر پیشامدرن متأثر از محدودیت‌های ناشی از سلسله‌مراتب اجتماعی و ساختار مردسالارانه است که در آن شکل و ساختار فکری و روحی زنان به امری سری و اندرونی تلقی می‌شد. رؤیت ناپذیری اجتماعی تا حدی بود که یکی از جهانگردان غربی دراین‌باره می‌نویسد: «زن‌های ایرانی در گشت و گذار خیابانی حضور ندارند و اگر گاهی زنی بی‌پروا دیده شود، طوری خودش را پوشانده که به سایه شباهت دارد یا به روح می‌ماند.»
مسیر رؤیت پذیری زنان ایرانی متأثر از تحولات اجتماعی اروپا به دنبال شکست ایران در جنگ با روسیه تزاری و پرسش گری درباره دلایل آن دگرگون شد. بازاندیشی تاریخی ایرانیان در دوران مشروطه بر زندگی اجتماعی افراد ازجمله خانواده، زنان و سبک زندگی اثر داشت. سبک زندگی غربی منشأ تحول بود و به فراهم شدن زمینه تدریجی رؤیت پذیری اجتماعی زنان کمک کرد؛ درنتیجه زنان امکان یافتند تا بدون پوشش کامل در عرصه عموم حاضر شوند. ارتباط با زنان اروپایی به تدریج در طول یک قرن منجر به کاهش حساسیت نسبت به معاشرت اجتماعی زنان در جامعه ایرانی اثر گذاشت.
 
حامیان رؤیت پذیری زنان
فشار برای رؤیت پذیری زنان تحت تأثیر مدرنیته با گسترش مطبوعات، کتاب و آغاز آموزش و پرورش در قالب نوین فزونی یافت. هرچند این گسترش فقط محدود به اقشار مرفه و طبقات روشنفکر شهرها می‌شد اما به تدریج زمینه‌های نفوذ آن در دیگر طبقات اجتماعی در عصر پهلوی فراهم شد. حامیان رؤیت پذیری اجتماعی زنان طبقه بالا و متوسط جامعه بودند که آن را فرصتی برای پیگیری برابری جنسیتی، اکتساب منزلت، تمایز و پایگاه اجتماعی می‌دانستند. طیف مذهبی، رؤیت پذیری اجتماعی زنان بدون پوشش چهره و روبند و حشرونشر آنها با مردان در فعالیت‌های اجتماعی را مغایر با تعالیم مذهبی تلقی می‌کردند. طیف سنتی مردسالارانه نیز به علت به چالش کشیده شدن ساختار مردسالاری جامعه مخالف رؤیت پذیری اجتماعی زنان بودند.

قانون کشف حجاب
در دوره پهلوی با تأثیر مدرنیته، ساختار خانواده ایرانی از گسترده به هسته‌ای بر پایه روابط بین زن و مرد تغییر یافت. در این دوره رؤیت پذیری اجباری زنان در فضاهای اجتماعی و مدرن شهری با «سیاست انتظام و انضباط بدنی» و به ویژه قانون کشف حجاب پیگیری شد. کشف حجاب موجب حضور زنان بدون حجاب شد. سیاست انتظام و انضباط بدنی باهدف رؤیت پذیری اجتماعی زنان و برابری جنسیتی، علاوه بر وضع قوانین و استفاده از ابزارهای کنترلی سخت با شیوه‌های مدرن و نرم در قالب آموزش و پرورش و رسانه به ویژه مطبوعات، سینما، رادیو و تلویزیون ادامه یافت.

مقاومت
 استفاده از قوه قهریه کشف حجاب زنان و محرومیت زنان محجبه از بسیاری از حقوق اجتماعی و نادیده گرفتن ارزش‌ها و باورهای دینی مردم موجب شد گروه‌های اجتماعی علیه آن بسیج شوند. این گروه‌های اجتماعی در پرتو امکانات آموزش عمومی و عالی که حکومت پهلوی آن را ترویج می‌کرد، توانستند با بازخوانی ایدئولوژیک هویت ایرانی- اسلامی رؤیت پذیری اجتماعی به سبک نظام پهلوی را به چالش کشند و با طرح حجاب به استیلای آن پایان دهند.

حجاب پس از انقلاب
گفتمان انقلاب تلاش کرد با تعیین محدوده رؤیت پذیری اجتماعی زنان به احیای اندیشه دینی- سنتی در حریم خانواده همت گمارد و با توجه به تغییر شرایط اجتماعی تمایل به رؤیت ناپذیری کامل زنان و اجبار آنها به حجاب سختگیرانِ نداشت. این تسامح موجب شد با ترویج حجاب، کانون رؤیت پذیری جسمی زنان به چهره و نوع پوشش آنان محدود شود. تغییرات ارزشی موجب تغییر در معیارهای رؤیت پذیری زنان شد. حفظ زنان در جامعه نیازمند نظام جدیدی از کنترل اجتماعی در قالب گروه‌هایی چون گشت حزب‌الله و نهادهایی چون اداره امر به معروف و نهی از منکر و قانون‌گذاری در خصوص پوشش زنان بود.

حقوق شهروندی زنان
درگیری کشور در جنگ 8 ساله در دهه اول انقلاب و مشکلات اقتصادی ناشی از آن به ویژه اعمال تحریم‌ها از عوامل مهم تأثیرگذار بر رؤیت پذیری زنان بود. چادر با یکسان‌سازی پوشش، مانع از فشارهای اقتصادی ناشی از تنوع‌طلبی پوشش زنان در سطح خانواده و کشور می‌شد. پس از پایان جنگ و دوره موسوم به اصلاحات در نیمه دوم دهه 70، ارزش‌ها و معیارهای رؤیت پذیری اجتماعی زنان تحت تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی دگرگون شد. فرصت در بستر این دگرگونی برای طرح مطالبات زنان ازجمله برابری جنسیتی و حقوق شهروندی مرتبط با رؤیت پذیری جسمی- اجتماعی فراهم شد. در دوره اصلاحات با در نظر گرفتن حجاب به عنوان امری سیال و فردی از سخت‌گیری‌ درباره رؤیت پذیری جسمی- اجتماعی زنان کاسته شد. با بالا رفتن سطح اقتصادی و رفاهی در دوران اصلاحات، با وجود پوشیده ماندن و رؤیت ناپذیری که در گفتمان دینی نهی شده است بر تنوع انتخاب رنگ، آرایش مو و چهره تأکید شد.

اصولگرایان و حجاب
اصولگرایان با اصرار بر حفظ ارزش‌های دهه اول انقلاب، دگرگونی‌های اصلاح‌طلبان را برنمی‌تافتند. آنها تلاش کردند الگوها و استانداردهای رؤیت پذیری زنان را بر اساس ارزش‌های دینی و بهره‌گیری از استراتژی نرم بازآفرینی کنند؛ اما با ظهور رسانه‌های جدید ازجمله ماهواره و سپس شبکه‌های اجتماعی، این تلاش‌ها نتوانست در مقابله با گسترش معیارهای جهانی رؤیت پذیری اجتماعی زنان نفوذ خود را در میان اقشار مختلف زنان حفظ کند. با ظهور مجدد اصول‌گرایان در اواخر دهه 90، مسئله رؤیت پذیری اجتماعی زنان به مسئله مهم کشور تبدیل شد. اما برخلاف ابتدای دهه نود، زنان در اواخر این دهه به جای استراتژی نرم از استراتژی سخت در مدیریت رؤیت پذیری زنان بهره گرفتند. اجرای طرح گشت ارشاد و حوادثی که در آن رخ داد و برنامه‌ریزی برای طرح‌های مشابه دیگر در این حوزه، جامعه ایران را بر اساس رؤیت پذیری اجتماعی زنان به دو قطب تبدیل کرد.
مسیر آینده رؤیت پذیری اجتماعی زنان ایرانی صرفاً تحت تأثیر شیوه‌های کنترل اجتماعی رسمی و دولتی قرار ندارند، بلکه این مسیر به رقابت قطب‌های مخالف شکل‌گرفته در جامعه نیز بستگی دارد. رقابتی تنش‌زا و فرسایشی که از تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایران تأثیر می‌پذیرد.